اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست
دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۵۰ ق.ظ

داستان بهت و ترس

به مناسبت مباحثه ای که میان دو تن از دوستان بر سر فیلمی بوجود آمد، متمایل به تماشای آن شدم. البته چون مباحثه آن دومحتوایی بود و همچنین من هم در نقد هنری سررشته ای نداشتم بیشتر به محتوای فیلم با تکیه بر گفتگوهای مطرح شده میان شخصیت ها و بالاخص دو شخصیت اصلی آن به بررسی این فیلم پرداختم. نتیجه اما برایم بسیار تحیرآور بود به نحوی که بحمدالله نتوانستم فیلم را به انتها برسانم. واقعا این که مسایل جنسی میان زن و شوهر!!! – البته مرادم سخن گفتن درباره آن است -  امری طبیعی است برایم کاملا درک شدنی است و فرقی میان افراد در جهان بینی های مخلف وجود ندارد لکن این که جهان بینی افراد و محور زندگی انسان ها را این امر تشکیل دهد برایم باورنکردنی بود. این که همه افعال و مهرورزیدن ها و صحبت کردن ها همه و همه برای رسیدن به لذت جنسی باشد و خود این عطوفت داشتن اصالتی نداشته باشد برایم سنگین بود. نکته جالب اما این که شخصیت های فیلم را افرادی باصطلاح فرهیخته و نویسنده تشکیل می دادند که برای این نوع نگرش خود فلسفه هایی داشتند.

فردای همان روز با بهت و حیرت به سراغ دوستی رفتم که هم فیلم دیدنش بیش از من بود و هم از فلسفه هنر و مبانی هنری کارگردانان مختلف اطلاعات بیشتری نسبت به من داشت. وقتی که تعجب و بهت مرا دید در تایید برداشتم از گفتگوهای فیلم اشاراتی به داستان و درون مایه های باصطلاح فلسفی برخی از فیلم های برتر و روشنفکرانه سینمای جهان داشت که بر بهت و اطلاعاتم افزود. راستش را بخواهید من، گاهی فیلم میبینم و تا حدودی با برخی از این امور آشنایی داشته ام ولی تا این حد، عریان با این فرهنگ روبرو نشده بودم و پس از آن مشاهده و این مباحثه بود که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی جوامع غربی را متوجه شدم. زمانی که شهوت فضای تنفس جامعه باشد و لاابالی گری محور ارتباطات افراد، قطعا میزان جرم و جنایت بالا خواهد بود، نهاد خانواده شکل نخواهد گرفت، تفکرات مادی گرایانه، بی هدفی و باری به هر جهتی بودن رویکرد کلی مردم خواهد شد و در نگاهی کلی ارزش های انسانی رنگ خواهد باخت و انسان به وجهه حیوانی اش نزدیک خواهد شد.

آنچه اکنون مرا به شدت با خود درگیر کرده است این است که در جامعه ما هستند افرادی که مدرنیسم را وجهه همت خود قرار داده اند و روز به روز در حال همسان سازی بیش از پیش با فرهنگ غربی اند؛ اگر این رویکرد به فضای تنفس تبدیل شود، جامعه از اساس با افرادی لجام گسیخته روبرو خواهند شد. این افراد مذهب را به واسطه محدودیت هایی که در این باره برای شان ایجاد می کند وهن می کنند – چنان چه در سکانس کلیسای فیلم این اتفاق افتاد – و به چیزی به عنوان خانواده و لوازم خانواده داشتن ملزم و مقید نخواهند بود و در بهترین حالت نگرانی عمق وظایف پدری خود را در عدم همراهی با فرزندشان در دوره دختربازی – به تصریح خود فیلم - می دانند و به این خاطر خود را پدر بدی می دانند.

در هرحال، اولویت بندی فرهنگی ام مدتی است دستخوش تغییر شده است و رویکردهای تبلیغی ام هم شاید بر این اساس تغییر کند. چه بخواهیم و چه نخواهیم جامعه مان را خطری بزرگ تهدید می کند؛ خطری که طبیبی حاذق و مشاهده گری منصف و خبره، به خوبی آن را درک نموده و باز هم پیش و بیش از دیگران با طرح مساله "سبک زندگی" به ارائه راه علاج پرداخته است. اعتقادم بر این است که همه وظیفه داریم در جهت اشاعه سبک زندگی اسلامی – ایرانی همت کنیم و منتظر نهادهای مسوول هم نباشیم چون تجربه ثابت کرده است در سال های اخیر هر آن چه فعالیت فرهنگی جریان ساز بوده است را گروه ها و افراد مستقل انجام داده اند و حتی توانسته اند در برهه هایی نهادهای دیگر را هم به دنبال خود بکشانند. 



نوشته شده توسط مهدی صنعتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

داستان بهت و ترس

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۵۰ ق.ظ

به مناسبت مباحثه ای که میان دو تن از دوستان بر سر فیلمی بوجود آمد، متمایل به تماشای آن شدم. البته چون مباحثه آن دومحتوایی بود و همچنین من هم در نقد هنری سررشته ای نداشتم بیشتر به محتوای فیلم با تکیه بر گفتگوهای مطرح شده میان شخصیت ها و بالاخص دو شخصیت اصلی آن به بررسی این فیلم پرداختم. نتیجه اما برایم بسیار تحیرآور بود به نحوی که بحمدالله نتوانستم فیلم را به انتها برسانم. واقعا این که مسایل جنسی میان زن و شوهر!!! – البته مرادم سخن گفتن درباره آن است -  امری طبیعی است برایم کاملا درک شدنی است و فرقی میان افراد در جهان بینی های مخلف وجود ندارد لکن این که جهان بینی افراد و محور زندگی انسان ها را این امر تشکیل دهد برایم باورنکردنی بود. این که همه افعال و مهرورزیدن ها و صحبت کردن ها همه و همه برای رسیدن به لذت جنسی باشد و خود این عطوفت داشتن اصالتی نداشته باشد برایم سنگین بود. نکته جالب اما این که شخصیت های فیلم را افرادی باصطلاح فرهیخته و نویسنده تشکیل می دادند که برای این نوع نگرش خود فلسفه هایی داشتند.

فردای همان روز با بهت و حیرت به سراغ دوستی رفتم که هم فیلم دیدنش بیش از من بود و هم از فلسفه هنر و مبانی هنری کارگردانان مختلف اطلاعات بیشتری نسبت به من داشت. وقتی که تعجب و بهت مرا دید در تایید برداشتم از گفتگوهای فیلم اشاراتی به داستان و درون مایه های باصطلاح فلسفی برخی از فیلم های برتر و روشنفکرانه سینمای جهان داشت که بر بهت و اطلاعاتم افزود. راستش را بخواهید من، گاهی فیلم میبینم و تا حدودی با برخی از این امور آشنایی داشته ام ولی تا این حد، عریان با این فرهنگ روبرو نشده بودم و پس از آن مشاهده و این مباحثه بود که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی جوامع غربی را متوجه شدم. زمانی که شهوت فضای تنفس جامعه باشد و لاابالی گری محور ارتباطات افراد، قطعا میزان جرم و جنایت بالا خواهد بود، نهاد خانواده شکل نخواهد گرفت، تفکرات مادی گرایانه، بی هدفی و باری به هر جهتی بودن رویکرد کلی مردم خواهد شد و در نگاهی کلی ارزش های انسانی رنگ خواهد باخت و انسان به وجهه حیوانی اش نزدیک خواهد شد.

آنچه اکنون مرا به شدت با خود درگیر کرده است این است که در جامعه ما هستند افرادی که مدرنیسم را وجهه همت خود قرار داده اند و روز به روز در حال همسان سازی بیش از پیش با فرهنگ غربی اند؛ اگر این رویکرد به فضای تنفس تبدیل شود، جامعه از اساس با افرادی لجام گسیخته روبرو خواهند شد. این افراد مذهب را به واسطه محدودیت هایی که در این باره برای شان ایجاد می کند وهن می کنند – چنان چه در سکانس کلیسای فیلم این اتفاق افتاد – و به چیزی به عنوان خانواده و لوازم خانواده داشتن ملزم و مقید نخواهند بود و در بهترین حالت نگرانی عمق وظایف پدری خود را در عدم همراهی با فرزندشان در دوره دختربازی – به تصریح خود فیلم - می دانند و به این خاطر خود را پدر بدی می دانند.

در هرحال، اولویت بندی فرهنگی ام مدتی است دستخوش تغییر شده است و رویکردهای تبلیغی ام هم شاید بر این اساس تغییر کند. چه بخواهیم و چه نخواهیم جامعه مان را خطری بزرگ تهدید می کند؛ خطری که طبیبی حاذق و مشاهده گری منصف و خبره، به خوبی آن را درک نموده و باز هم پیش و بیش از دیگران با طرح مساله "سبک زندگی" به ارائه راه علاج پرداخته است. اعتقادم بر این است که همه وظیفه داریم در جهت اشاعه سبک زندگی اسلامی – ایرانی همت کنیم و منتظر نهادهای مسوول هم نباشیم چون تجربه ثابت کرده است در سال های اخیر هر آن چه فعالیت فرهنگی جریان ساز بوده است را گروه ها و افراد مستقل انجام داده اند و حتی توانسته اند در برهه هایی نهادهای دیگر را هم به دنبال خود بکشانند. 

۹۲/۱۲/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی صنعتی

نظرات  (۴)

با سلام
یه روز داشتم تو سایت خامنه ای دات آی آر می گشتم و به سبک زندگی رسیدم
وقتی خوندمش فهمیدم که خیلی خیلی غقبیم
واقعا نمیدونم کی جامعه ما میخواد به یه جامعه نسبتا خوب و نه خوب تبدیل بشه
از اون به بعد هر وقت از من درمورد سیر مطالعه و موضع جلسات مشورت می شد، سبک زندگی را پیشنهادم می دادم.

نمیدونم حمید چش شده؛ مثل این که نوع نوشتن حمید هم دستخوش تغییر شده!!! مدتیه از 1 2 3 ... استفاده می کنه!!!
حمید جان از بس بحث کردی دیگه می دونیم منظورت چیه!!!!

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند / کورش کبیر

سلام داشتم توی اینترنت سرچ می کردم در مورد کوچه های بی نشون که باوبلاگ دیگه ای  از شما آشنا شدم.

و این جمله ای که اول نوشتم رو در ابتدای وبلاگتون دیدم.

نظرتون در مورد کورش چیه ؟

و مهم تر اینکه چقدر مطمئن هستید این جمله از کورش هست یا نه؟

دلیل اینکه الان خیلی از جملات به نام  کورش کبیر نوشته میشه چیه؟

ممنون

مطلبم کاملا بی ربطه به موضوع شما

ببخشید

پاسخ:
سلام 
اون متن رو طراح قالب که یه سایت اینترنتی هست گذاشته رو قالبش، کار من نیست. 
اساسا من تاریخدان نیستم که بخوام درباره ایشون نظر بدم
نمایشگاه هم در مسجد جوی کازرون در حال برپایی هست 
اگر دوست داشتید و خواستید کمک کنید می تونید سری به اونجا بزنید!
مطالب بیشتر هم ذیل خبر برگزاری نمایشگاه کوچه های بی نشان در سایت کازرون نما موجود هست!
ممنون از سر زدنتان
یا حق
1- اسم فیلم رو هم می گفتید  تا ما هم ببینیم!

2- جهان بینی و رویکرد تبلیغی تون خیلی دیر داره عوض میشه! چون این اتفاقاتی که شما دارید درباره جامعه غرب مذمتش می کنید، زمان زیادی ازش می گذره که اطراف خودمون قابل مشاهده است! به قول سهراب: "چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید ...!"

3- با توجه به اینکه محوریت بحث به مسایل جنسی کشید، به نظرم تنها راه کار، همونی که آقای هاشمی گفتن و نذاشتنش و تو نطفه خفه اش کردن! و یکی دو سال پیش هم آقای قرائتی دوباره مطرحش کردن
واضحه که منظورم!؟
اگه واضح نیست رجوع کنید به رساله عملیه؛ بحث ازدواج؛ انواع و اقسامش ...
پاسخ:
همون فیلمی که تو قم به دلیلی تو خونه اخوی برش بحث بود!
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۱۵ طلبه اُ منفی
سلام
در تکمیل آن‌چه گفتیم و گفتید:
هر کس اندک اطلاعی از روشن‌فکری داخلی و جامعه‌‌شناسی حاکم غربی داشته باشد به جای‌گاهی شبیه خدایی برای زیگموند فروید در این بنا اشراف دارد. این آقای فروید چنین آورده‌اند (به نقل از مقاله «جایگاه دین در نظریات زیگموند فروید» نوشته‌ی «زیبا فاضل»):
«از نظر فروید شباهت زیادی میان فعالیت مردم دیندار و رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد. هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت الگووار و آیینی انجام دهند و در هردو آیینها با سرکوبی غرایز اساسی همراه است. در رنجوری با سرکوبی غریزه جنسی و در دینداری با سرکوبی غریزه خود یا خودخواهی.
  • نظریه معروف فروید:

‏ یکی از جنجالی‌ترین نظرات فروید (که در واقع براساس خاطرات کودکی خودش شکل گرفته بود) این بود که نیاز جنسی محرک ‏اصلی بسیاری از فعالیت‌های بشری است. او حتی رابطه فرزند و والدین را نیز بر همین اساس تعبیر می‌کرد. این ادّعای او مبتنی ‏است بر اینکه غریزه‌ی جنسی یا لیبیدو (‏Libido‏) مادر تمام غرایز است. اقتضای اصلی غریزه جنسی این است که هر گاه تحریک ‏شد، ارضا شود. امّا از همان اوان کودکی، پدر و مادر‎ ‎به انسان یاد می‌دهند که آزادی جنسی مطلق وجود ندارد. هر قدر سن بالاتر ‏می‌رود، اجتماع محدودیت‌های بیشتری پیش پای او می‌نهد، اما انسان تسلیم این محدودیت‌ها نمی‌شود. غریزه‌های جنسی در ‏مواجهه با این محدودیت‌ها سرکوب می‌شود و به ضمیر انسان بر می‌گردند؛ یعنی از روان خودآگاه به ناخودآگاه می‌روند و در ‏ناخودآگاه به شکل عقده در می‌آیند. به نظ�%KD9�روید، شعرا و هنرمندان و حتی پیامبران همه از این طریق پدید آمده‌اند؛ یعنی این ‏غریزه‌ی سرکوب شده گاهی به صورت شعر و گاهی به صورت هنر و گاهی به صورت تعالیم دینی جلوه‌گر شده است»

بگذریم از افکار و نظریات امثال «مارکی دو ساد»...

یا علی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">