صحنه ی تاریخ مالامال است از نقش آفرینی افرادی که موجب تغییر مسیر تاریخ گردیده اند و بسیاری از معادلات را بر هم زده اند و حال آن چه از آنان باقی مانده نیک و یا زشت نامی است که تاریخ آن را ثبت نموده است و آیندگان را به قضاوت فرا می خواند . صحنه ی تاریخ مالامال است از نقش آفرینی افرادی که موجب تغییر مسیر تاریخ گردیده اند و بسیاری از معادلات را بر هم زده اند و حال آن چه از آنان باقی مانده نیک و یا زشت نامی است که تاریخ آن را ثبت نموده است و آیندگان را به قضاوت فرا می خواند .اما چه جان کاه است زمانی که تاریخ را فاتحان ظاهری بنویسند و از جنایاتشان سندی را که مقبول ملاک های به ظاهر علمی مدعیان انکار بیفتد به یادگار نگذارند و دردناک تر آن است که بخواهی غم عالم را بر سینه ات حمل نمایی و مجبور باشی پیروان آن خائنین را تحمل کنی و دم از دوستی و وحدت زده مجبور باشی از عشقت که چون جان شیرینت است هزینه کنی تا او شاید کمی از عقلش برای خودش خرج کند . این روزها اوقات بیش از همیشه بر قلب های داغدار سنگینی می کند و دلسوختگان را به یادآوری دردناک ترین صحنه های روزگار دعوت می کند و در این اندیشه فرو می برد که تا کی باید جور کش اشتباهات فردی غافلان و یا معاندان و حسودان باشند و به سبب عمل آنان از دریای مواج یکدلی و یکرنگی و اقیانوس بی انتهای علم و معرفت محروم بمانند. نمی دانم ، شاید این جبر تاریخ باشد که در بزنگاه های روزگار ، پست ترین آدمیان سکان داری تاریخ را در دست می گیرند و .....
آری ، این روزها ایام شهادت بزرگ بانوی اسلام ، حضرت زهرای مرضیه « س » است ، او که برای بازگرداندن تاریخ به مسیر اصلی خویش از جان مایه گذاشت و چه بی رحم این تاریخ که در زمان مقرر سخت بود وانعطاف نداشت و همه را فدای بی خردی و شهوت رانی یک نفر کرد و شاید هم چه بی رحم مردم بودند که « اکثرهم لا یعقلون »
ایام سوگواری بر همه شما تسلیت باد
صحنه ی تاریخ مالامال است از نقش آفرینی افرادی که موجب تغییر مسیر تاریخ گردیده اند و بسیاری از معادلات را بر هم زده اند و حال آن چه از آنان باقی مانده نیک و یا زشت نامی است که تاریخ آن را ثبت نموده است و آیندگان را به قضاوت فرا می خواند . صحنه ی تاریخ مالامال است از نقش آفرینی افرادی که موجب تغییر مسیر تاریخ گردیده اند و بسیاری از معادلات را بر هم زده اند و حال آن چه از آنان باقی مانده نیک و یا زشت نامی است که تاریخ آن را ثبت نموده است و آیندگان را به قضاوت فرا می خواند .اما چه جان کاه است زمانی که تاریخ را فاتحان ظاهری بنویسند و از جنایاتشان سندی را که مقبول ملاک های به ظاهر علمی مدعیان انکار بیفتد به یادگار نگذارند و دردناک تر آن است که بخواهی غم عالم را بر سینه ات حمل نمایی و مجبور باشی پیروان آن خائنین را تحمل کنی و دم از دوستی و وحدت زده مجبور باشی از عشقت که چون جان شیرینت است هزینه کنی تا او شاید کمی از عقلش برای خودش خرج کند . این روزها اوقات بیش از همیشه بر قلب های داغدار سنگینی می کند و دلسوختگان را به یادآوری دردناک ترین صحنه های روزگار دعوت می کند و در این اندیشه فرو می برد که تا کی باید جور کش اشتباهات فردی غافلان و یا معاندان و حسودان باشند و به سبب عمل آنان از دریای مواج یکدلی و یکرنگی و اقیانوس بی انتهای علم و معرفت محروم بمانند. نمی دانم ، شاید این جبر تاریخ باشد که در بزنگاه های روزگار ، پست ترین آدمیان سکان داری تاریخ را در دست می گیرند و .....
آری ، این روزها ایام شهادت بزرگ بانوی اسلام ، حضرت زهرای مرضیه « س » است ، او که برای بازگرداندن تاریخ به مسیر اصلی خویش از جان مایه گذاشت و چه بی رحم این تاریخ که در زمان مقرر سخت بود وانعطاف نداشت و همه را فدای بی خردی و شهوت رانی یک نفر کرد و شاید هم چه بی رحم مردم بودند که « اکثرهم لا یعقلون »
ایام سوگواری بر همه شما تسلیت باد
گل گیج شدید از بس خرافات به خوردتون دادن