واقعیت این است که واقعه ی سوم تیر به راستی رویدادی تنها ست در میان غوغاسالاران چرا که فرزند خلف 27 خرداد است و مدال آن را البته در حجمی بزرگتر بر سینه دارد . نمی خواهم در رابطه با پیام این روز حرفی بزنم چرا که معتقدم آنان که باید آن همه پیام را که چون روز می درخشید درک نمودند و آنان ها هم که نمی خواهند بفهمند از گفتن من دوباره نخواهند فهمید و معتقدم آن چه سبب ساز این رویداد شد نه تحلیل های دقیق و موشکافانه ی جناح های سیاسی و نه امدادهای غیبی و نه حتی رای های پادگانی بود که اخلاص اعضای ستاد ایشان در تبلیغ کاندیدای مورد علاقه شان بود که چون او را منطبق بر باورها و آرمان هایشان می دانستند با اعتقادی عمیق ، برای موفقیت او از جان مایه گذاشته و از کمترین چیزی فروگذار نمی کردند . آنان که از پس اندازهای خود به فعالیت های روزانه ی ستاد کمک می کردند و آنان که برای انجام تبلیغات وام گرفتند و پوستر چاپ نمودند و به دستان افرادی چون خودشان دادند . آنان که از سخنان از سر غرور مسوولین ستادهای سایر کاندیداها که چون گذشته شهر را پایگاه اصلی خود می دانستند و از افراد باصطلاح محبوبی که گمان می بردند حضور آنان در این ستاد سبب ساز و تضمین کننده ی رای بالایشان است ، ناراحت نشدند چرا که برای حرف دیگران نیامده بودند که برای باورهایشان آمده بودند و آرمان هایشان . آنان که میانگین سنشان حداکثر به ستاد دانشجویی دیگر کاندیداها می خورد و لکن یک تنه رای اول شهر را کسب نمودند . یاد آن روزی بخیر که دوست وبلاگ نویسی حامی دکتر معین بعد از خوش و بش با بچه ها گفت : « برای کاندیدایتان آرزوی موفقیت نمی کنم ولی برای شما چرا » و غافل از این که موفقیت این دو در گرو همدیگر است . یاد آن روزی که ستادی شخصیتی مهم را برای سخنرانی دعوت کرده بود و دوستان ما چون ستاد در نزدیکی سینما بود و برای آن که کمی جمعیت به چشم نیاید و با نظرات آنان آشنا شوند به آن جا رفتند و جلسه را از رکود کمی بیرون آوردند . یاد آن روزی که سراسیمه رای ها را از این صندوق به آن صندوق جمع می زدیم و هنوز تمام نشده بود که خبر رسید آمار 17 به 10 است و پس از جلسه با شورای تامین با آسودگی بسیار به خواب رفتیم تا فردا صبحی باشد از برای شادی و خوشحالی . در هر حال در این چند ساله خیلی ها نخواستند این پیام و نه بزرگ را به برخی از تفکر ها که رای مردم را سفید امضا از برای خودشان می دانستند درک کنند و شاید هم فهمیدند و از جهت گیری های او ترسیدند که وصف آنان را چه زیبا سلاله ی زهرا ، مقام معظم رهبری ( مد ظله ) بیان نمودند که : « امروز در دولت جدید به رغم همه کارشنکیها این ارزشها سخن اول و حرف رایج شده و دولت صریحاً آنرا بیان میکند و علت دشمنیها چه کسانی که در داخل و چه در خارج هستند همین است که رئیسجمهور به طور صریح به این ارزشها اظهار عشق و علاقه میکند. در داخل نیز، برخی نگاه میکنند آنجایی که این ارزشها پاس داشته میشود کجاست تا به آن حمله کنند و هر خط و حرکتی که علیه ارزشها باشد این افراد آنرا دوست دارند. »
تا بعد حق نگهدارتان
واقعیت این است که واقعه ی سوم تیر به راستی رویدادی تنها ست در میان غوغاسالاران چرا که فرزند خلف 27 خرداد است و مدال آن را البته در حجمی بزرگتر بر سینه دارد . نمی خواهم در رابطه با پیام این روز حرفی بزنم چرا که معتقدم آنان که باید آن همه پیام را که چون روز می درخشید درک نمودند و آنان ها هم که نمی خواهند بفهمند از گفتن من دوباره نخواهند فهمید و معتقدم آن چه سبب ساز این رویداد شد نه تحلیل های دقیق و موشکافانه ی جناح های سیاسی و نه امدادهای غیبی و نه حتی رای های پادگانی بود که اخلاص اعضای ستاد ایشان در تبلیغ کاندیدای مورد علاقه شان بود که چون او را منطبق بر باورها و آرمان هایشان می دانستند با اعتقادی عمیق ، برای موفقیت او از جان مایه گذاشته و از کمترین چیزی فروگذار نمی کردند . آنان که از پس اندازهای خود به فعالیت های روزانه ی ستاد کمک می کردند و آنان که برای انجام تبلیغات وام گرفتند و پوستر چاپ نمودند و به دستان افرادی چون خودشان دادند . آنان که از سخنان از سر غرور مسوولین ستادهای سایر کاندیداها که چون گذشته شهر را پایگاه اصلی خود می دانستند و از افراد باصطلاح محبوبی که گمان می بردند حضور آنان در این ستاد سبب ساز و تضمین کننده ی رای بالایشان است ، ناراحت نشدند چرا که برای حرف دیگران نیامده بودند که برای باورهایشان آمده بودند و آرمان هایشان . آنان که میانگین سنشان حداکثر به ستاد دانشجویی دیگر کاندیداها می خورد و لکن یک تنه رای اول شهر را کسب نمودند . یاد آن روزی بخیر که دوست وبلاگ نویسی حامی دکتر معین بعد از خوش و بش با بچه ها گفت : « برای کاندیدایتان آرزوی موفقیت نمی کنم ولی برای شما چرا » و غافل از این که موفقیت این دو در گرو همدیگر است . یاد آن روزی که ستادی شخصیتی مهم را برای سخنرانی دعوت کرده بود و دوستان ما چون ستاد در نزدیکی سینما بود و برای آن که کمی جمعیت به چشم نیاید و با نظرات آنان آشنا شوند به آن جا رفتند و جلسه را از رکود کمی بیرون آوردند . یاد آن روزی که سراسیمه رای ها را از این صندوق به آن صندوق جمع می زدیم و هنوز تمام نشده بود که خبر رسید آمار 17 به 10 است و پس از جلسه با شورای تامین با آسودگی بسیار به خواب رفتیم تا فردا صبحی باشد از برای شادی و خوشحالی . در هر حال در این چند ساله خیلی ها نخواستند این پیام و نه بزرگ را به برخی از تفکر ها که رای مردم را سفید امضا از برای خودشان می دانستند درک کنند و شاید هم فهمیدند و از جهت گیری های او ترسیدند که وصف آنان را چه زیبا سلاله ی زهرا ، مقام معظم رهبری ( مد ظله ) بیان نمودند که : « امروز در دولت جدید به رغم همه کارشنکیها این ارزشها سخن اول و حرف رایج شده و دولت صریحاً آنرا بیان میکند و علت دشمنیها چه کسانی که در داخل و چه در خارج هستند همین است که رئیسجمهور به طور صریح به این ارزشها اظهار عشق و علاقه میکند. در داخل نیز، برخی نگاه میکنند آنجایی که این ارزشها پاس داشته میشود کجاست تا به آن حمله کنند و هر خط و حرکتی که علیه ارزشها باشد این افراد آنرا دوست دارند. »
تا بعد حق نگهدارتان