یکی از نکاتی که از ابتدای انتخابات تا کنون همواره ذهنم را در ارزیابی کاندیداها به خود مشغول کردهاست نوع نگاه آنان به حیطهی مدیریتی و مدیریت کلان قوه مجریه است. برخی کلیه دیدگاههای مطرح شدهشان فقط در حوزه اقتصاد است و نقش یک وزیر اقتصاد را بر عهده گرفتهاند، برخی داعیه حل مشکلات ایران و در برخی زمانها مشکلات جهان را دارند و در بهترین حالت نقش یک وزیر امور خارجه را بر عهده گرفتهاند؛ برخی در بهترین حالت نقش یک جریانشناس را بازی می کنند، برخی هم بماند که در یک شهر ماندهاند و بیرون نمیآیند. لکن در میان کاندیداها دونفری هستند که البته با قوت و ضعف نگاهشان به عرصه مدیریت اجرایی کشور، نگاهی راهبردی است. امری که در سه مناظره انتخاباتی صداوسیما به شدت نمود پیدا کرد و این دو در واقع بیشترین استفاده را از این فرصتها کردند و در این نظرسنجیهایی که منتشر میشود خود را به فینال انتخابات نزدیک کردند. نگاهی که بر همه عرصهها نگاهی مساوی و برنامهمحور دارد و می توان از نوع نگاه به حوزه اقتصاد- مثلا- بلافاصله پی به برنامههای وی در سایر حوزهها و ساحتها برد. قطعا دارابودن نگاهی بخشی در هرنوع برنامهای زیانهای جبران ناپذیری را به سرمایهها و ظرفیتهای کشور وارد میآورد که به قول رهبر معظم انقلاب گاهی تا چهل سال تاثیر این نگاه و تصمیمات منشعب از آن در عرصههای گوناگون کشور باقی خواهد ماند.
ما هم، بد نیست اگر در انتخابمان به این نکته هم توجه کنیم.
پ.ن:
- همینجا باید بهترین آرزوهایم را نثار دکتر حدادعادل، مرد پاک و بزرگ انتخابات اخیر که به حق، اخلاق را به دیگران میآموخت کنم. زنده باشی دکتر.
- انصرافهای صورتگرفته، فضای انتخابات را رقابتیتر کرد و البته مشارکت را افزایش خواهدداد. به نظرم در نتیجه انتخابات هم موثر خواهدبود و صدرنشینان انتخابات را تغییر خواهدداد.
- از جمله دلمشغولیهایم این بود که چطور میشود حتی اپوزیسیون را هم به پای صندوق آورد؛ خوب یا بد ولی گویا همه سلیقهها در این انتخابات کاندیدای خود را خواهندداشت.
یکی از کلیدواژههای مورد تاکید رهبری از مدتها قبل تا کنون بحث امیدبخشی به جامعه و ترویج نگاه مثبت به آینده کشور عزیزمان است. آیندهای که بر اساس شواهد و قرائن بسیار نزدیک است و اندک مقاومتی می تواند دروازههای پیشرفت را به روی ملت عزیزمان بگشاید. این رویکرد رهبری در دیدار با شاعران نیز نمودی ویژه یافت. آنگاه که پس از قرائت شعری از جانب امید مهدی نژاد و در ازریابی شعر وی گفتند: " غزل شسته رفته و خوبی بود. طنز خوبی هم داشت ولی در آن بیت یکی مانده به آخر با «نه امیدی» من موافق نیستم. هر کاری که ما میکنیم چراغ امید را خاموش نکنیم....خوبه اگر این بیت را به مضمون امید تبدیل کنید. هر فکر و مرامی انسان داره باید امید را زنده نگه دارد".