اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست
يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۸۶، ۰۵:۱۵ ب.ظ

گناه نا بخشودنی

 

 نمی دانم روز جمعه به وبلاگم سر زده اید یا نه ولی اگر نیامده اید باید بگویم که در یادداشت آن روز این گونه نوشته بودم " احساس و البته باور من بر این است که در زندگی روزانه مردم شیعه ایران یک سری مسایل هست که شوخی نمودن و یا حتی بی احترامی به آنها برای فرد خاطی هزینه های بسیار زیادی را در بر خواهد داشت و حتی ممکن است به جایی برسد که ناراحتی پشیمانی هم هیچ فایده ای نداشته باشد و نه از اندوه فرد خاطی بکاهد و نه حتی کسی این حالت او برایش مهم باشد .چیزهایی و یا کسانی که اداره بسیاری از امور زندگی مردم ایران و در مقیاس کوچکتر حتی شهرستان خودمان به آن بستگی دارد و اهانت به آن ها نوعی اهانت به شعور مردم می باشد . " آنانی که در جریان علت نگارش این سطور بودند به خوبی می دانستند که چرا نوشته شده اند و شما هم الآن خواهید فهمید . علت آن " اهانت هفته نامه بیشاپور  به مراجع تقلید " بود . در هنگام نگارش این سطور احساسی دوگانه داشتم ، آمیزه ایاز ناراحتی و امید . در صحت اصل خبر تردیدی نداشتم لکن چون متن آن را هنوز ندیده بودم امید آن را داشتم که بتوان نوعی آن را حل نمود و لکن این خیال بسیار خام بود و کم عمر . اصلا برایم قابل باور نبود که در شهری که مردمش خود را و گذشته خود را در احوال صحابی باوفای پیامبر و امین مولایمان علی " ع "، سلمان فارسی می جویند و با افتخار از " شیخ ابواسحق " و مریدان جهانی اش می گویند و سند مقاومتشان را در میان 11 شهر حکومت نظامی رژیم دژخیم پهلوی می دانند و 1100 شهیدی که در این راه فدای آرمانهایشان کرده اند که همه و همه نشان از تدین بالای آنان دارد و اعتقاد راستینشان چرا باید این اتفاق بیفتد که به استوانه ها و مراجع دین خدا اهانت نموده آن هم نه به یک نفر بلکه به چندین نفر . به راستی چرا این فاجعه رخ داده و با چه انگیزه ای به وقوع پیوسته است ؟ احساس و باور تعقل شده ام الآن جز افسوس و حقارت از برای آنان چیزی بیش نیست . بیشاپور – که به خاطر وجود افرادی معلوم الحال در جمع نویسندگانش که گذشته ای تاریک دارند و پدران ما به خوبی آنان را می شناسند و چشم امید به عدم تحقق پیش بینی های شان داشتند -  به واقع کلمه ، غرور دینی ما را خدشه دار نمود و خود را تحقیر کرد . در این باره چند نکته مبهم است که به نظر روشن شدن آن ها خالی از فایده نخواهد بود :

۱. به راستی دست اندرکاران بیشاپور که رسالت نشریات محلی را فریاد می زدند و کار دیگران را به سبب توجه به مسایلی ورای شهرستان مذموم می پنداشتند از روی چه هدفی به این کار اقدام نمودند ؟

۲. طبق روال جاری مطبوعات مسوولیت این گونه اشتباهات هم با مدیرمسوول است و هم با سردبیر و هم با نویسنده . سوال این جاست که آیا این دو عزیز – مدیرمسوول و سردبیر – این مطلب را خوانده اند و اجازه چاپ داده اند و یا آن که نخوانده اجازه داده اند که در هر 2 صورت باید پاسخ گو باشند که به هر حال مقصرند .

۳. این هفته نامه نگاران آیا نمی دانستند که جامعه شهری کازرون را در حد بسیاری مقلدین آیت الله العظمی مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی " ایدهما الله " تشکیل می دهند و مردم شهر کازرون هم در انتخابات ریاست جمهوری به رییس جمهور محبوبمان رای داده اند و انتخاب اول خود نموده اند , آن ها که برای این مردم مطلب تهیه می نمایند آیا نیازهای دینیشان و سیاسیشان را این گونه تامین نموده اند ؟ اهانت به مرجع این مردم اهانت به شعور و آگاهی آنان نیست که این گونه در اینجا  و اینجا و اینجا بی محابا به ایشان اهانت و کلام ایشان را تحریف - که درستی ادعای من را می توانید در اینجا  ببینید -  نموده اند ؟

همه می دانند که مردم کازرون بار ها و بارها در موارد مشابه وظیفه خود را انجام داده اند و این بار هم انجام خواهند داد . در انتها یادآوری یک نکته ضروری است که مجازات این گونه از تخلفات طبق قانون مطبوعات تعطیلی نشریات است و لذا حال نوبت مسوولین است که نشان دهند در انجام وظایفشان تا چه اندازه مصمم و قاطع می باشند .

ان شاء الله خداوند هیچ گاه ما را به خودمان وامگذارد



نوشته شده توسط مهدی صنعتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

گناه نا بخشودنی

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۸۶، ۰۵:۱۵ ب.ظ

 

 نمی دانم روز جمعه به وبلاگم سر زده اید یا نه ولی اگر نیامده اید باید بگویم که در یادداشت آن روز این گونه نوشته بودم " احساس و البته باور من بر این است که در زندگی روزانه مردم شیعه ایران یک سری مسایل هست که شوخی نمودن و یا حتی بی احترامی به آنها برای فرد خاطی هزینه های بسیار زیادی را در بر خواهد داشت و حتی ممکن است به جایی برسد که ناراحتی پشیمانی هم هیچ فایده ای نداشته باشد و نه از اندوه فرد خاطی بکاهد و نه حتی کسی این حالت او برایش مهم باشد .چیزهایی و یا کسانی که اداره بسیاری از امور زندگی مردم ایران و در مقیاس کوچکتر حتی شهرستان خودمان به آن بستگی دارد و اهانت به آن ها نوعی اهانت به شعور مردم می باشد . " آنانی که در جریان علت نگارش این سطور بودند به خوبی می دانستند که چرا نوشته شده اند و شما هم الآن خواهید فهمید . علت آن " اهانت هفته نامه بیشاپور  به مراجع تقلید " بود . در هنگام نگارش این سطور احساسی دوگانه داشتم ، آمیزه ایاز ناراحتی و امید . در صحت اصل خبر تردیدی نداشتم لکن چون متن آن را هنوز ندیده بودم امید آن را داشتم که بتوان نوعی آن را حل نمود و لکن این خیال بسیار خام بود و کم عمر . اصلا برایم قابل باور نبود که در شهری که مردمش خود را و گذشته خود را در احوال صحابی باوفای پیامبر و امین مولایمان علی " ع "، سلمان فارسی می جویند و با افتخار از " شیخ ابواسحق " و مریدان جهانی اش می گویند و سند مقاومتشان را در میان 11 شهر حکومت نظامی رژیم دژخیم پهلوی می دانند و 1100 شهیدی که در این راه فدای آرمانهایشان کرده اند که همه و همه نشان از تدین بالای آنان دارد و اعتقاد راستینشان چرا باید این اتفاق بیفتد که به استوانه ها و مراجع دین خدا اهانت نموده آن هم نه به یک نفر بلکه به چندین نفر . به راستی چرا این فاجعه رخ داده و با چه انگیزه ای به وقوع پیوسته است ؟ احساس و باور تعقل شده ام الآن جز افسوس و حقارت از برای آنان چیزی بیش نیست . بیشاپور – که به خاطر وجود افرادی معلوم الحال در جمع نویسندگانش که گذشته ای تاریک دارند و پدران ما به خوبی آنان را می شناسند و چشم امید به عدم تحقق پیش بینی های شان داشتند -  به واقع کلمه ، غرور دینی ما را خدشه دار نمود و خود را تحقیر کرد . در این باره چند نکته مبهم است که به نظر روشن شدن آن ها خالی از فایده نخواهد بود :

۱. به راستی دست اندرکاران بیشاپور که رسالت نشریات محلی را فریاد می زدند و کار دیگران را به سبب توجه به مسایلی ورای شهرستان مذموم می پنداشتند از روی چه هدفی به این کار اقدام نمودند ؟

۲. طبق روال جاری مطبوعات مسوولیت این گونه اشتباهات هم با مدیرمسوول است و هم با سردبیر و هم با نویسنده . سوال این جاست که آیا این دو عزیز – مدیرمسوول و سردبیر – این مطلب را خوانده اند و اجازه چاپ داده اند و یا آن که نخوانده اجازه داده اند که در هر 2 صورت باید پاسخ گو باشند که به هر حال مقصرند .

۳. این هفته نامه نگاران آیا نمی دانستند که جامعه شهری کازرون را در حد بسیاری مقلدین آیت الله العظمی مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی " ایدهما الله " تشکیل می دهند و مردم شهر کازرون هم در انتخابات ریاست جمهوری به رییس جمهور محبوبمان رای داده اند و انتخاب اول خود نموده اند , آن ها که برای این مردم مطلب تهیه می نمایند آیا نیازهای دینیشان و سیاسیشان را این گونه تامین نموده اند ؟ اهانت به مرجع این مردم اهانت به شعور و آگاهی آنان نیست که این گونه در اینجا  و اینجا و اینجا بی محابا به ایشان اهانت و کلام ایشان را تحریف - که درستی ادعای من را می توانید در اینجا  ببینید -  نموده اند ؟

همه می دانند که مردم کازرون بار ها و بارها در موارد مشابه وظیفه خود را انجام داده اند و این بار هم انجام خواهند داد . در انتها یادآوری یک نکته ضروری است که مجازات این گونه از تخلفات طبق قانون مطبوعات تعطیلی نشریات است و لذا حال نوبت مسوولین است که نشان دهند در انجام وظایفشان تا چه اندازه مصمم و قاطع می باشند .

ان شاء الله خداوند هیچ گاه ما را به خودمان وامگذارد

۸۶/۰۱/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی صنعتی

نظرات  (۱)

۰۴ تیر ۸۶ ، ۱۴:۲۶ دشمن زیاری
سلام حاج مهدی عزیز
فقط یک کلام: متاسفم!!! وا اسفا که آخرت را به دنیا فروختن فقط ناشی از کم توانی در اندیشیدن و تحلیل مکتب ناب علی است.
نفس که این است دیگر چه چشم داری از........
زنده باشید و در پناه حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">