اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست
شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۸:۴۸ ق.ظ

خیال پردازی یا واقع گرایی؟

چندی پیش و در دیدار معلمان با مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم وزیر محترم آموزش و پرورش در حین ارایه گزارش عملکرد و فعالیت های مهم وزارتخانه متبوعش اشاره ای به تنطیم سند تحول و یا نظام جامع آموزش و پرورش نمود که اقدامی مناسب و درخور می باشد . لکن در خلال صحبت های حاجی بابایی به نکته ای اشاره شد که می تواند محل تاملات جدی و سوالات مهم باشد .

وی در تشریح برنامه های خود به طرحی جامع اشاره کرد که طی آن بر اساس سلسله برنامه هایی و در ظرف زمانی مشخصی مدارس در محلات مختلف به اصلی ترین و مهم ترین مراکز فرهنگی محلات کشور تبدیل خواهند شد .

شاید در بدو امر و در نگاه ابتدایی سخنان وزیر امری کاملا عادی و یا حتی آرمانی برای فرهنگ آموزشی و مجموعه تحت مدیریت ایشان باشد لکن اشاره ایشان به تبدیل مدارس به مهم ترین پایگاه فرهنگی محلات نیاز به اندکی بررسی و تامل دارد.

لازم است در همین ابتدای کار این نکته را متذکر شوم که نگارنده به هیچ عنوان درصدد القای نگاه متحجر و افراطی دینی نبوده و نیست و صرفا درصدد رسیدن به این مهم است که به واقع مهم ترین مرکز فرهنگی محلات کدام یک از مکان های قابلیت دار است و آیا اندیشه های برنامه ریزان فرهنگی – آموزشی بر طبق همان هدفی است که دارند و یا خیر.

در فرهنگ اسلامی- ایرانی  و در سده های گوناگون تاریخی همیشه و در همه حال تنها یک مکان بوده  که به عنوان مولد و محرک اجتماعی و متصدی ارایه فعالیت های فرهنگی – آموزشی شناخته می شده مکان مقدس مساجد بوده است. اصولا در ساختار معماری قدیم نیز محوریت شهرسازی و یا اجتماعات انسانی مساجد و عبادتگاه های آنان بوده است و هر آن چه قرار بوده است در این شهرها ساخته شود به صورت دایره وار حول محور مساجد یا عبادتگاه شکل می گرفته است و امورات مردم در ان سامان می یافته است که از جمله آن بحث آموزش است .

ورود نگاه های مدرنیته و باروری و فربگی علوم جدیده – که مبنایی چون اصالت ماده و جدایی علم و دین داشتند – سبب شد که از آنجا که تفاوت مبنایی و ماهوی این دو نوع نگاه مشهود بود طی فرآیندی تدریجی بحث آموزش و رویکردهای آن از مسجد جدا و با اتخاذ متودهای جدید آموزشی مدارس از مساجد منفک گردند . اسلوب آموزشی " فرهیخته پرور " جای خود را به متد آموزشی " گله پرور " داد و معلمی که در آن سیستم " همه کاره و مرجع مراجعه و مورد احترام و چه بسا الگوی اخلاقی " بود به یک باره " مسلوب الاختیارترین " فرد نظام آموزشی شد و همه ی ابزارهای تربیتی از او سلب گردید چنان مشاهده کرده ایم حتی دانش آموز هم احترام او را نگه نمی دارد .

از دیگر سو محوریت این مکان ها در نقشه های شهری نیز به تدریج جای خود را به بانک ها و بازارها داده رونق اجتماعات مردمی از آن سلب گردید که این همه از نتایج مبنای ساختاری علوم جدیده بود؛ در این فرایند بی شک گسست ارتباط نسلی از جمله دیگر تبعات این جداسازی آموزشی بوده به نحوی که اگر بر فرض مثال آموزه های دینی از سوی خانواده و یا فضای آموزشی به افراد منتقل نمی شد دیگر امیدی به این انتقال از راه دیگری چون تجمعات مدهبی در مساجد نبود.

پیروزی انقلاب اسلامی در یران بارقه های پرنوری از تحول در نظام آموزشی را در دلهای دلسوزان روشن نمود و حتی وقوع انقلاب فرهنگی این امر را به تحقق نزدیک تر نمود لکن عدم نگاه عمیق از یک طرف و جدی نگرفتن دغدغه ها و نظرات اندیشمندان اسلامی از طرفی دیگر، کار را به عدم تغییر سیستمی و بازگشت اسلوبهای گدشته رساند به نحوی که در در نظامی که داعیه دار تسری دین داری در لایه های مختلف جامعه بود خروجی مراکز آموزشی اش فارغ التحصیلانی سکولار و مرید اندیشه های غربی – به سبب پایه گذاری نطام آموزشی بر اندیشه های متفکرین غربی و بسته شدن باب تولید علم – بود و تا کنون نیز هست .

این همه برای بیان این نکته بود که در همه ی برنامه ریزی ها باید به صورت واقع گرایانه عمل کرد و نه خیال پردازانه . قطعا اولویت اولی که آموزش و پرورش باید آن را در راس برنامه های خود قرار دهد اصلاح نظام آموطشی اش است که نتیجه ای اسفناک را برای یک نظام دینی در بر دارد نه دخالت و خیال پردازی جهت مذیریت فرهنگی محلات که نه مدارس ابزارهای این کار را دارند به سبب عدم جامعیت افراد یک محله در مدارس مختلف و نه قابلیت انجام این کار را.

لذاست که نهاد مساجد با قابلیت های فراوان و جامعیت منحصر بفرد و صلاحیت بدون شک و شبهه و عدم دخول نگاه های غیذ منطبق بر مبانی اسلامی از جنس فرهنگ و جایگاه والا در میان مردمان بی شک بهترین مکان برای محوریت فرهنگی محلات بوده و هست و تجربه نشان داده است که هر ایده ای در مقابل این امر دوام و پایداری مناسب و چشمگیری نخواهد داشت .

چه خوب می شد که همه وظایف خود را می دانستند و فقط برای به انجام رسانیدن آن وظایف کار می کردند و در حوزه هایی که نه تنها وظایفشان اجازه دخول به آنان نمی دهد که تخصص انجامش را ندارند نیز سودای نقش آفرینی نمی داشتند .  



نوشته شده توسط مهدی صنعتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

خیال پردازی یا واقع گرایی؟

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۸:۴۸ ق.ظ

چندی پیش و در دیدار معلمان با مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم وزیر محترم آموزش و پرورش در حین ارایه گزارش عملکرد و فعالیت های مهم وزارتخانه متبوعش اشاره ای به تنطیم سند تحول و یا نظام جامع آموزش و پرورش نمود که اقدامی مناسب و درخور می باشد . لکن در خلال صحبت های حاجی بابایی به نکته ای اشاره شد که می تواند محل تاملات جدی و سوالات مهم باشد .

وی در تشریح برنامه های خود به طرحی جامع اشاره کرد که طی آن بر اساس سلسله برنامه هایی و در ظرف زمانی مشخصی مدارس در محلات مختلف به اصلی ترین و مهم ترین مراکز فرهنگی محلات کشور تبدیل خواهند شد .

شاید در بدو امر و در نگاه ابتدایی سخنان وزیر امری کاملا عادی و یا حتی آرمانی برای فرهنگ آموزشی و مجموعه تحت مدیریت ایشان باشد لکن اشاره ایشان به تبدیل مدارس به مهم ترین پایگاه فرهنگی محلات نیاز به اندکی بررسی و تامل دارد.

لازم است در همین ابتدای کار این نکته را متذکر شوم که نگارنده به هیچ عنوان درصدد القای نگاه متحجر و افراطی دینی نبوده و نیست و صرفا درصدد رسیدن به این مهم است که به واقع مهم ترین مرکز فرهنگی محلات کدام یک از مکان های قابلیت دار است و آیا اندیشه های برنامه ریزان فرهنگی – آموزشی بر طبق همان هدفی است که دارند و یا خیر.

در فرهنگ اسلامی- ایرانی  و در سده های گوناگون تاریخی همیشه و در همه حال تنها یک مکان بوده  که به عنوان مولد و محرک اجتماعی و متصدی ارایه فعالیت های فرهنگی – آموزشی شناخته می شده مکان مقدس مساجد بوده است. اصولا در ساختار معماری قدیم نیز محوریت شهرسازی و یا اجتماعات انسانی مساجد و عبادتگاه های آنان بوده است و هر آن چه قرار بوده است در این شهرها ساخته شود به صورت دایره وار حول محور مساجد یا عبادتگاه شکل می گرفته است و امورات مردم در ان سامان می یافته است که از جمله آن بحث آموزش است .

ورود نگاه های مدرنیته و باروری و فربگی علوم جدیده – که مبنایی چون اصالت ماده و جدایی علم و دین داشتند – سبب شد که از آنجا که تفاوت مبنایی و ماهوی این دو نوع نگاه مشهود بود طی فرآیندی تدریجی بحث آموزش و رویکردهای آن از مسجد جدا و با اتخاذ متودهای جدید آموزشی مدارس از مساجد منفک گردند . اسلوب آموزشی " فرهیخته پرور " جای خود را به متد آموزشی " گله پرور " داد و معلمی که در آن سیستم " همه کاره و مرجع مراجعه و مورد احترام و چه بسا الگوی اخلاقی " بود به یک باره " مسلوب الاختیارترین " فرد نظام آموزشی شد و همه ی ابزارهای تربیتی از او سلب گردید چنان مشاهده کرده ایم حتی دانش آموز هم احترام او را نگه نمی دارد .

از دیگر سو محوریت این مکان ها در نقشه های شهری نیز به تدریج جای خود را به بانک ها و بازارها داده رونق اجتماعات مردمی از آن سلب گردید که این همه از نتایج مبنای ساختاری علوم جدیده بود؛ در این فرایند بی شک گسست ارتباط نسلی از جمله دیگر تبعات این جداسازی آموزشی بوده به نحوی که اگر بر فرض مثال آموزه های دینی از سوی خانواده و یا فضای آموزشی به افراد منتقل نمی شد دیگر امیدی به این انتقال از راه دیگری چون تجمعات مدهبی در مساجد نبود.

پیروزی انقلاب اسلامی در یران بارقه های پرنوری از تحول در نظام آموزشی را در دلهای دلسوزان روشن نمود و حتی وقوع انقلاب فرهنگی این امر را به تحقق نزدیک تر نمود لکن عدم نگاه عمیق از یک طرف و جدی نگرفتن دغدغه ها و نظرات اندیشمندان اسلامی از طرفی دیگر، کار را به عدم تغییر سیستمی و بازگشت اسلوبهای گدشته رساند به نحوی که در در نظامی که داعیه دار تسری دین داری در لایه های مختلف جامعه بود خروجی مراکز آموزشی اش فارغ التحصیلانی سکولار و مرید اندیشه های غربی – به سبب پایه گذاری نطام آموزشی بر اندیشه های متفکرین غربی و بسته شدن باب تولید علم – بود و تا کنون نیز هست .

این همه برای بیان این نکته بود که در همه ی برنامه ریزی ها باید به صورت واقع گرایانه عمل کرد و نه خیال پردازانه . قطعا اولویت اولی که آموزش و پرورش باید آن را در راس برنامه های خود قرار دهد اصلاح نظام آموطشی اش است که نتیجه ای اسفناک را برای یک نظام دینی در بر دارد نه دخالت و خیال پردازی جهت مذیریت فرهنگی محلات که نه مدارس ابزارهای این کار را دارند به سبب عدم جامعیت افراد یک محله در مدارس مختلف و نه قابلیت انجام این کار را.

لذاست که نهاد مساجد با قابلیت های فراوان و جامعیت منحصر بفرد و صلاحیت بدون شک و شبهه و عدم دخول نگاه های غیذ منطبق بر مبانی اسلامی از جنس فرهنگ و جایگاه والا در میان مردمان بی شک بهترین مکان برای محوریت فرهنگی محلات بوده و هست و تجربه نشان داده است که هر ایده ای در مقابل این امر دوام و پایداری مناسب و چشمگیری نخواهد داشت .

چه خوب می شد که همه وظایف خود را می دانستند و فقط برای به انجام رسانیدن آن وظایف کار می کردند و در حوزه هایی که نه تنها وظایفشان اجازه دخول به آنان نمی دهد که تخصص انجامش را ندارند نیز سودای نقش آفرینی نمی داشتند .  

۸۹/۰۲/۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">