- حتما شما هم این روایت رو که توصیه به سرکشی به اهل قبور کرده اند رو شنیده اید. اینی که حضور در آرامستان ها همراه با تفکر و تدبر در حقیقت مرگ رو برای ما مفید دونستن. اساسا تفکر و تعقل امری بسیار ممدوح و مورد قبول اسلام است و بسیار به این کار سفارش شده و مورد تاکید ائمه ما هم هست و خودشان در معارف دینی نگاهی ژرف نگرانه داشته اند.
- بیمارستانها و درمانگاه ها به واسطه رنگ و عطری که از مرگ گرفتهاند و موسیقی متنی که از ناله و جیغ و شیون دارند به نظرم بیشباهت به آرامستانها نیست. یعنی افرادی که اقلا چند ساعتی رو به صورت مداوم توی بیمارستان به دلیل بیماری و یا همراهی با یک بیمار، میگذرانند فضای تاملات و تفکراتشان خیلی نزدیک و در بسیاری از موارد مطابق با هم است.
- در همین مکان هاست که آدم با حقیقت افراد آگاه می شود. گاهی ظواهر خیابان ها و معابر شهرهای مان، ما رو با این سوال روبرو می کند که چرا مردم از دین روی گردانند؟ چرا ظواهر شرعی رو رها کردند و بهش پای بند نیستن؟ از یه طرف هم وقتی مناسبت هایی می شود یا موعد تشییع شهیدی می شود یا ایام استغفار و توبه هست می بینیم که چه دل بی تابی دارن همین آدمایی که تا دیروز دغدغه فرار از دین شون رو داشتیم. بعد سوال جدیدی پیش میاد که خب چرا؟
- واقعیتش من وضعیت فعلی را محصول کار مشترک خانواده ها ، نظام آموزشی و روحانیت میدونم. اونم چون هر کدوم وظایفی که دارند رو به خوبی انجام نمی دهند. اما امیدم هم خیلی زیاد است. واقعا خدا دل ها و اعماق وجود بندگانش را برای خودش قرار داده است و مردما رو از همون حس معنوی شون حفظ می کنه. کافیه خیلی از کارایی که بی توجه بودیم و افراد، خانواده ها و روحانیت اصیل به اونا توجه داشتند رو دوباره احیاء کنیم.
- امید هست. خیلی هم هست. فقط باید خوب دید و بهتر اقدام نمود.
پ.ن:
- یکی از اون کارایی که خوبه تو برنامه مون داشته باشیم مراجعه به روایات و بهره مندی از نورانیت موجود در آن هاست. خب قطعا آدم ها به اندازه علم و تخصص شان در علوم دینی می توانند برداشت از روایات کنند و نباید فکر کنیم که هرکس مجاز هست که از این دسته از معارف اسلامی هرجوری خواست برداشت کنه. بالاخره در روایات هستند دسته ای که با دسته ای دیگر از روایات متعارضند و نیاز به مرجحات و البته شناخت و دانش حدیث دارد.
- حتما شما هم این روایت رو که توصیه به سرکشی به اهل قبور کرده اند رو شنیده اید. اینی که حضور در آرامستان ها همراه با تفکر و تدبر در حقیقت مرگ رو برای ما مفید دونستن. اساسا تفکر و تعقل امری بسیار ممدوح و مورد قبول اسلام است و بسیار به این کار سفارش شده و مورد تاکید ائمه ما هم هست و خودشان در معارف دینی نگاهی ژرف نگرانه داشته اند.
- بیمارستانها و درمانگاه ها به واسطه رنگ و عطری که از مرگ گرفتهاند و موسیقی متنی که از ناله و جیغ و شیون دارند به نظرم بیشباهت به آرامستانها نیست. یعنی افرادی که اقلا چند ساعتی رو به صورت مداوم توی بیمارستان به دلیل بیماری و یا همراهی با یک بیمار، میگذرانند فضای تاملات و تفکراتشان خیلی نزدیک و در بسیاری از موارد مطابق با هم است.
- در همین مکان هاست که آدم با حقیقت افراد آگاه می شود. گاهی ظواهر خیابان ها و معابر شهرهای مان، ما رو با این سوال روبرو می کند که چرا مردم از دین روی گردانند؟ چرا ظواهر شرعی رو رها کردند و بهش پای بند نیستن؟ از یه طرف هم وقتی مناسبت هایی می شود یا موعد تشییع شهیدی می شود یا ایام استغفار و توبه هست می بینیم که چه دل بی تابی دارن همین آدمایی که تا دیروز دغدغه فرار از دین شون رو داشتیم. بعد سوال جدیدی پیش میاد که خب چرا؟
- واقعیتش من وضعیت فعلی را محصول کار مشترک خانواده ها ، نظام آموزشی و روحانیت میدونم. اونم چون هر کدوم وظایفی که دارند رو به خوبی انجام نمی دهند. اما امیدم هم خیلی زیاد است. واقعا خدا دل ها و اعماق وجود بندگانش را برای خودش قرار داده است و مردما رو از همون حس معنوی شون حفظ می کنه. کافیه خیلی از کارایی که بی توجه بودیم و افراد، خانواده ها و روحانیت اصیل به اونا توجه داشتند رو دوباره احیاء کنیم.
- امید هست. خیلی هم هست. فقط باید خوب دید و بهتر اقدام نمود.
پ.ن:
- یکی از اون کارایی که خوبه تو برنامه مون داشته باشیم مراجعه به روایات و بهره مندی از نورانیت موجود در آن هاست. خب قطعا آدم ها به اندازه علم و تخصص شان در علوم دینی می توانند برداشت از روایات کنند و نباید فکر کنیم که هرکس مجاز هست که از این دسته از معارف اسلامی هرجوری خواست برداشت کنه. بالاخره در روایات هستند دسته ای که با دسته ای دیگر از روایات متعارضند و نیاز به مرجحات و البته شناخت و دانش حدیث دارد.