از انتخابات نهمین دوره ی ریاست جمهوری یک سال میگذرد. انتخاباتی که ثمره ی آن تشکیل دولتی اصولگرا پس از چندین سال همراه با شعارهای چون « عدالتخواهی ، تحول ، گردش نخبگان ، شایسته سالاری و ... » بوده است . دولتی که با شعارهایی چون مدیریت مردمی و ساده زیستی دلهای مردم را ربود و با ادبیاتی دینی- انقلابی به تعبیر بسیاری از صاحب نظران سیاسی بار دیگر آرمان های حضرت اما م ( ره ) را زنده گردانید . با نگاهی گذرا می توان رای مردم به احمدی نژاد و شعارهای او را رویکرد مردم به اصولگرایی در وهله ی اول و به تبع پاسخ منفی به تفکر دگراندیشانه ی حاکم بر کشور در سالیان گذشته دانست و آن را تعبیر به لزوم بازنگری و اصلاحات در روش ها و ایده های مدیریتی کشور به شمار آورد و لذاست که تغییر در سطح مدیران کشور امری ضروری به نظر می رسید . اما آن چه نگارنده را بر آن داشت تا این سطور را به رشته ی تحریر در آورد این امر بود که متاسفانه مدیران ارشد کشور به این نکته ی مهم توجهی نداشته و بر اساس ملاک های بعضا نامعلوم به انتصاباتی دست زده اند که عملا با خواست مردم که در شعارهای ریاست محترم جمهور نهادینه گردیده است در تناقض می باشد چرا که در بسیاری از موارد مدیرانی که هیچ گونه اعتقادی به آرمان ها و شعارهای ایشان و خواسته های مردم که میزان جمهوریت نظام اسلامی میباشند ، ندارند را به مسئولیت های مهم منصوب نموده که ثمره ی آن کمرنگ سازی شعارهای محوری دولت در دراز مدت می باشد چنان که هم اکنون پس از یک سال این امرتا حدودی مشهود میباشد . به عنوان مثال در حالی که رئیس محترم جمهوردر انتخاب وزرا تحمیل نظر هیچ کس حتی نمایندگان مجلس همسویش را بر نمی تابد و حاضر نمیشود به منظور شروع به کارسریعتر دولتش و گرفتن رای اعتماد تمامی اعضای هیئت دولتش به تشکیل لابی و امتیاز دهی بپردازد و به همین خاطر هماهنگ ترین همکارانش را مواجه با رای عدم اعتماد نمایندگان مجلس می یابد لکن مشاهده میشود که برخی از استانداران و مدیران کل در خلاف این امر اهتمام فراوان داشته و حتی در این راه حاضر می باشند به خرد جمعی نیروهای فرهنگی و متعهد بسیاری از شهرستان ها پشت نموده تا خود به اموراتشان بپردازند و یا در مقابل قوم و خویش گرایی اغماض نموده و از کنار مسائل مهم فرهنگی با بی توجهی عبور می کنند وبالاخره آن چه در ادامه مشاهده می شود این است که شعارهای دلنشین احمدی نژاد و خواسته های قلبی مردم یکی پس از دیگری به مسلخ مدیران ناکارآمد رفته و شاید در برخی از مواقع این مدیران با عناوینی چون استفاده از تمام ظرفیت ها و ... مورد تشویق قرار می گیرند و در این میان کسانی که مورد هجوم قرار می گیرند طرفداران احمدی نژاد و خود اوست چرا که با وجود تمامی فرصت ها نتوانسته برنامه هایش را به اجرا در آورد .
در انتها به نظر می رسد اگر در گذشته در ارزیابی دولت ها از شکاف هایی چون « فقیر و غنی » و «فرهنگ اسلامی وخانواده » و ... سخن به میان می آمد در صورت تداوم این وضعیت پس از دولت ایشان باید به بررسی شکاف موجود میان مردم و او که در واقع همان شکاف میان « مردم و مردم » است ، پرداخت . امیدوارم جناب رئیس جمهور به میثاق خود با مردم نگاهی دیگر بیفکند تا شاید پس از بررسی میثاق خود با وزرا و مدیران ارشد دولتی فرجی در کارحاصل شودو آن چه برای بنده یقینی است آن است که تنها و تنها خود اوست که می تواند از به وجود آمدن این شکاف جلوگیری نماید .
ان شاءالله
از انتخابات نهمین دوره ی ریاست جمهوری یک سال میگذرد. انتخاباتی که ثمره ی آن تشکیل دولتی اصولگرا پس از چندین سال همراه با شعارهای چون « عدالتخواهی ، تحول ، گردش نخبگان ، شایسته سالاری و ... » بوده است . دولتی که با شعارهایی چون مدیریت مردمی و ساده زیستی دلهای مردم را ربود و با ادبیاتی دینی- انقلابی به تعبیر بسیاری از صاحب نظران سیاسی بار دیگر آرمان های حضرت اما م ( ره ) را زنده گردانید . با نگاهی گذرا می توان رای مردم به احمدی نژاد و شعارهای او را رویکرد مردم به اصولگرایی در وهله ی اول و به تبع پاسخ منفی به تفکر دگراندیشانه ی حاکم بر کشور در سالیان گذشته دانست و آن را تعبیر به لزوم بازنگری و اصلاحات در روش ها و ایده های مدیریتی کشور به شمار آورد و لذاست که تغییر در سطح مدیران کشور امری ضروری به نظر می رسید . اما آن چه نگارنده را بر آن داشت تا این سطور را به رشته ی تحریر در آورد این امر بود که متاسفانه مدیران ارشد کشور به این نکته ی مهم توجهی نداشته و بر اساس ملاک های بعضا نامعلوم به انتصاباتی دست زده اند که عملا با خواست مردم که در شعارهای ریاست محترم جمهور نهادینه گردیده است در تناقض می باشد چرا که در بسیاری از موارد مدیرانی که هیچ گونه اعتقادی به آرمان ها و شعارهای ایشان و خواسته های مردم که میزان جمهوریت نظام اسلامی میباشند ، ندارند را به مسئولیت های مهم منصوب نموده که ثمره ی آن کمرنگ سازی شعارهای محوری دولت در دراز مدت می باشد چنان که هم اکنون پس از یک سال این امرتا حدودی مشهود میباشد . به عنوان مثال در حالی که رئیس محترم جمهوردر انتخاب وزرا تحمیل نظر هیچ کس حتی نمایندگان مجلس همسویش را بر نمی تابد و حاضر نمیشود به منظور شروع به کارسریعتر دولتش و گرفتن رای اعتماد تمامی اعضای هیئت دولتش به تشکیل لابی و امتیاز دهی بپردازد و به همین خاطر هماهنگ ترین همکارانش را مواجه با رای عدم اعتماد نمایندگان مجلس می یابد لکن مشاهده میشود که برخی از استانداران و مدیران کل در خلاف این امر اهتمام فراوان داشته و حتی در این راه حاضر می باشند به خرد جمعی نیروهای فرهنگی و متعهد بسیاری از شهرستان ها پشت نموده تا خود به اموراتشان بپردازند و یا در مقابل قوم و خویش گرایی اغماض نموده و از کنار مسائل مهم فرهنگی با بی توجهی عبور می کنند وبالاخره آن چه در ادامه مشاهده می شود این است که شعارهای دلنشین احمدی نژاد و خواسته های قلبی مردم یکی پس از دیگری به مسلخ مدیران ناکارآمد رفته و شاید در برخی از مواقع این مدیران با عناوینی چون استفاده از تمام ظرفیت ها و ... مورد تشویق قرار می گیرند و در این میان کسانی که مورد هجوم قرار می گیرند طرفداران احمدی نژاد و خود اوست چرا که با وجود تمامی فرصت ها نتوانسته برنامه هایش را به اجرا در آورد .
در انتها به نظر می رسد اگر در گذشته در ارزیابی دولت ها از شکاف هایی چون « فقیر و غنی » و «فرهنگ اسلامی وخانواده » و ... سخن به میان می آمد در صورت تداوم این وضعیت پس از دولت ایشان باید به بررسی شکاف موجود میان مردم و او که در واقع همان شکاف میان « مردم و مردم » است ، پرداخت . امیدوارم جناب رئیس جمهور به میثاق خود با مردم نگاهی دیگر بیفکند تا شاید پس از بررسی میثاق خود با وزرا و مدیران ارشد دولتی فرجی در کارحاصل شودو آن چه برای بنده یقینی است آن است که تنها و تنها خود اوست که می تواند از به وجود آمدن این شکاف جلوگیری نماید .
ان شاءالله
حضور شما را در محله بلاگفا و در کوچه کازرونی ها تبریک می گم. حضور دوستانی مثل شما موجب دلگرمی من است. فکر می کنم حضور مستقیم در این عرصه بسیار مفید است. عذر می خوام که به حاطر مشکلاتی که گفتم نتونستم زودتر بیام. حالا هم تو یه کافی نت هستم و زیاد فرصت ندارم تا دقیق مطالبت رو بحونم. یه کم حرف هم راجع به این مطلبت دارم که باشه واسه چند روز دیگه. تو رو هم لینک کردم.
شادباشی و پیروز