جوامع به عنوان یک کل، تشکیل شده از اجزایی می باشند که این اجزاء در راستای کارکردها و بده، بستانهای ساختاری با توجه به مشابهتهای رفتاری و ارتباط تنگاتنگ کاری در عین ارتباط موزون با یکدیگر در پی نیل به هدفی میباشند که به منظور به سرانجام رسانیدن آن، تشکیل شده، اند به گونه ای که اختلال در صورت پذیری یکی از اجزاء، اختلالات قابل توجهی را در خروجی این مجموعه بوجود می آورد که نتیجهی این رویکرد ناهمگون، موجودی ناقص و عجیب الخلقه خواهد بود.در این میان این اهداف میتواند کوتاه مدت و یا بلندمدت باشند که به حسب اهداف مذکور، مجموعههایی پایدار و ناپایدار را تشکیل میدهند و البته جامعهی شهری از آن جا که در پی برطرف نمودن نیازهای زندگی اعضاء تشکیل دهندهی این کل و مدیریت حقوق آنان میباشد، مجموعهای پایدار است که یکی از خصوصیات لابدی آن، عدالت در ادارهی نیازهای شهروندان بوده است.
از سوی دیگر ذهن انسان با استفاده از تصاویر موجود در مسیر رؤیت خود و هم چنین تحلیل اطلاعات شنیداری و دیداری به انتزاع صوری از عالم پیرامونی پرداخته و گاه قابلیت آن را دارد تا برای موجودات محال چون سیمرغ با کمک از موارد مذکوراز قِبل خویش، تصاویری را انتزاع نماید و تا آن جا پیش رود که ساختهی ذهن خویش را، به تصویر ذهنی مورد قبول دیگران نماید، این قابلیت نفسانی همراه با اندکی زیبایی شناسی فطری که از ذاتیات انسانهاست، سبب شده است تا این تصاویر متعلق به خویش را در قالب هنر ریخته و بدین نحو، نیاز دیگر فطری خود را که در ارتباط با دیگران، و زندگی مجموعه ای است را تقویت نماید و در این راستا نقشی را برعهده گیرند و در مسیر پیدایی این راه ارتباطی، نقاشی بود که آنان را فریادرس شد.در رشد و بقای این هنر کافی است تا اندکی به تاریخ مراجعه نمود و لیکن نقاشی تا بدان جا رسیده که سبکهای فراوان و شاخههای متعددی را در خود گنجانیده است و از این میان این « کاریکاتور » بود که توانست علاوه بر جلوههای زیباشناختی و بدیع بودن خود، کارکردی اجتماعی ـ سیاسی بیابد و در برخی موارد تهییج کننده تودههای مردم در انجام فعالیتهای مختلف باشد و همین امر سبب گردیده است تا« کاریکاتور» جایگاهی رفیع در مناسبات سیاسی ـ اجتماعی بدست آورد.چه اگر نقاش در پی گرته برداری دقیق و منطبق با واقع از طبیعت و عرصههای مختلف جهان پیرامونی است و در این راه ظواهر عالم را رؤیت میکند، کاریکاتوریست برخی از این عرصهها را بزرگتر دیده به روایت گری از باطن آن وقایع ـ به حسب نگاه خود ـ میپردازد، حال آنکه در عین ناموزونی اثر ، خود روایت گر حقیقت مستور می باشد.
اما آن چه نگارنده را بر آن داشت تا این منظور را به نگارش درآورد، این نکتهی جالب بود که مدیران جامعه ی شهری کازرون که به عنوان یک مجموعه ی پایدار مملو از پارامترها و نیازهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... است در قامت هنرمندانی زبردست و کاریکاتوریستانی خبره در پی ترسیم چهره ی شهر و القای آن به مردمان این شهر میباشند، با این تفاوت که اگر کاریکاتوریست در پناه هنرنماییهای خود کاستی هایی را میکاود و بزرگ مینماید و عدم عدالت را فریاد میزند، مدیران، همهی شهر و مشکلات آن را به واقع در راه سازی، جاده سازی، تونل ( اعم از بناف و ...) و امور صرف اقتصادی میبینند و هیچ توجه هنرمندانه و موزونی به نیازهایی که با رشد موارد مذکور، رشد روز افزون و فراگیر دارند، نداشته و در مسیری گام برمیدارند که شکافی فرهنگی ـ اجتماعی را به نظاره نشسته است و معالاسف باید گفت که مردم نیز این تصویر نا به هنجار و آرمانی تلقی نموده، حل همهی مشکلات و شهرستان را در آن میانگارند، غافل از آن که « این ره که میروند به ترکستان است ».
تشدید رفت و آمد در شهر که به دلیل عدم تناسب خیابانها مشکلات رانندگی را در پی خواهد داشت، نفوذ فرهنگهای نامتناسب و پدیدههای اجتماعی غیرهمگون یا جامعهی شهری کازرون، عدم وجود تفرجگاهها و پاسخگویی به نیازهای اسکان مسافرین، امنیت رو به اضمحلال شهر و رشد روز افزون فقدان آن در صورت عدم ریشهیابی فرهنگی و برخورد مناسب،آلودگی های زیست محیطی و به خطر افتادن یست بوم پریشان و چندین چند مساله ی دیگر گوشهای از معضلاتی خواهد بود که در صورت تحقق آرمان مردم و البته هنر منحصر به فرد مسئولین ـ عدم توجه موزون به نیازهای شهرستان ـ روی خواهد داد که هر کدام به نوبهی خود، مشکلی بزرگ است که روابط پارامترهای مختلف جامعهی شهری را با تزلزل رو به رو نموده، بحرانی را فرا روی آن قرار میدهد.
در هر حال، روزگار عجیبی است، اگر تا قبل از این کسی کاریکاتور را حتی از انواع هنر نمیدانست و آن را تخطئه مینمود و نقاشیهای زیبا و روح نواز را میستود، هم اکنون، تصویر ایدهآل مردم از شهرستان، تصویری است کاریکاتوری و مدیران، کاریکاتوریستانی زبردست و خبره.
جوامع به عنوان یک کل، تشکیل شده از اجزایی می باشند که این اجزاء در راستای کارکردها و بده، بستانهای ساختاری با توجه به مشابهتهای رفتاری و ارتباط تنگاتنگ کاری در عین ارتباط موزون با یکدیگر در پی نیل به هدفی میباشند که به منظور به سرانجام رسانیدن آن، تشکیل شده، اند به گونه ای که اختلال در صورت پذیری یکی از اجزاء، اختلالات قابل توجهی را در خروجی این مجموعه بوجود می آورد که نتیجهی این رویکرد ناهمگون، موجودی ناقص و عجیب الخلقه خواهد بود.در این میان این اهداف میتواند کوتاه مدت و یا بلندمدت باشند که به حسب اهداف مذکور، مجموعههایی پایدار و ناپایدار را تشکیل میدهند و البته جامعهی شهری از آن جا که در پی برطرف نمودن نیازهای زندگی اعضاء تشکیل دهندهی این کل و مدیریت حقوق آنان میباشد، مجموعهای پایدار است که یکی از خصوصیات لابدی آن، عدالت در ادارهی نیازهای شهروندان بوده است.
از سوی دیگر ذهن انسان با استفاده از تصاویر موجود در مسیر رؤیت خود و هم چنین تحلیل اطلاعات شنیداری و دیداری به انتزاع صوری از عالم پیرامونی پرداخته و گاه قابلیت آن را دارد تا برای موجودات محال چون سیمرغ با کمک از موارد مذکوراز قِبل خویش، تصاویری را انتزاع نماید و تا آن جا پیش رود که ساختهی ذهن خویش را، به تصویر ذهنی مورد قبول دیگران نماید، این قابلیت نفسانی همراه با اندکی زیبایی شناسی فطری که از ذاتیات انسانهاست، سبب شده است تا این تصاویر متعلق به خویش را در قالب هنر ریخته و بدین نحو، نیاز دیگر فطری خود را که در ارتباط با دیگران، و زندگی مجموعه ای است را تقویت نماید و در این راستا نقشی را برعهده گیرند و در مسیر پیدایی این راه ارتباطی، نقاشی بود که آنان را فریادرس شد.در رشد و بقای این هنر کافی است تا اندکی به تاریخ مراجعه نمود و لیکن نقاشی تا بدان جا رسیده که سبکهای فراوان و شاخههای متعددی را در خود گنجانیده است و از این میان این « کاریکاتور » بود که توانست علاوه بر جلوههای زیباشناختی و بدیع بودن خود، کارکردی اجتماعی ـ سیاسی بیابد و در برخی موارد تهییج کننده تودههای مردم در انجام فعالیتهای مختلف باشد و همین امر سبب گردیده است تا« کاریکاتور» جایگاهی رفیع در مناسبات سیاسی ـ اجتماعی بدست آورد.چه اگر نقاش در پی گرته برداری دقیق و منطبق با واقع از طبیعت و عرصههای مختلف جهان پیرامونی است و در این راه ظواهر عالم را رؤیت میکند، کاریکاتوریست برخی از این عرصهها را بزرگتر دیده به روایت گری از باطن آن وقایع ـ به حسب نگاه خود ـ میپردازد، حال آنکه در عین ناموزونی اثر ، خود روایت گر حقیقت مستور می باشد.
اما آن چه نگارنده را بر آن داشت تا این منظور را به نگارش درآورد، این نکتهی جالب بود که مدیران جامعه ی شهری کازرون که به عنوان یک مجموعه ی پایدار مملو از پارامترها و نیازهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... است در قامت هنرمندانی زبردست و کاریکاتوریستانی خبره در پی ترسیم چهره ی شهر و القای آن به مردمان این شهر میباشند، با این تفاوت که اگر کاریکاتوریست در پناه هنرنماییهای خود کاستی هایی را میکاود و بزرگ مینماید و عدم عدالت را فریاد میزند، مدیران، همهی شهر و مشکلات آن را به واقع در راه سازی، جاده سازی، تونل ( اعم از بناف و ...) و امور صرف اقتصادی میبینند و هیچ توجه هنرمندانه و موزونی به نیازهایی که با رشد موارد مذکور، رشد روز افزون و فراگیر دارند، نداشته و در مسیری گام برمیدارند که شکافی فرهنگی ـ اجتماعی را به نظاره نشسته است و معالاسف باید گفت که مردم نیز این تصویر نا به هنجار و آرمانی تلقی نموده، حل همهی مشکلات و شهرستان را در آن میانگارند، غافل از آن که « این ره که میروند به ترکستان است ».
تشدید رفت و آمد در شهر که به دلیل عدم تناسب خیابانها مشکلات رانندگی را در پی خواهد داشت، نفوذ فرهنگهای نامتناسب و پدیدههای اجتماعی غیرهمگون یا جامعهی شهری کازرون، عدم وجود تفرجگاهها و پاسخگویی به نیازهای اسکان مسافرین، امنیت رو به اضمحلال شهر و رشد روز افزون فقدان آن در صورت عدم ریشهیابی فرهنگی و برخورد مناسب،آلودگی های زیست محیطی و به خطر افتادن یست بوم پریشان و چندین چند مساله ی دیگر گوشهای از معضلاتی خواهد بود که در صورت تحقق آرمان مردم و البته هنر منحصر به فرد مسئولین ـ عدم توجه موزون به نیازهای شهرستان ـ روی خواهد داد که هر کدام به نوبهی خود، مشکلی بزرگ است که روابط پارامترهای مختلف جامعهی شهری را با تزلزل رو به رو نموده، بحرانی را فرا روی آن قرار میدهد.
در هر حال، روزگار عجیبی است، اگر تا قبل از این کسی کاریکاتور را حتی از انواع هنر نمیدانست و آن را تخطئه مینمود و نقاشیهای زیبا و روح نواز را میستود، هم اکنون، تصویر ایدهآل مردم از شهرستان، تصویری است کاریکاتوری و مدیران، کاریکاتوریستانی زبردست و خبره.
سالی همراه با موفقیت و بهروزی برای شما آرزومندیم