این مطلب را سال قبل در همین روز نوشتم . ازز این لحاظ که بد نیست برخی چیزها را به برخی یادآوری کرد بد ندیدم که دو باره آن را بریتان بگذارم . این شما و این هم مطلب ما :
-----------------------
امروز 27 خرداد است . روزی که از دو سال قبل معنی و مفهومی دیگر یافته و به یکی از اولین های تاریخ کشورمان بدل گردیده است ، اولین انتخابات ریاست جمهوری ای که به مرحله ی دوم کشیده شد . شاید دیگر این اتفاق روی ندهد ولی در هر صورت اگر هم تکرار شود این گونه نخواهد بود . این روز در تاریخ ماندگار و معاصر ایران برای بسیاری از نیروهای فعال عرصه ی سیاسی کشور پیام هایی فراموش نشدنی داشت و البته در این میان صحنه هایی که خنده را بر لبان هر فردی می نشاند و ساعات خوشی را برای مطلعین از فضای مباحث روشنفکری به ارمغان می آورد. روزهای منتهی به 27 خرداد روزهایی بود پر از تحقق محالات . گو این که اگر تا دیروز جمع نقیضین محال بود در این روزها این هم شدنی شده بود و ایدئولوگ های جریان اصلاح طلبی فلسفه و منطق جدیدی را در این میان پایه ریزی می نمودند ، منطقی که پایه اش عدم تضاد و دشمنی متناقض ها و زیر پا کشی به همه ی دست آوردهای آن بزرگ مردان ساحت علم بود . به واقع این که چگونه می شود که منادیانی که فریاد های گوش فلک کر کنشان پیرامون خلاف قانون بودن حکم حکومتی در این ایام قبل از تبلیغات همه جا را پر کرده بود پس از رد صلاحیت کاندیدایشان به یک باره با همان حکم حکومتی به انتخابات بازگشتند و این سوال را در ذهن طرفداران خود باقی گذاشتند که این تناقض را چه شد و این همه قیل و قال به کجا رفت ؟ گو این که ریاست جمهوری و دست یابی به آن بسیار مهم تر از مانیفست سیاسی شان بود . آنان که رسالت خود را توجه به قشر روشنفکر جامعه می دانستند هیچ نگفتند که چرا در این ایام تذکر شیرین و شیوای جانباز و تئوریسین اصلاحاتشان – برای اطلاع از صحت این عنوان به کتاب بازی ترور مراجعه نمایید - را نشنیده گرفتند که « مشکل اصلاح طلبان ، پایگاه اجتماعی شان است نه شورای نگهبان » و چون همیشه ادعادار و متوهم از حمایت همه جانبه ی مردم از آنان سرمست از انتخاب شدن پا به عرصه ی انتخابات نهادند . 27 خرداد از این لحاظ نقطه ی عطفی در تاریخ احزاب سیاسی است که وزن هر گروه و حزبی در آوردگاه رای مردم سنجیده شد و این گونه بود که بسیاری را از خواب خرگوشی بیدار کرد و سرمقاله نویسان روزنامه ای چون شرق را بر آن داشت تا این گونه بنگارند : « پس از شوراها و مجلس ، اکنون ما تا پایان رسمی عصر اصلاحات سیاسی یک هفته که یک قدم فاصله داریم . این تن رنجور که در پی نوشدارویی در 27 خرداد بود از بس به قرص و دواهای گوناگون بسته شده است ، در معرض مرگ است .... » و این گونه بود که حجه الاسلام هاشمی را در حالی که هنوز ذهن مردم با تصاویر ارایه شده از سوی همین سیاسیون در انتخابات مجلس ششم دست به گریبان بود، به یک باره او را فردی دوم خردادی بالذات دیده و در حالی که عجیب ترین و خارق العاده ترین واقعه دنیای سیاست را در حال پرده برداری بودند در پی مصادره رای او در دوره ی اول انتخابات برای اردوگاه خود بودند غافل از این که او دوستدارانی دارد که هیچ علاقه ای به پایگاه سیاسی اینان ندارند و به این ماجرا اضافه کنید دست و پا زدن امروز کاندیدای پیشرو ، مصطفی معین در مصاحبه ی با شرق که ناتوان از جواب دادن به چگونگی این استدلال در پی راه فراری برای خود می گشت تا از سوالات صریح خبرنگاران خلاص شود .
آری ، 27 خرداد مفتخر به دریافت یک مدال اولین دیگر هم هست که از این بابت باید آن را به همه ی سیاسیون تبریک گفت چرا که روزی است مبارک از برای اولین ره آورد واقعی وزن کشی آنان . مبارک است دوستان ، مبارک است .
این مطلب را سال قبل در همین روز نوشتم . ازز این لحاظ که بد نیست برخی چیزها را به برخی یادآوری کرد بد ندیدم که دو باره آن را بریتان بگذارم . این شما و این هم مطلب ما :
-----------------------
امروز 27 خرداد است . روزی که از دو سال قبل معنی و مفهومی دیگر یافته و به یکی از اولین های تاریخ کشورمان بدل گردیده است ، اولین انتخابات ریاست جمهوری ای که به مرحله ی دوم کشیده شد . شاید دیگر این اتفاق روی ندهد ولی در هر صورت اگر هم تکرار شود این گونه نخواهد بود . این روز در تاریخ ماندگار و معاصر ایران برای بسیاری از نیروهای فعال عرصه ی سیاسی کشور پیام هایی فراموش نشدنی داشت و البته در این میان صحنه هایی که خنده را بر لبان هر فردی می نشاند و ساعات خوشی را برای مطلعین از فضای مباحث روشنفکری به ارمغان می آورد. روزهای منتهی به 27 خرداد روزهایی بود پر از تحقق محالات . گو این که اگر تا دیروز جمع نقیضین محال بود در این روزها این هم شدنی شده بود و ایدئولوگ های جریان اصلاح طلبی فلسفه و منطق جدیدی را در این میان پایه ریزی می نمودند ، منطقی که پایه اش عدم تضاد و دشمنی متناقض ها و زیر پا کشی به همه ی دست آوردهای آن بزرگ مردان ساحت علم بود . به واقع این که چگونه می شود که منادیانی که فریاد های گوش فلک کر کنشان پیرامون خلاف قانون بودن حکم حکومتی در این ایام قبل از تبلیغات همه جا را پر کرده بود پس از رد صلاحیت کاندیدایشان به یک باره با همان حکم حکومتی به انتخابات بازگشتند و این سوال را در ذهن طرفداران خود باقی گذاشتند که این تناقض را چه شد و این همه قیل و قال به کجا رفت ؟ گو این که ریاست جمهوری و دست یابی به آن بسیار مهم تر از مانیفست سیاسی شان بود . آنان که رسالت خود را توجه به قشر روشنفکر جامعه می دانستند هیچ نگفتند که چرا در این ایام تذکر شیرین و شیوای جانباز و تئوریسین اصلاحاتشان – برای اطلاع از صحت این عنوان به کتاب بازی ترور مراجعه نمایید - را نشنیده گرفتند که « مشکل اصلاح طلبان ، پایگاه اجتماعی شان است نه شورای نگهبان » و چون همیشه ادعادار و متوهم از حمایت همه جانبه ی مردم از آنان سرمست از انتخاب شدن پا به عرصه ی انتخابات نهادند . 27 خرداد از این لحاظ نقطه ی عطفی در تاریخ احزاب سیاسی است که وزن هر گروه و حزبی در آوردگاه رای مردم سنجیده شد و این گونه بود که بسیاری را از خواب خرگوشی بیدار کرد و سرمقاله نویسان روزنامه ای چون شرق را بر آن داشت تا این گونه بنگارند : « پس از شوراها و مجلس ، اکنون ما تا پایان رسمی عصر اصلاحات سیاسی یک هفته که یک قدم فاصله داریم . این تن رنجور که در پی نوشدارویی در 27 خرداد بود از بس به قرص و دواهای گوناگون بسته شده است ، در معرض مرگ است .... » و این گونه بود که حجه الاسلام هاشمی را در حالی که هنوز ذهن مردم با تصاویر ارایه شده از سوی همین سیاسیون در انتخابات مجلس ششم دست به گریبان بود، به یک باره او را فردی دوم خردادی بالذات دیده و در حالی که عجیب ترین و خارق العاده ترین واقعه دنیای سیاست را در حال پرده برداری بودند در پی مصادره رای او در دوره ی اول انتخابات برای اردوگاه خود بودند غافل از این که او دوستدارانی دارد که هیچ علاقه ای به پایگاه سیاسی اینان ندارند و به این ماجرا اضافه کنید دست و پا زدن امروز کاندیدای پیشرو ، مصطفی معین در مصاحبه ی با شرق که ناتوان از جواب دادن به چگونگی این استدلال در پی راه فراری برای خود می گشت تا از سوالات صریح خبرنگاران خلاص شود .
آری ، 27 خرداد مفتخر به دریافت یک مدال اولین دیگر هم هست که از این بابت باید آن را به همه ی سیاسیون تبریک گفت چرا که روزی است مبارک از برای اولین ره آورد واقعی وزن کشی آنان . مبارک است دوستان ، مبارک است .
در خصوص مطلبت باید عرض کنم شعارهای انتخاباتی آقای خاتمی به حق و نیازهای جامعه بود و شعارهای آقای احمدی نژاد هم همچنین. هم حقوق اجتماعی و هم عدالت مورد تمنای ملت است و به همین دلیل هردو در زمان خود حداکثر رای مردم را کسب کردند. اما نقطه اشتراک هردوی آنها این است که هیچکدام حوزه دید کشوری برای اجرای شعارها و برنامه هایشان نداشتند و نیز شناخت درستی هم از کشور نداشتند. به همین دلیل برنامه های آنها در کل کشور جواب نداد و هردو شکست خورده است. برنامه های آقای خاتمی در حد برنامه های یک وزیر حوزه اجتماعی و فرهنگ است و کارها و برنامه های آقای احمدی نژاد در حد یک استاندار. در حقیقت خاتمی و احمدی نژاد برنامه هایی که در دوره مدیریت قبلیشان فرصت اجرا شدن نیافت یا قدرت قبولاندن آنها را نداشتند خواستند که در سمت یک رئیس جمهور با قدرت و اختیارات بالا اجرا کنند. من به واسطه فعالیت در عمق مسئله پروژه های عمرانی سفرهای استانی رئیس جمهور به بوشهر مستنداتی دارم که اگر بدانم به زیان نظام نیست در خصوص آن بعدا مطالبی خواهم نوشت. و فقط بدانید که رفع مشکل یک منزل شخص نباید در کشور ما احتیاج به حضور مستقیم شخص رئیس جمهور داشته باشد. این ضعف مدیریت رئیس جمهور در بسیج مدیران میانی بدنه دولت را می رساند و البته اینکه آقای احمدی نژاد فکر می کند هنوز یک شهردار یا استاندار است. همچنانکه خاتمی فکر می کرد هنوز وزیر فرهنگ و ارشاد است و تنها باید به امتیاز روزنامه و کتاب فکر کند.
در ضمن پیش نویس با مطلب "رد پای صنعت گمنام کازرون" به روز است
پیروز باشید