اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست
شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۸۷، ۰۸:۲۲ ق.ظ

صبر علامه و فحاشی منتقدین

نمی دانم که آیا اصولا واکنش نشان دادن به این قبیل صحبت هایی که نشان از حقارت افراد می دهد که نمی توانند مطلبی علمی در نقد نظرات یک عالم مسلم و مبرز حوزوی پیرامون فلسفه ی سیاست بدهند – که البته این به دلیل عدم صلاحیت علمی شان می باشد - تا جایی که کارشان به فحاشی می کشد ، کار درستی است یا نه .

آیا اصلا با این جو فی نفسه خوبی که در دفاع از ساحت علما در سطح وبلاگ نویسان و نیروهای سیاسی به وجود آمده و پایش هم به یکی دو تا از وبلاگ های کازرونی هم کشیده شده و صد البته حتی نقدهای علمی را هم بر سخنان و مواضع واضح البطلان – از لحاظ علم دینی – را هم بر نمی تابند و بر حفظ جایگاه مقدس علمای دین تاکید می نمایند لزومی دارد که من بخواهم چیزی بنویسم و یا استدلالی کنم یا خیر ؟ به نظرم می آید که باید تا کنون این عزیزان فحاشان به علمای مبرز و فیلسوفان عالی قدر و مجتهدین مسلم و تا حدودی توهین کننده به تایید کنندگان ایشان را تکه تکه کرده باشند و قطعا این کار را کرده اند و یا خواهند کرد و اگر تا کنون نکرده اند حتما متنی در این رابطه ندیده اند و الا نمی شود که آدم برخی را حتی تا مرجعیت بالا ببرد و برخی دیگر که مراتب علم و فضل شان زبان زد خاص و عام است – و بیشتر به دلیل استقلال فکری و عدم تاثیرپذیری و دایره ی وسیع تاثیرگذاری شان است که مورد فحاشی قرار می گیرند – را بی خیال شود .

سخن از فحاشی بی دلیل و بی مورد جناب آقای محتشمی است به ساحت حضرت آیت الله علامه محمد تقی مصباح یزدی ( حفظه الله تعالی ) . ایشان در مناسبت رحلت امام در اصفهان روند چندین باره ی توهین های خود را تکرار کرده و با وقاحت تمام می گوید : « هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد.... متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی‌کنند. جریان مصباحیه حتی یک روز هم به جبهه نرفت و چگونه است که امروز داعیه‌دار آن شده است و در پایگاه‌های بسیج حضور می‌یابد. مصباح یزدی هیچ مسئولیتی در دوران امام نداشت و امام هرگز تفکر او را قبول نداشت. از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید... آیا اینان همان مسلمانان بعد از فتح مکه نیستند که آمدند و خاندان پیامبر را خانه‌نشین کردند؟ آیا مثل اینان مثل خوارج نیست که تفکر همه را به غیر از تفکر خود تکفیر می‌کنند و امروز شخصیت‌های انقلاب توسط همین افراد تکفیر می‌شوند. »

آنان که دستی در پیگیری این قبیل مسایل دارند می دانند که آغاز حملاتی از این دست به حضرت ایشان از شروع خطبه های قبل از نماز جمعه ی ایشان در دانشگاه تهران بود که در آن جا به طرح مباحثی از قبیل « نظریه ی سیاسی اسلام ، جایگاه سیاست در دین ، آزادی در اسلام ، تبیین ساختار و شکل حکومت ، بررسی جایگاه قوانین در نظام دینی ، ملاک اعتبار قانون ، اسلام و دموکراسی کالبد شکافی بحث شونت کاوشی در نظریه ی نسبی نگاری ارزش ها و گزاره های دینی و .... » می پرداختند و آنان که خود را مخاطب این مباحث می دانستند و تا حدودی رشته هایشان را در حال پنبه شدن می دیدند از میان این همه مباحث علمی و مستندل - که شرح آن را می توانید در کتاب نظریه ی سیاسی اسلام ، محمد تقی مصباح یزدی ، 2 جلد مشاهده نمایید - به مبحث خشونت در اسلام و تساهل و تسامح نظری انتقادی انداخته با بنگاه های خبرپراکنی خود که به تعبیر مقام معظم رهبری به پایگاه های دشمن بدل شده بودند ایشان را مورد هجمه ی خود قرار دادند و فردی از ایشان هم ضمن ارایه ی مباحثی در نقد این نظریه حضرت استاد را به مناظره طلبیدند که مورد موافقت قرار گرفت و با این که حجه الاسلام حجتی کرمانی در ابتدا از قبول پیشنهاد پخش زنده ی این مناظره ابا داشت – مناظره ی آیت الله مصباح یزدی و حجه الاسلام حجتی کرمانی ، صص 11و 12 ، انتشارات سروش - ولی در نهایت به زحمت توافق حاصل شد و آنان که بودند و دیدند ، یادشان می آید کهچه بر سر نظریات مخالفین ایشان آمد و از عصبانیت ها و فریاد زدن های طرف مقابل ایشان تصاویری به یادماندنی در اذهان خود دارند و لذاست که با یادآوری این قبیل صحنه ها انسان بهچرایی عدم مواجهه ی رو در رو با ایشان و طرح مباحث نظری در بین مردم کوچه و بازار پی می برد .

بی شک آن چه سبب ادامه ی این برخورد های ناشایست و به دور از ادب در این ایام شده است به انتخابات 3 تیر ماه بر می گردد که به راستی وزن کشی گروه های سیاسی بود در آن فضای ملتهب و متنوع انتخابات و حمایت ضمنی ایشان و طلاب طرفدار ایشان از کاندیدای پیروز انتخابات چرا که اینان بر این باورند که برای تخریب رییس جمهور باید عقبه ی فکری او را – به فرض صحت این امر – تخریب نمود و لذاست که این گونه بی محابا به پیش می رانند .

اما از هر چه بگذریم بررسی برخی از توهین های جناب محتشمی در رابطه با ایشان شیرین تر است . ایشان از مراتب فضل و علم حضرت علامه این گونه یاد می کنند : « متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند » و این در حالی است که جملات نغز و بی سابقه ای از سوی عالمان و مراجع عظام تقلید – که بررسی صلاحیت علمی و دادن مجوز اجتهاد از وظایف ایشان است – در بزرگداشت شخصیت علمی ایشان داریم که برای نمونه چندین و چند تعبیر مهم مقام معظم رهبری را به خدمت دوستان عرضه می کنیم : « بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت دارم.

اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایى مانند علامه طباطبائى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است.

من خدا را شکر و حمد مى کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت الله مصباح یزدى) شدیداً علاقمند و قدردان است.

به نظر من یکى از چیزهایى که مى تواند خیلى کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهاى شهید مطهرى، از معارفى که امروز بزرگانى بحمدالله هستند؛ از قبیل آقاى مصباح و دیگران که واقعاً مبانى فکرى اسلامى دست این هاست؛ از این ها استفاده کنند. حتى مى شود این ها را ساده کرد. شما مى توانید این کار را بکنید »

البته این که جایگاه علمی جناب محتشمی در میان حوزویان تا چه اندازه می باشد سوالی است که حداقل حقیر برای آن جوابی نیافته ام .

در ادامه ایشان در رابطه با سوابق مبارزاتی ایشان می گوید : « از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید » در گذر از این که جناب محتشمی از حدودآن همه نامه و بیانیه ی مهم در حمایت از امام فقط 4 نامه ی آن را امضاء نموه است باید به این نکته توجه داشت که حضرت علامه در انتهای 18 نامه و بیانیه را امضاء نموده اند که 7 مورد آن مربوط به پس از سال 42 ی باشد - دوره ی 5 جلدی اسناد انقلاب اسلامی - و بی شک د ر این زمینه نیز صلاحیت اظهار نظر ندارند و این ها همه را در کنار « مشارکت در راه اندازی جامعه ی مدرسین به همراه 11 تن از فضلای آن زمان و مرجع تقلید و علمای حال حوزه های علمیه و نگارش اساس نامه ی آن با قلم خویش ، راه اندازی گروه ولایت ، مدیریت نشریه های به شدت انقلابی بعثت و انتقام ، عضویت در هیات مدیریه ی مدرسه ی حقانی به همراه شهید بهشتی و شهید قدوسی و دیگر از علمای حوزه که یکی از پایگاه های انقلابی بوده است و چندین و چند مورد دیگر  » را می توان از فعالیت های انقلابی ایشان نام برد .

در هر حال این اندکی از شخصیت بزرگ و فرهیخته ی حضرت ایشان است که دوستان وبلاگ نویس و کاربران محترم را جهت کسب اطلاعات جامع تر به مطالعه ی کتاب « مصباح دوستان » اثر نویسنده ی توانمند کازرونی دعوت می کنم .

 


نوشته شده توسط مهدی صنعتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

صبر علامه و فحاشی منتقدین

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۸۷، ۰۸:۲۲ ق.ظ

نمی دانم که آیا اصولا واکنش نشان دادن به این قبیل صحبت هایی که نشان از حقارت افراد می دهد که نمی توانند مطلبی علمی در نقد نظرات یک عالم مسلم و مبرز حوزوی پیرامون فلسفه ی سیاست بدهند – که البته این به دلیل عدم صلاحیت علمی شان می باشد - تا جایی که کارشان به فحاشی می کشد ، کار درستی است یا نه .

آیا اصلا با این جو فی نفسه خوبی که در دفاع از ساحت علما در سطح وبلاگ نویسان و نیروهای سیاسی به وجود آمده و پایش هم به یکی دو تا از وبلاگ های کازرونی هم کشیده شده و صد البته حتی نقدهای علمی را هم بر سخنان و مواضع واضح البطلان – از لحاظ علم دینی – را هم بر نمی تابند و بر حفظ جایگاه مقدس علمای دین تاکید می نمایند لزومی دارد که من بخواهم چیزی بنویسم و یا استدلالی کنم یا خیر ؟ به نظرم می آید که باید تا کنون این عزیزان فحاشان به علمای مبرز و فیلسوفان عالی قدر و مجتهدین مسلم و تا حدودی توهین کننده به تایید کنندگان ایشان را تکه تکه کرده باشند و قطعا این کار را کرده اند و یا خواهند کرد و اگر تا کنون نکرده اند حتما متنی در این رابطه ندیده اند و الا نمی شود که آدم برخی را حتی تا مرجعیت بالا ببرد و برخی دیگر که مراتب علم و فضل شان زبان زد خاص و عام است – و بیشتر به دلیل استقلال فکری و عدم تاثیرپذیری و دایره ی وسیع تاثیرگذاری شان است که مورد فحاشی قرار می گیرند – را بی خیال شود .

سخن از فحاشی بی دلیل و بی مورد جناب آقای محتشمی است به ساحت حضرت آیت الله علامه محمد تقی مصباح یزدی ( حفظه الله تعالی ) . ایشان در مناسبت رحلت امام در اصفهان روند چندین باره ی توهین های خود را تکرار کرده و با وقاحت تمام می گوید : « هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد.... متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی‌کنند. جریان مصباحیه حتی یک روز هم به جبهه نرفت و چگونه است که امروز داعیه‌دار آن شده است و در پایگاه‌های بسیج حضور می‌یابد. مصباح یزدی هیچ مسئولیتی در دوران امام نداشت و امام هرگز تفکر او را قبول نداشت. از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید... آیا اینان همان مسلمانان بعد از فتح مکه نیستند که آمدند و خاندان پیامبر را خانه‌نشین کردند؟ آیا مثل اینان مثل خوارج نیست که تفکر همه را به غیر از تفکر خود تکفیر می‌کنند و امروز شخصیت‌های انقلاب توسط همین افراد تکفیر می‌شوند. »

آنان که دستی در پیگیری این قبیل مسایل دارند می دانند که آغاز حملاتی از این دست به حضرت ایشان از شروع خطبه های قبل از نماز جمعه ی ایشان در دانشگاه تهران بود که در آن جا به طرح مباحثی از قبیل « نظریه ی سیاسی اسلام ، جایگاه سیاست در دین ، آزادی در اسلام ، تبیین ساختار و شکل حکومت ، بررسی جایگاه قوانین در نظام دینی ، ملاک اعتبار قانون ، اسلام و دموکراسی کالبد شکافی بحث شونت کاوشی در نظریه ی نسبی نگاری ارزش ها و گزاره های دینی و .... » می پرداختند و آنان که خود را مخاطب این مباحث می دانستند و تا حدودی رشته هایشان را در حال پنبه شدن می دیدند از میان این همه مباحث علمی و مستندل - که شرح آن را می توانید در کتاب نظریه ی سیاسی اسلام ، محمد تقی مصباح یزدی ، 2 جلد مشاهده نمایید - به مبحث خشونت در اسلام و تساهل و تسامح نظری انتقادی انداخته با بنگاه های خبرپراکنی خود که به تعبیر مقام معظم رهبری به پایگاه های دشمن بدل شده بودند ایشان را مورد هجمه ی خود قرار دادند و فردی از ایشان هم ضمن ارایه ی مباحثی در نقد این نظریه حضرت استاد را به مناظره طلبیدند که مورد موافقت قرار گرفت و با این که حجه الاسلام حجتی کرمانی در ابتدا از قبول پیشنهاد پخش زنده ی این مناظره ابا داشت – مناظره ی آیت الله مصباح یزدی و حجه الاسلام حجتی کرمانی ، صص 11و 12 ، انتشارات سروش - ولی در نهایت به زحمت توافق حاصل شد و آنان که بودند و دیدند ، یادشان می آید کهچه بر سر نظریات مخالفین ایشان آمد و از عصبانیت ها و فریاد زدن های طرف مقابل ایشان تصاویری به یادماندنی در اذهان خود دارند و لذاست که با یادآوری این قبیل صحنه ها انسان بهچرایی عدم مواجهه ی رو در رو با ایشان و طرح مباحث نظری در بین مردم کوچه و بازار پی می برد .

بی شک آن چه سبب ادامه ی این برخورد های ناشایست و به دور از ادب در این ایام شده است به انتخابات 3 تیر ماه بر می گردد که به راستی وزن کشی گروه های سیاسی بود در آن فضای ملتهب و متنوع انتخابات و حمایت ضمنی ایشان و طلاب طرفدار ایشان از کاندیدای پیروز انتخابات چرا که اینان بر این باورند که برای تخریب رییس جمهور باید عقبه ی فکری او را – به فرض صحت این امر – تخریب نمود و لذاست که این گونه بی محابا به پیش می رانند .

اما از هر چه بگذریم بررسی برخی از توهین های جناب محتشمی در رابطه با ایشان شیرین تر است . ایشان از مراتب فضل و علم حضرت علامه این گونه یاد می کنند : « متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند » و این در حالی است که جملات نغز و بی سابقه ای از سوی عالمان و مراجع عظام تقلید – که بررسی صلاحیت علمی و دادن مجوز اجتهاد از وظایف ایشان است – در بزرگداشت شخصیت علمی ایشان داریم که برای نمونه چندین و چند تعبیر مهم مقام معظم رهبری را به خدمت دوستان عرضه می کنیم : « بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت دارم.

اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایى مانند علامه طباطبائى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است.

من خدا را شکر و حمد مى کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت الله مصباح یزدى) شدیداً علاقمند و قدردان است.

به نظر من یکى از چیزهایى که مى تواند خیلى کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهاى شهید مطهرى، از معارفى که امروز بزرگانى بحمدالله هستند؛ از قبیل آقاى مصباح و دیگران که واقعاً مبانى فکرى اسلامى دست این هاست؛ از این ها استفاده کنند. حتى مى شود این ها را ساده کرد. شما مى توانید این کار را بکنید »

البته این که جایگاه علمی جناب محتشمی در میان حوزویان تا چه اندازه می باشد سوالی است که حداقل حقیر برای آن جوابی نیافته ام .

در ادامه ایشان در رابطه با سوابق مبارزاتی ایشان می گوید : « از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید » در گذر از این که جناب محتشمی از حدودآن همه نامه و بیانیه ی مهم در حمایت از امام فقط 4 نامه ی آن را امضاء نموه است باید به این نکته توجه داشت که حضرت علامه در انتهای 18 نامه و بیانیه را امضاء نموده اند که 7 مورد آن مربوط به پس از سال 42 ی باشد - دوره ی 5 جلدی اسناد انقلاب اسلامی - و بی شک د ر این زمینه نیز صلاحیت اظهار نظر ندارند و این ها همه را در کنار « مشارکت در راه اندازی جامعه ی مدرسین به همراه 11 تن از فضلای آن زمان و مرجع تقلید و علمای حال حوزه های علمیه و نگارش اساس نامه ی آن با قلم خویش ، راه اندازی گروه ولایت ، مدیریت نشریه های به شدت انقلابی بعثت و انتقام ، عضویت در هیات مدیریه ی مدرسه ی حقانی به همراه شهید بهشتی و شهید قدوسی و دیگر از علمای حوزه که یکی از پایگاه های انقلابی بوده است و چندین و چند مورد دیگر  » را می توان از فعالیت های انقلابی ایشان نام برد .

در هر حال این اندکی از شخصیت بزرگ و فرهیخته ی حضرت ایشان است که دوستان وبلاگ نویس و کاربران محترم را جهت کسب اطلاعات جامع تر به مطالعه ی کتاب « مصباح دوستان » اثر نویسنده ی توانمند کازرونی دعوت می کنم .

 
۸۷/۰۳/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی صنعتی

نظرات  (۴)

۲۴ آذر ۸۸ ، ۱۱:۱۸ خانواده اسلامی شمیم
اسلام و احترام
شمارا به دیدار از سایت بزرگ خانواده اسلامی شمیم دعوت می کنیم ؛ بی شک نظرات شما به عنوان یک صاحبنظر می تواند مارا در بهبود عملکردمان یاری کند.
منتظرتان هستیم
خانواده اسلامی شمیم
برادر تاریخ مصرف امثال محتشمی و امثال این توهینها گذشته! استاد مصباح هم تا حالا احتمالال عادت کردند! ...
دردهای خیلی خیلی بزرگتری داریم که از روزی که توپ روزگار افتاد زیر پای اینطرف(احمدینژاد رای آورد!) و منتقدین(امثال ما و شما و استاد مصباح و ...) لازم شد که از حالت سلبی به ایجابی تغییر موضع بدهند ، خود را نشان دادند... تا هنوز...
۲۰ خرداد ۸۷ ، ۱۵:۲۴ حسین فروزنده
سلام
سی قالب!
من بروزم و منتظر نظرت
یا حق
وبلاگه خوبی داری.
اگه خواهان دیدن کلیپ - بازی-نرم افزار-عکس-والپیپر-ابزار دانلود-نرم افزارهای کاربردی و بسیاری چیزهای مفید هستی به سایت من یه سر بزن
پشیمونت نمی کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">