این روزها شاید به بهانه ساعات پربرکت و تفکر آفرینش، بیشتر در کارها و اعمال مان دقیق شویم. گذشته را مرور کنیم و بنا به توصیه اکید از ناکرده هایمان و بدکاری هایمان طلب مغفرت کنیم. حساب کنیم و کتاب که بالاخره وضعیت مان چگونه است و چه عاقبتی خواهیم داشت. وقتی که اندکی دقیق می شویم و به این نکته توجهمان جلب میشود که هرکس بر اساس جایگاهش و میزان علمش مورد مواخذه قرار می دهند کار گران تر و سخت تر می شود. تامل بر این که به واقع کجاهای روزگار سپری شدهمان چون زنبور بی عسل بوده ایم آزارمان می دهد و شاید از این که چرا چون "همام" تحمل این همه یادآوری گناه و کوتاهی را داریم و ناله مان بلند نمی شود و در دم نمی میریم خود بدترین آگاهی است بر وضع خراب و وخیممان هست.
روایات را هم که بالا و پایین می کنیم و علممان را سبک و سنگین می کنیم یادمان می آید که چقدر بوده است که حواسمان به کوچکی گناه بوده است و بزرگی خداوند متعال را فراموش کرده و در هیبت فردی قدرتمند به خود جرات داده و بزرگ لایزال را نافرمانی کرده ایم.