اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست
جمعه, ۲۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۷ ب.ظ

همیشه استاد

همیشه استاد

هربار که در مراسمی می بینیشان شاید پیش خودت احساس کنی که ای بابا، این ها را آورده اند تا دوباره گزارش کاری بگیرند و خلاص. خودت را که جایشان می گذاری احساس نفرت و بد دلی تمام وجودت را می گیرد ولی این تازه اول راه گمراهیت هست.

نمی دانم در شهر خودمان اصلا جانباز قطع نخاعی داریم یا نه ؟ واقعا من با این همه ادعا نمی دانم ولی این را خوب می دانم که طاقت یک لحظه محتاج دیگران بودن را ندارم. می دانم که آدم متوقعی هستم و اگر اندک کاری برای کسی کنم لااقل در دلم از او توقع فراوانی دارم هر چند که بر زبان نیاورم.

این فکرها را وقتی بلند بلند برای خودم و شمای خواننده این سطور می نویسم که مبهوت یک مکالمه ام . مکالمه ای میان یک جانباز قطع نخاعی از ناحیه گردن با رهبر عزیز تر از جانم. بخوانید:

" رهبر انقلاب به هر جانبازی می‌رسیدند اول کارتش را نگاه می‌کردند تا به نام با او صحبت کنند. بعضی‌ها نداشتند به هر دلیلی. به یکی‌شان گفت: کو کارتت؟ و جانباز جواب داد: سرباز احتیاج به نام و نشان نداره. سرباز را به اسم فرمانده می‌شناسن. و با دست خود رهبر را نشان می‌داد. "

کم آورده ام واقعا. شما اگر دم دست چیزی دارید بیایید و لطفا فک بر زمین مانده ام را جمع کنید.

خیلی معرفت می خواهد که بعد از این همه سال سختی و مرارتی که برای همچو منی حتی قابل تصور هم نیست این چنین امام شناسی ات قوی باشد. آن روزها اینان استادان کلاس عشق و ایثار و جان بر کفی بودند و امروز استاد کلاس معرفت و بصیرت.

و من و تو چه می‌دانیم که جانباز قطع نخاع گردنی یعنی چه؟!

 



نوشته شده توسط مهدی صنعتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

همیشه استاد

جمعه, ۲۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۷ ب.ظ

همیشه استاد

هربار که در مراسمی می بینیشان شاید پیش خودت احساس کنی که ای بابا، این ها را آورده اند تا دوباره گزارش کاری بگیرند و خلاص. خودت را که جایشان می گذاری احساس نفرت و بد دلی تمام وجودت را می گیرد ولی این تازه اول راه گمراهیت هست.

نمی دانم در شهر خودمان اصلا جانباز قطع نخاعی داریم یا نه ؟ واقعا من با این همه ادعا نمی دانم ولی این را خوب می دانم که طاقت یک لحظه محتاج دیگران بودن را ندارم. می دانم که آدم متوقعی هستم و اگر اندک کاری برای کسی کنم لااقل در دلم از او توقع فراوانی دارم هر چند که بر زبان نیاورم.

این فکرها را وقتی بلند بلند برای خودم و شمای خواننده این سطور می نویسم که مبهوت یک مکالمه ام . مکالمه ای میان یک جانباز قطع نخاعی از ناحیه گردن با رهبر عزیز تر از جانم. بخوانید:

" رهبر انقلاب به هر جانبازی می‌رسیدند اول کارتش را نگاه می‌کردند تا به نام با او صحبت کنند. بعضی‌ها نداشتند به هر دلیلی. به یکی‌شان گفت: کو کارتت؟ و جانباز جواب داد: سرباز احتیاج به نام و نشان نداره. سرباز را به اسم فرمانده می‌شناسن. و با دست خود رهبر را نشان می‌داد. "

کم آورده ام واقعا. شما اگر دم دست چیزی دارید بیایید و لطفا فک بر زمین مانده ام را جمع کنید.

خیلی معرفت می خواهد که بعد از این همه سال سختی و مرارتی که برای همچو منی حتی قابل تصور هم نیست این چنین امام شناسی ات قوی باشد. آن روزها اینان استادان کلاس عشق و ایثار و جان بر کفی بودند و امروز استاد کلاس معرفت و بصیرت.

و من و تو چه می‌دانیم که جانباز قطع نخاع گردنی یعنی چه؟!

 

۹۰/۰۷/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۱۰)

۰۳ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۳ مصطی صانعی
سلام
هر چه قدر از این جانبازان نوشته شود و عکس گذاشته شود کم است.
واقعا که باید جانباز بود تا بتوان فهمید که آنها چه گهرهایی هستند

خداوند صبر جمیل به همه ی آنها عنایت کند
۲۸ آذر ۹۰ ، ۱۳:۲۴ محمدفرهادی
سلام حاج آقا
با افتخاردعوتید
باید جانباز قطع نخاعی باشی تا بفهمی چه میکشند ........
خوشا بحالشون لااقل در اون دنیا سربلند هستن ......
التماس دعا
با سلام
اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
ماندم که علی را به چه تشبیه کنم
تشبیه علی جز به علی ممکن نیست

عید غدیر عید ولایت بر شما مبارک باد ان شاء الله سال آینده این عید را در کنار ولی مان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا جشن بگیریم.
سلامتی و تعجیل در فرج مولای غایب از نظر و پایداری و سلامتی رهبر انقلاب صلوات
یا حق
۰۵ آبان ۹۰ ، ۲۰:۱۸ میثم انصافی
سلام
لذت بردیم
دوستداران امام موسی صدر در هر جا! مرگ قذافی پایان پرونده ی امام موسی صدر(حفظه الله) نیست، بلکه آغاز مهم ترین مرحله ی آن است. لحظه‌ دیدار نزدیک است!
ستاد آزادی امام موسی صدر از تمام یاران ایشان دعوت می کند تا برای سلامتی و رهایی محبوبشان سوره ی حشر و زیارت نامه ی امین الله را قرائت کنند و در روز پنج شنبه 5 آبان روزه بگیرند.
علاقمندان می توانند با انتشار پوستر طرح روزه و یا چاپ و نصب آن در دانشگاه ها، مساجد و ….. در اطلاع رسانی این برنامه سهیم شوند.
طرح روزه:
http://www.yaranesadr.ir/farsi/wp-content/uploads/2011/10/mosa6.jpg
در این لحظات حساس تاریخی، برای تحقق ارزوی دیرینمان با انعکاس آخرین اخبار مرتبط با امام موسی صدر از سایت های زیر به استقبال ایشان برویم:
سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
http://imamsadr.ir/
سایت یاران امام موسی صدر
http://www.yaranesadr.ir/farsi/
سایت امام موسی صدر نیوز
http://imamsadr-news.com/
بیانیه ستاد آزادی امام موسی صدر/ پایان قذافی، پایان پرونده امام موسی صدر نیست
http://www.yaranesadr.ir/farsi/1390/07/4165/
۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۳:۰۶ علی بحرانی
دوست عزیز و قدیمی حاج مهدی عزیز سلام!
همانند هر کلاسی پای درس اساتید دودسته شاگرد می نشینند. یک دسته آنهایی که برای ردیف اول و دوم سرودست می شکنند و ششدانگ متوجه استاد هستند و دسته دوم آنهایی که ششدانگ آخر کلاس به نام آنهاست و سر کلاس همه کاری می کنند جز گوش دادن به استاد. جالب اینکه دم دم امتحان آخر کلاسیها با یال و کوپال و سبیل از بناگوش در رفته، آویزان همین ریزه میزه های ردیف اول هستند برای جزوه و تقلب رساندن و از این حرفها.
حکایت این اساتید و شاگردان آنها هم طبق رسم و رسومات به همین سبک است. امان از آنهایی که شاگردی این کلاس را کرده اند و حالا هزار میلیاردی اختلاص می کنند. ماشین آنچنانی با بودجه اداره و وزارت خانه سوار می شوند. به اندازه یک کلاس محافظ دارند. یک هو می بینی کلهم بازار تیرآهن یک مملکت دست یکی شونه
یا نه خیلی ساده، همچین پشت یک میز اداره نشستند و انگار نه انگار یک زمانی هم سنگر همین هایی بوده اند که شما فرمودید. جانباز بیچاره باید دو کیلومتر با ویلچر اضافه بره تا به یک پل هم سطح خیابان برسه و بتونه از خیابان رد بشه. یا مثلا من وقتی یکی شو با سختی و تقلا داره از روی خط عابر پیاده رد میشه، یکم که معطل بشم همچین بوق می زنم که یارو دلش می خواد زمین دهن وا کنه و ببلعتش.
البته یه مواقع خاصی هم مثل همان زمان امتحانه بود، همه آخر کلاسیها آویزون اینها و استاد میشن مثل دم دم انتخابات که یک هو همه هوس می کنند برن دیدن خانواده شهدا و جانبازان و عکس بگیرند و جزو بگیرندو از اونا بخوان که یه تقلبی هم بهشون برسونن.
یا حق
یک بارگی هم دلم هواتو کرد همین حالا یه زنگ بهت بزنم تا نرفتی واسه نماز
۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۲:۴۸ مهدی تقی نژاد
یاد آن روزی که در خمپاره ها
جمع می کردند پاره پاره ها
سلام
اقا مهدی کجایی؟ ما چند وقته تو قم ظهور کردیم اما شما غایب شدی
البته چند بار تو راه مدرسه گلپایگانی استهلال شدی
سری به ما بزن
سلام حاجی
خیلی لذت بردم از این مطلبی که زدی
من ارادت خاصی به جانبازان دارم
به قول جناب عالی این یکی خیلی با معرفت بوده
خیلی دلاور
خیلی مرد
اند مردانگی
اند از خودگذشتگی
اند معرفت
و خیلی جانباز بوده
من که از خود بی خود شدم
صفای همچین انسان هایی که برای ما جانباز شدند
و برای سربلندی ایران از سلامتی خودشون گذشتند
درود به جانبازان
دستت درد نکنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">