اشراق
یادداشت های یک فرهنگ دوستازکاروان ، عجیب عقب مانده ای!!!!
سلام
روزای اول محرم ...
همه کمداشونو زیر و رو می کنن تا یه لباس مشکی پیدا کنن و 10 روزی به تن داشته باشن ...
برای خیلی ها این کار فقط یه عادته ! مثل یه شعار !! که البته می تونه پشتش شعور هم باشه ....
یا فقط لقلقه زبون !!!
می تونه یه دنیا حرف باشه یا فقط یه ژست توخالی و پوچ !!
این روزها خیلی ها ... کمداشونو می ریزند بیرون و دنبال یه پیرهن مشکی ...
پیرهن مشکی رو ولش کن ...!
بیا اول گوشه دلامون رو یه پارچه سیاه آویزون کنیم ...
و کنارش یه علم سرخ ...
بیاین همه امسال یه کاری کنیم این اتفاق به روحمون عرضه بشه ...
بیاین امسال بشنویم و بفهمیم ، کمی بیشتر از تخیل فانتزی روزمره مون و درک کنیم که چه اتفاقی تو این روزها داره می افته .
نمی خواین بگین که این اتفاق تو تاریخ فقط یه بار افتاده و تموم شده ؟!
اگه گوش شنوا باشه کیه که نشنوه " هل من ناصر ینصرنی " رو هنوز هم ؟
... و این روزها میان این همه رنگ سیاه را انتخاب کرده ای ، اشک می ریزی ، دعا می کنی ، سینه می زنی ....
میان این همه جا این خونه رو انتخاب کردی ، یا حسین می گی و ...
کیه که نخواد عضوی از فاطمیون باشد ؛ پس راه بیافت ! ازکاروان ، عجیب عقب مانده ای .
وعده گاه : خیابان شریعتی ، مسجد امام حسن مجتبی (ع) – 7:30 شب
----------------------------------------------
پ.ن(1) : این متن زیبا رو دوست عزیزم آقای مسلم سعادت پور برای دعوت نامه هیات فاطمیون جهت شرکت در مراسم دهه اول محرم است . بد نیست اگر شرکت کنید . ابتکارات جالبی انجام شده است .
پ.ن (2) : دقت کرده اید که این روزها به چه نورهای پاکی می توان متوسل شد تا مغفرت یابی قبل از آن که هر کسی با هر مقامی بخواهد برای لغزش های گدشته ات طلب غفرت کند . انصافا وقتی می شود که آدم برای خودش کاری کند چرا کاری کند ا چشمش به دست و زبان دیگری باشد. " العاقل یکفیه الاشاره "
پ.ن (3) : منتظرتان در کنار علم برافراشته صاحب عزا ، حضرت زهرا (س) هستیم.
