اصول و فروع دین
با توجه به تعریف دین معلوم شد که هر دین از دو بخش تشکیل می شود : عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه ی آن را دارد که آن را اصول دین خوانند و دستورات عملی متناسب با آن پایه یا پایه های عقیدتی و برخاسته از آن ها باشد که فروع دین نام دارد ، چنانچه دانشمندان اسلامی ، این دو اصطلاح را در مورد عقاید و احکام اسلامی بکار برده اند .
جهان بینی
از جمله معانی ای که برای جهان بینی به کار برده اند این است : « یک سلسله اعتقادات و بینش های کلی هماهنگ در باره ی جهان و انسان و بطور کلی درباره ی هستی . » ( 1 ) که البته در جاهای دیگر به صورت « نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره ی جهان و هستی عرضه می دارد ، زیرساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود که از آن به جهان بینی یاد می شود » ( 2 ) تعریف شده است . بر اساس این تعاریف و مشاهده ی عقلانی و اصولی وقایع موجود باید به این نکته توجه داشت که همه ی آیین ها و مکتب ها و فلسفه های اجتماعی متکی بر نوعی جهان بینی بوده است . هدف هایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آن ها دعوت می کند و راه و روش هایی که تعیین می کند و باید و نباید هایی که انشا می کند و مسوولیت هایی که بوجود می آورد ، همه به منزله ی نتایج لازم و ضروری جهان بینی ای است که عرضه داشته است و لذا بر اساس موارد مذکور « سیستم عقیدتی و اصولی هر دین را جهان بینی آن دین » ( 3 ) می نامند .
بدیهی است که از کلمه ی « جهان بینی » که ماده ی دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهان بینی را به معنای « جهان احساسی » تلقی کنیم . جهان بینی به معنای جهان شناسی است که به مساله ی معروف « شناخت » مربوط می شود . شناخت از مختصات انسان است برخلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است و لذا جهان بینی هم از مختصات انسان است و به نیروی تعقل و تفکر او بستگی دارد .( 4 )
در ادامه آن چه لازم به ذکر است این که در میان انسان ها انواعی از جهان بینی وجود داشته و دارد ولی همگی را بر اساس پذیرفتن ماوراء طبیعت و انکار آن می توان به دو بخش کلی « جهان بینی الهی و جهان بینی مادی » تقسیم نمود که پیروان نوع دوم از انواع جهان بینی را سابقا « طبیعی ، دهری ، زندیق و ملحد » نامیده می شدند و در زمان ما « ماتریالیست » نامیده می شوند .
ماتریالیسم نحله ها و فرقه های گوناگونی دارد که مشهورترین آن ها در عصر ما « ماتریالیسم دیالکتیک » است که بخش فلسفی « مارکسیسم » را تشکیل می دهد . ( 5 )
برای آشنایی اجمالی با فلسفه ی مارکسیسم و چگونگی تشکیل آن باید بیان داشت که « در ابتدای عصر جدید ، ماتریالیست ها با استفاده از مفاهیم فیزیک نیوتنی ، پیدایش پدیده های جهان را بر اساس حرکت مکانیکی توجیه می کردند و هر حرکتی را معلول نیروی محرکه ی خاصی می دانستند که از خارج وارد جسم متحرک می شود و به دیگر سخن جهان را همانند ماشینی بزرگ تصور می کردند که نیروی محرک از جزیی به جزء دیگر منتقل می شود و در نتیجه کل این ماشین عظیم را به حرکت در می آورد .
این فرضیه که « ماتریالیسم مکانیکی » خوانده می شد اشکالاتی داشت که از آن جمله می توان به این امر اشاره کرد که « اگر حرکتی معلول نیروی خارجی باشد باید برای حرکت ماده ی اول جهان نیز نیرویی در نظر گرفت که از خارج وارد آن شده باشد و لازمه ی آن پذیرفتن موجودی ماوراء ماده است که دست کم منشأ نخستین حرکت در عالم باشد . دیگر این که « تنها حرکات وضعی و انتقالی را می توان با نیروی مکانیکی توجیه کرد در صورتی که همه ی پدیده ها ی جهان را نمی توان منحصر به تغییرات مکانی دانست و ناچار باید علت و عامل دیگری برای آنان پیدا کرد . » ناتوانی این فرقه از پاسخ دادن به این اعتراضات سبب شد که ماتریالیست ها در صدد پاسخ دادن به این اعتراضات برآیند و دست کم ، بعضی از حرکات را به صورت دینامیکی تعریف کنند و نوعی خودجنبی را برای ماده در نظر بگیرند .
از جمله بنیانگذاران مکتب ماتریالسم دیالکتیک – مارکس و انگلس – با استفاده از مفاهیم فلسفی هگل ، عامل حرکت را تضاد درونی پدیده های مادی قلمداد کردند و علاوه بر پذیرفتن جاودانی و نا آفریدنی بودن ماده ، حرکت همگانی و تأثیر متقابل پدیده ها بر یکدیگر سه اصل موضوعی را برای تبیین فرضیه ی خودشان مطرح کردند :
اصل تضاد داخلی ، اصل جهش یا تبدیل تغییرات کمی به کیفی و اصل نفی نفی یا قانون تکاپوی حقیقت ( 6 ) که ان شاءالله در آینده هم تقریر این اصول و هم نقد و بی پایگی آنان را به اثبات خواهیم رسانید و روشن خواهد شد که « فلسفه ی مادی فلسفه ی کسی است که فلسفه نمی داند .» ( 7 )
1- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – ص 12
2- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 5
3- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 5
4- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 6
5- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – صص 12و 13
6- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – صص 119 و 120
7- علل گرایش به مادیگری – شهید مطهری – ص 11
اصول و فروع دین
با توجه به تعریف دین معلوم شد که هر دین از دو بخش تشکیل می شود : عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه ی آن را دارد که آن را اصول دین خوانند و دستورات عملی متناسب با آن پایه یا پایه های عقیدتی و برخاسته از آن ها باشد که فروع دین نام دارد ، چنانچه دانشمندان اسلامی ، این دو اصطلاح را در مورد عقاید و احکام اسلامی بکار برده اند .
جهان بینی
از جمله معانی ای که برای جهان بینی به کار برده اند این است : « یک سلسله اعتقادات و بینش های کلی هماهنگ در باره ی جهان و انسان و بطور کلی درباره ی هستی . » ( 1 ) که البته در جاهای دیگر به صورت « نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره ی جهان و هستی عرضه می دارد ، زیرساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود که از آن به جهان بینی یاد می شود » ( 2 ) تعریف شده است . بر اساس این تعاریف و مشاهده ی عقلانی و اصولی وقایع موجود باید به این نکته توجه داشت که همه ی آیین ها و مکتب ها و فلسفه های اجتماعی متکی بر نوعی جهان بینی بوده است . هدف هایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آن ها دعوت می کند و راه و روش هایی که تعیین می کند و باید و نباید هایی که انشا می کند و مسوولیت هایی که بوجود می آورد ، همه به منزله ی نتایج لازم و ضروری جهان بینی ای است که عرضه داشته است و لذا بر اساس موارد مذکور « سیستم عقیدتی و اصولی هر دین را جهان بینی آن دین » ( 3 ) می نامند .
بدیهی است که از کلمه ی « جهان بینی » که ماده ی دیدن در آن به کار رفته است نباید به اشتباه بیفتیم و جهان بینی را به معنای « جهان احساسی » تلقی کنیم . جهان بینی به معنای جهان شناسی است که به مساله ی معروف « شناخت » مربوط می شود . شناخت از مختصات انسان است برخلاف احساس که از مشترکات انسان و سایر جانداران است و لذا جهان بینی هم از مختصات انسان است و به نیروی تعقل و تفکر او بستگی دارد .( 4 )
در ادامه آن چه لازم به ذکر است این که در میان انسان ها انواعی از جهان بینی وجود داشته و دارد ولی همگی را بر اساس پذیرفتن ماوراء طبیعت و انکار آن می توان به دو بخش کلی « جهان بینی الهی و جهان بینی مادی » تقسیم نمود که پیروان نوع دوم از انواع جهان بینی را سابقا « طبیعی ، دهری ، زندیق و ملحد » نامیده می شدند و در زمان ما « ماتریالیست » نامیده می شوند .
ماتریالیسم نحله ها و فرقه های گوناگونی دارد که مشهورترین آن ها در عصر ما « ماتریالیسم دیالکتیک » است که بخش فلسفی « مارکسیسم » را تشکیل می دهد . ( 5 )
برای آشنایی اجمالی با فلسفه ی مارکسیسم و چگونگی تشکیل آن باید بیان داشت که « در ابتدای عصر جدید ، ماتریالیست ها با استفاده از مفاهیم فیزیک نیوتنی ، پیدایش پدیده های جهان را بر اساس حرکت مکانیکی توجیه می کردند و هر حرکتی را معلول نیروی محرکه ی خاصی می دانستند که از خارج وارد جسم متحرک می شود و به دیگر سخن جهان را همانند ماشینی بزرگ تصور می کردند که نیروی محرک از جزیی به جزء دیگر منتقل می شود و در نتیجه کل این ماشین عظیم را به حرکت در می آورد .
این فرضیه که « ماتریالیسم مکانیکی » خوانده می شد اشکالاتی داشت که از آن جمله می توان به این امر اشاره کرد که « اگر حرکتی معلول نیروی خارجی باشد باید برای حرکت ماده ی اول جهان نیز نیرویی در نظر گرفت که از خارج وارد آن شده باشد و لازمه ی آن پذیرفتن موجودی ماوراء ماده است که دست کم منشأ نخستین حرکت در عالم باشد . دیگر این که « تنها حرکات وضعی و انتقالی را می توان با نیروی مکانیکی توجیه کرد در صورتی که همه ی پدیده ها ی جهان را نمی توان منحصر به تغییرات مکانی دانست و ناچار باید علت و عامل دیگری برای آنان پیدا کرد . » ناتوانی این فرقه از پاسخ دادن به این اعتراضات سبب شد که ماتریالیست ها در صدد پاسخ دادن به این اعتراضات برآیند و دست کم ، بعضی از حرکات را به صورت دینامیکی تعریف کنند و نوعی خودجنبی را برای ماده در نظر بگیرند .
از جمله بنیانگذاران مکتب ماتریالسم دیالکتیک – مارکس و انگلس – با استفاده از مفاهیم فلسفی هگل ، عامل حرکت را تضاد درونی پدیده های مادی قلمداد کردند و علاوه بر پذیرفتن جاودانی و نا آفریدنی بودن ماده ، حرکت همگانی و تأثیر متقابل پدیده ها بر یکدیگر سه اصل موضوعی را برای تبیین فرضیه ی خودشان مطرح کردند :
اصل تضاد داخلی ، اصل جهش یا تبدیل تغییرات کمی به کیفی و اصل نفی نفی یا قانون تکاپوی حقیقت ( 6 ) که ان شاءالله در آینده هم تقریر این اصول و هم نقد و بی پایگی آنان را به اثبات خواهیم رسانید و روشن خواهد شد که « فلسفه ی مادی فلسفه ی کسی است که فلسفه نمی داند .» ( 7 )
1- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – ص 12
2- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 5
3- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 5
4- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری – ص 6
5- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – صص 12و 13
6- آموزش عقاید – آیت الله مصباح یزدی – دوره ی 3 جلدی – صص 119 و 120
7- علل گرایش به مادیگری – شهید مطهری – ص 11