1. این روزها همه ی حواس ها به فوتبال است و عمل جوانمردانه ی " امین متوسل زاده " . آقا هر کی هر چی داشته داره میده تا از ایشون تقدیر کنه از سازمان صدا و سیما گرفته تا باشگاه قلی آباد سفلی از محلات بالا برره . البته انصافا حرکت ایشان قابل تقدیر است لکن از همان آغاز موج تقدیرها حرفی چون بغض در گلویم گیر کرده بود که نه پایین می رفت و نه می شد آن را بیرون ریخت تا این که خود آقای متوسل زاده در برنامه ی این هفته 90 آن را این گونه فریاد زد :
" من یک توپ را رها کردم و از آن گذشت کردم، کار خاصی نبوده، لطفا به کسانی دقت کنید که بیشتر از اینها زحمت کشیده اند، زیاد توضیح نمی دهم که شعاری شود. من از یک توپ گذشتم ولی کسانی بودند که برای آزادی وطن از جان و سلامتی خودشان گذشت کردند. چرا از آنها تجلیل نمی شود... من افراد زیادی را می شناسم که برای این ملت و این کشور ایثار کرده اند، شهید شده اند، مجروح بوده اند و بعد هم شهید شده اند، اما یکبار هم از آنها تجلیل نشده است ... خواهش می کنم این تجلیل ها و این مراسم ها را قطع کنید، هرچه بوده در همان زمان بود و گذشت، به جای این حرفها به فکر تجلیل از قهرمانان واقعی باشید"
واقعا برای این بزرگمردان چه کرده ایم ؟ جز آن که به قول شاعر گرانقدرمان محمد حسین جعفری هر بار که قرار بوده گزارش کاری از فعالیت های هفته های مختلف بدهند از شهدا مایه گذاشته اند و یا اگر قرار بوده جایی افتتاه شود و یا انتخاباتی برگزار شود جانیازان را به همراه برده اند . بد نیست ببینیم که ما که همین امنیت مان را مدیون این بزرگواران هستیم در روز که چه عرض کنم در هفته چقدر برای آنان وقت گذاشته و در دلمان لااقل بزرگشان داشته ایم ؟
۲. راستی یکی نیست بگوید اگر عمل جوانمردانه این قدر مهم است و قابل تقدیر چرا صدا و سیما کمی به عملکرد خود در این مدت نیم نگاهی نمی اندازد تا شاید راه بازگشت به انصاف را که فراموش کرده است به یاد آورد ؟ فکر کنم همین مقدار کافی باشد .
۳. نمی دانم ولی فکر می کنم که شاید اگر کمی از خر شیطان پیاده شویم و همه ی مسایل را ناموسی نبینیم یهتر یاشد . شاید من که نمی توانم اصلا فکرش را بکنم که حماقت من باعث آزار چندین ماهه مردم شود . بابا دیگه شورش در آمده به قرآن .
۴. این روزها شدید درگیر صفحه بندی راوی 2 هستیم . دلیل این که مدتی است به روز نمی شوم این است که به علت فاصله انتشار کم شماره ی اول و دوم راوی مجبور بودم که اکثر وقتم را برای آن بگذارم . شرمنده لکن همین الان 2 مطلب آماده دارم که به مرور و در وقت مقتضی آن را در همین جا یا در کازرون نما خواهم گذاشت .
1. این روزها همه ی حواس ها به فوتبال است و عمل جوانمردانه ی " امین متوسل زاده " . آقا هر کی هر چی داشته داره میده تا از ایشون تقدیر کنه از سازمان صدا و سیما گرفته تا باشگاه قلی آباد سفلی از محلات بالا برره . البته انصافا حرکت ایشان قابل تقدیر است لکن از همان آغاز موج تقدیرها حرفی چون بغض در گلویم گیر کرده بود که نه پایین می رفت و نه می شد آن را بیرون ریخت تا این که خود آقای متوسل زاده در برنامه ی این هفته 90 آن را این گونه فریاد زد :
" من یک توپ را رها کردم و از آن گذشت کردم، کار خاصی نبوده، لطفا به کسانی دقت کنید که بیشتر از اینها زحمت کشیده اند، زیاد توضیح نمی دهم که شعاری شود. من از یک توپ گذشتم ولی کسانی بودند که برای آزادی وطن از جان و سلامتی خودشان گذشت کردند. چرا از آنها تجلیل نمی شود... من افراد زیادی را می شناسم که برای این ملت و این کشور ایثار کرده اند، شهید شده اند، مجروح بوده اند و بعد هم شهید شده اند، اما یکبار هم از آنها تجلیل نشده است ... خواهش می کنم این تجلیل ها و این مراسم ها را قطع کنید، هرچه بوده در همان زمان بود و گذشت، به جای این حرفها به فکر تجلیل از قهرمانان واقعی باشید"
واقعا برای این بزرگمردان چه کرده ایم ؟ جز آن که به قول شاعر گرانقدرمان محمد حسین جعفری هر بار که قرار بوده گزارش کاری از فعالیت های هفته های مختلف بدهند از شهدا مایه گذاشته اند و یا اگر قرار بوده جایی افتتاه شود و یا انتخاباتی برگزار شود جانیازان را به همراه برده اند . بد نیست ببینیم که ما که همین امنیت مان را مدیون این بزرگواران هستیم در روز که چه عرض کنم در هفته چقدر برای آنان وقت گذاشته و در دلمان لااقل بزرگشان داشته ایم ؟
۲. راستی یکی نیست بگوید اگر عمل جوانمردانه این قدر مهم است و قابل تقدیر چرا صدا و سیما کمی به عملکرد خود در این مدت نیم نگاهی نمی اندازد تا شاید راه بازگشت به انصاف را که فراموش کرده است به یاد آورد ؟ فکر کنم همین مقدار کافی باشد .
۳. نمی دانم ولی فکر می کنم که شاید اگر کمی از خر شیطان پیاده شویم و همه ی مسایل را ناموسی نبینیم یهتر یاشد . شاید من که نمی توانم اصلا فکرش را بکنم که حماقت من باعث آزار چندین ماهه مردم شود . بابا دیگه شورش در آمده به قرآن .
۴. این روزها شدید درگیر صفحه بندی راوی 2 هستیم . دلیل این که مدتی است به روز نمی شوم این است که به علت فاصله انتشار کم شماره ی اول و دوم راوی مجبور بودم که اکثر وقتم را برای آن بگذارم . شرمنده لکن همین الان 2 مطلب آماده دارم که به مرور و در وقت مقتضی آن را در همین جا یا در کازرون نما خواهم گذاشت .
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: کسى که در دلش جز خشنودى خدا خطور نکند، چون دعا کند؛ من ضامنم که دعایش مستجاب گردد.
در متن نفسهایم، شعر غربت تو بغض میشود و رفتنت گریبانم را میفشارد.
تنهایی تو را میتوان با همه کوهها، درختها، بادها و دریاها گریست.
نوشتن با کلمات خیس از تنهایی تو سخت است؛ تو را باید با دریاها بنویسم.
اگر همه آب دریاها را هم برای نوشتن غربت تو بردارم، کم است.
چقده غریبی امام حسن یه شهر و خبری از ذکر تو نیست
ولی این همیشه یادمه
همه ذرات میگن حسین
حسین میگه حسن
غربتکده امام حسن مجتبی به چشم انتظار قدوم شما بر سر سفره کریمانه کریم اهل بیته منتظرتونیم
التماس دعا
من گدای کرم گل پسر فاطمه ام حسنیم بنویسید به روی کفنم
یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشت وپناه تون