نمی دانم روز جمعه به وبلاگم سر زده اید یا نه ولی اگر نیامده اید باید بگویم که در یادداشت آن روز این گونه نوشته بودم " احساس و البته باور من بر این است که در زندگی روزانه مردم شیعه ایران یک سری مسایل هست که شوخی نمودن و یا حتی بی احترامی به آنها برای فرد خاطی هزینه های بسیار زیادی را در بر خواهد داشت و حتی ممکن است به جایی برسد که ناراحتی پشیمانی هم هیچ فایده ای نداشته باشد و نه از اندوه فرد خاطی بکاهد و نه حتی کسی این حالت او برایش مهم باشد .چیزهایی و یا کسانی که اداره بسیاری از امور زندگی مردم ایران و در مقیاس کوچکتر حتی شهرستان خودمان به آن بستگی دارد و اهانت به آن ها نوعی اهانت به شعور مردم می باشد . " آنانی که در جریان علت نگارش این سطور بودند به خوبی می دانستند که چرا نوشته شده اند و شما هم الآن خواهید فهمید . علت آن " اهانت هفته نامه بیشاپور به مراجع تقلید " بود . در هنگام نگارش این سطور احساسی دوگانه داشتم ، آمیزه ایاز ناراحتی و امید . در صحت اصل خبر تردیدی نداشتم لکن چون متن آن را هنوز ندیده بودم امید آن را داشتم که بتوان نوعی آن را حل نمود و لکن این خیال بسیار خام بود و کم عمر . اصلا برایم قابل باور نبود که در شهری که مردمش خود را و گذشته خود را در احوال صحابی باوفای پیامبر و امین مولایمان علی " ع "، سلمان فارسی می جویند و با افتخار از " شیخ ابواسحق " و مریدان جهانی اش می گویند و سند مقاومتشان را در میان 11 شهر حکومت نظامی رژیم دژخیم پهلوی می دانند و 1100 شهیدی که در این راه فدای آرمانهایشان کرده اند که همه و همه نشان از تدین بالای آنان دارد و اعتقاد راستینشان چرا باید این اتفاق بیفتد که به استوانه ها و مراجع دین خدا اهانت نموده آن هم نه به یک نفر بلکه به چندین نفر . به راستی چرا این فاجعه رخ داده و با چه انگیزه ای به وقوع پیوسته است ؟ احساس و باور تعقل شده ام الآن جز افسوس و حقارت از برای آنان چیزی بیش نیست . بیشاپور – که به خاطر وجود افرادی معلوم الحال در جمع نویسندگانش که گذشته ای تاریک دارند و پدران ما به خوبی آنان را می شناسند و چشم امید به عدم تحقق پیش بینی های شان داشتند - به واقع کلمه ، غرور دینی ما را خدشه دار نمود و خود را تحقیر کرد . در این باره چند نکته مبهم است که به نظر روشن شدن آن ها خالی از فایده نخواهد بود :
۱. به راستی دست اندرکاران بیشاپور که رسالت نشریات محلی را فریاد می زدند و کار دیگران را به سبب توجه به مسایلی ورای شهرستان مذموم می پنداشتند از روی چه هدفی به این کار اقدام نمودند ؟
۲. طبق روال جاری مطبوعات مسوولیت این گونه اشتباهات هم با مدیرمسوول است و هم با سردبیر و هم با نویسنده . سوال این جاست که آیا این دو عزیز – مدیرمسوول و سردبیر – این مطلب را خوانده اند و اجازه چاپ داده اند و یا آن که نخوانده اجازه داده اند که در هر 2 صورت باید پاسخ گو باشند که به هر حال مقصرند .
۳. این هفته نامه نگاران آیا نمی دانستند که جامعه شهری کازرون را در حد بسیاری مقلدین آیت الله العظمی مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی " ایدهما الله " تشکیل می دهند و مردم شهر کازرون هم در انتخابات ریاست جمهوری به رییس جمهور محبوبمان رای داده اند و انتخاب اول خود نموده اند , آن ها که برای این مردم مطلب تهیه می نمایند آیا نیازهای دینیشان و سیاسیشان را این گونه تامین نموده اند ؟ اهانت به مرجع این مردم اهانت به شعور و آگاهی آنان نیست که این گونه در اینجا و اینجا و اینجا بی محابا به ایشان اهانت و کلام ایشان را تحریف - که درستی ادعای من را می توانید در اینجا ببینید - نموده اند ؟
همه می دانند که مردم کازرون بار ها و بارها در موارد مشابه وظیفه خود را انجام داده اند و این بار هم انجام خواهند داد . در انتها یادآوری یک نکته ضروری است که مجازات این گونه از تخلفات طبق قانون مطبوعات تعطیلی نشریات است و لذا حال نوبت مسوولین است که نشان دهند در انجام وظایفشان تا چه اندازه مصمم و قاطع می باشند .
ان شاء الله خداوند هیچ گاه ما را به خودمان وامگذارد
نمی دانم روز جمعه به وبلاگم سر زده اید یا نه ولی اگر نیامده اید باید بگویم که در یادداشت آن روز این گونه نوشته بودم " احساس و البته باور من بر این است که در زندگی روزانه مردم شیعه ایران یک سری مسایل هست که شوخی نمودن و یا حتی بی احترامی به آنها برای فرد خاطی هزینه های بسیار زیادی را در بر خواهد داشت و حتی ممکن است به جایی برسد که ناراحتی پشیمانی هم هیچ فایده ای نداشته باشد و نه از اندوه فرد خاطی بکاهد و نه حتی کسی این حالت او برایش مهم باشد .چیزهایی و یا کسانی که اداره بسیاری از امور زندگی مردم ایران و در مقیاس کوچکتر حتی شهرستان خودمان به آن بستگی دارد و اهانت به آن ها نوعی اهانت به شعور مردم می باشد . " آنانی که در جریان علت نگارش این سطور بودند به خوبی می دانستند که چرا نوشته شده اند و شما هم الآن خواهید فهمید . علت آن " اهانت هفته نامه بیشاپور به مراجع تقلید " بود . در هنگام نگارش این سطور احساسی دوگانه داشتم ، آمیزه ایاز ناراحتی و امید . در صحت اصل خبر تردیدی نداشتم لکن چون متن آن را هنوز ندیده بودم امید آن را داشتم که بتوان نوعی آن را حل نمود و لکن این خیال بسیار خام بود و کم عمر . اصلا برایم قابل باور نبود که در شهری که مردمش خود را و گذشته خود را در احوال صحابی باوفای پیامبر و امین مولایمان علی " ع "، سلمان فارسی می جویند و با افتخار از " شیخ ابواسحق " و مریدان جهانی اش می گویند و سند مقاومتشان را در میان 11 شهر حکومت نظامی رژیم دژخیم پهلوی می دانند و 1100 شهیدی که در این راه فدای آرمانهایشان کرده اند که همه و همه نشان از تدین بالای آنان دارد و اعتقاد راستینشان چرا باید این اتفاق بیفتد که به استوانه ها و مراجع دین خدا اهانت نموده آن هم نه به یک نفر بلکه به چندین نفر . به راستی چرا این فاجعه رخ داده و با چه انگیزه ای به وقوع پیوسته است ؟ احساس و باور تعقل شده ام الآن جز افسوس و حقارت از برای آنان چیزی بیش نیست . بیشاپور – که به خاطر وجود افرادی معلوم الحال در جمع نویسندگانش که گذشته ای تاریک دارند و پدران ما به خوبی آنان را می شناسند و چشم امید به عدم تحقق پیش بینی های شان داشتند - به واقع کلمه ، غرور دینی ما را خدشه دار نمود و خود را تحقیر کرد . در این باره چند نکته مبهم است که به نظر روشن شدن آن ها خالی از فایده نخواهد بود :
۱. به راستی دست اندرکاران بیشاپور که رسالت نشریات محلی را فریاد می زدند و کار دیگران را به سبب توجه به مسایلی ورای شهرستان مذموم می پنداشتند از روی چه هدفی به این کار اقدام نمودند ؟
۲. طبق روال جاری مطبوعات مسوولیت این گونه اشتباهات هم با مدیرمسوول است و هم با سردبیر و هم با نویسنده . سوال این جاست که آیا این دو عزیز – مدیرمسوول و سردبیر – این مطلب را خوانده اند و اجازه چاپ داده اند و یا آن که نخوانده اجازه داده اند که در هر 2 صورت باید پاسخ گو باشند که به هر حال مقصرند .
۳. این هفته نامه نگاران آیا نمی دانستند که جامعه شهری کازرون را در حد بسیاری مقلدین آیت الله العظمی مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی " ایدهما الله " تشکیل می دهند و مردم شهر کازرون هم در انتخابات ریاست جمهوری به رییس جمهور محبوبمان رای داده اند و انتخاب اول خود نموده اند , آن ها که برای این مردم مطلب تهیه می نمایند آیا نیازهای دینیشان و سیاسیشان را این گونه تامین نموده اند ؟ اهانت به مرجع این مردم اهانت به شعور و آگاهی آنان نیست که این گونه در اینجا و اینجا و اینجا بی محابا به ایشان اهانت و کلام ایشان را تحریف - که درستی ادعای من را می توانید در اینجا ببینید - نموده اند ؟
همه می دانند که مردم کازرون بار ها و بارها در موارد مشابه وظیفه خود را انجام داده اند و این بار هم انجام خواهند داد . در انتها یادآوری یک نکته ضروری است که مجازات این گونه از تخلفات طبق قانون مطبوعات تعطیلی نشریات است و لذا حال نوبت مسوولین است که نشان دهند در انجام وظایفشان تا چه اندازه مصمم و قاطع می باشند .
ان شاء الله خداوند هیچ گاه ما را به خودمان وامگذارد
فقط یک کلام: متاسفم!!! وا اسفا که آخرت را به دنیا فروختن فقط ناشی از کم توانی در اندیشیدن و تحلیل مکتب ناب علی است.
نفس که این است دیگر چه چشم داری از........
زنده باشید و در پناه حق