امروز برای برخی کتب علمی مورد نیاز و البته برای تهیه کتب مورد مطالعه ام در موارد جانبی و در کنا آن بازدید از غرفه " نشر کازرونیه " به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رفتم . از قبل لیست کتب عربی بخش ارزی را دیده بودم و با این اطمینان که کارم امروز انجام می پذیرد با استفاده از کارت خرید کی از دوستان قصد تهیه چند جلد کتاب داشتم . ساعت 6 راه افتادم و ساعت 8 در نمایشگاه بودم و در صف تهیه کارت خرید . حدود یک ساعت در صف بودیم تا خبر رسانی خبر آورد که علافیم و امسال خبری از فروش ارزی کتب عربی نیست و باید ریالی تهیه کرد و این یعنی 5 /2 شدن قیمت کتب . در حال ناراحتی از این همه راه و وقت و کلاس نرفته بودم و به سمت بخش کتب عمومی حرکت کردم تا حداقل به دو هدف دیگرم برسم . درها هنوز باز نشده بود و ناشران هم هر کدام با مقدار فراوانی ازکتاب پشت درها ایستاده بودند و منتظر باز شدن درها . در میان کسانی که منتظر بودند فردی را دیدم که سخت در حال مطالعه ویژه نامه تحلیل خبر این هفته روزنامه اعتماد بود و با حرص و ولعی فراوان مقاله " هاشمی شاهرودی ، عضو جدید باشگاه منتقدان " آن را می خواند و از نگاهش تایید عمیقی بر تحلیل این نشریه که تا حدودی بیراه بود ، مشاهده می شد . رفتم و در کنارش ویژه نامه خودم را مرتب کردم و به سرفصل هایش نگاهی انداختم و با یک سلام و احوال پرسی صحبتمان آغاز شد . این را قبل از ادامه ماجرا عرض کنم که نمایشگاهی که امروز دیدم در سطحی به مراتب پایین تر از نمایشگاه های سال های گذشته بود و پر از ایراد و اشکال . ناشری می گفت که صبح روز اول نمایشگاه ساعت 5 غرفه ها را تحویل داده اند و بخاطر همین است که بسیاری از ناشرین با کتاب هایشان پشت درهای بسته بودند. دوست تازه مان نیز یک اشکال دینی کرد و گدر کنار آن همه انتقاد از وضعیت نمایشگاه در راستای اثبات و همراه نمودن من با انتقاداتش گفت : " اصلا از لحاظ شرعی و اخلاقی هم که نگاه کنی اینجا نا سلامتی مصلی است و هر کسی با هر وضعیتی که نمی تونه وارد بشه ، آقا اصلا این ها عقل رو توی کارهایشان تعطیل کرده اند . " بگذریم که رفتیم کتاب های مورد نیاز را هم خریدیم و در ادامه یک بار دیگر هم نا امید شدیم از شادی از غرفه دار بودن کازرون در نمایشگاه بین المللی کتاب چرا که کتاب های " نشر کازرونیه " را در غرفه " بنیاد فارس شناسی " دیدم آن هم 5 یا 6 عنوان که البته کتاب " آشپزی مردم کازرون مرحوم مظلوم زاده " هم بود . من هم کتاب " بیشاپور و کازرون " دکتر ثواقب را خریدم و آمدم .
در هر حال اگر این کتب مطالعاتی را هم نمی خریدم فکر می کنم از این همه بی نظمی در نمایشگاه سکته می کردم ، آن هم نمایشگاهی که آبرویی بود برای فرهنگ کشورمان . در هر حال امیدوارم که سال آینده همه ی این اشکالات اصلاح گردد.
امروز برای برخی کتب علمی مورد نیاز و البته برای تهیه کتب مورد مطالعه ام در موارد جانبی و در کنا آن بازدید از غرفه " نشر کازرونیه " به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رفتم . از قبل لیست کتب عربی بخش ارزی را دیده بودم و با این اطمینان که کارم امروز انجام می پذیرد با استفاده از کارت خرید کی از دوستان قصد تهیه چند جلد کتاب داشتم . ساعت 6 راه افتادم و ساعت 8 در نمایشگاه بودم و در صف تهیه کارت خرید . حدود یک ساعت در صف بودیم تا خبر رسانی خبر آورد که علافیم و امسال خبری از فروش ارزی کتب عربی نیست و باید ریالی تهیه کرد و این یعنی 5 /2 شدن قیمت کتب . در حال ناراحتی از این همه راه و وقت و کلاس نرفته بودم و به سمت بخش کتب عمومی حرکت کردم تا حداقل به دو هدف دیگرم برسم . درها هنوز باز نشده بود و ناشران هم هر کدام با مقدار فراوانی ازکتاب پشت درها ایستاده بودند و منتظر باز شدن درها . در میان کسانی که منتظر بودند فردی را دیدم که سخت در حال مطالعه ویژه نامه تحلیل خبر این هفته روزنامه اعتماد بود و با حرص و ولعی فراوان مقاله " هاشمی شاهرودی ، عضو جدید باشگاه منتقدان " آن را می خواند و از نگاهش تایید عمیقی بر تحلیل این نشریه که تا حدودی بیراه بود ، مشاهده می شد . رفتم و در کنارش ویژه نامه خودم را مرتب کردم و به سرفصل هایش نگاهی انداختم و با یک سلام و احوال پرسی صحبتمان آغاز شد . این را قبل از ادامه ماجرا عرض کنم که نمایشگاهی که امروز دیدم در سطحی به مراتب پایین تر از نمایشگاه های سال های گذشته بود و پر از ایراد و اشکال . ناشری می گفت که صبح روز اول نمایشگاه ساعت 5 غرفه ها را تحویل داده اند و بخاطر همین است که بسیاری از ناشرین با کتاب هایشان پشت درهای بسته بودند. دوست تازه مان نیز یک اشکال دینی کرد و گدر کنار آن همه انتقاد از وضعیت نمایشگاه در راستای اثبات و همراه نمودن من با انتقاداتش گفت : " اصلا از لحاظ شرعی و اخلاقی هم که نگاه کنی اینجا نا سلامتی مصلی است و هر کسی با هر وضعیتی که نمی تونه وارد بشه ، آقا اصلا این ها عقل رو توی کارهایشان تعطیل کرده اند . " بگذریم که رفتیم کتاب های مورد نیاز را هم خریدیم و در ادامه یک بار دیگر هم نا امید شدیم از شادی از غرفه دار بودن کازرون در نمایشگاه بین المللی کتاب چرا که کتاب های " نشر کازرونیه " را در غرفه " بنیاد فارس شناسی " دیدم آن هم 5 یا 6 عنوان که البته کتاب " آشپزی مردم کازرون مرحوم مظلوم زاده " هم بود . من هم کتاب " بیشاپور و کازرون " دکتر ثواقب را خریدم و آمدم .
در هر حال اگر این کتب مطالعاتی را هم نمی خریدم فکر می کنم از این همه بی نظمی در نمایشگاه سکته می کردم ، آن هم نمایشگاهی که آبرویی بود برای فرهنگ کشورمان . در هر حال امیدوارم که سال آینده همه ی این اشکالات اصلاح گردد.