این روزها شاید به بهانه ساعات پربرکت و تفکر آفرینش، بیشتر در کارها و اعمال مان دقیق شویم. گذشته را مرور کنیم و بنا به توصیه اکید از ناکرده هایمان و بدکاری هایمان طلب مغفرت کنیم. حساب کنیم و کتاب که بالاخره وضعیت مان چگونه است و چه عاقبتی خواهیم داشت. وقتی که اندکی دقیق می شویم و به این نکته توجهمان جلب میشود که هرکس بر اساس جایگاهش و میزان علمش مورد مواخذه قرار می دهند کار گران تر و سخت تر می شود. تامل بر این که به واقع کجاهای روزگار سپری شدهمان چون زنبور بی عسل بوده ایم آزارمان می دهد و شاید از این که چرا چون "همام" تحمل این همه یادآوری گناه و کوتاهی را داریم و ناله مان بلند نمی شود و در دم نمی میریم خود بدترین آگاهی است بر وضع خراب و وخیممان هست.
روایات را هم که بالا و پایین می کنیم و علممان را سبک و سنگین می کنیم یادمان می آید که چقدر بوده است که حواسمان به کوچکی گناه بوده است و بزرگی خداوند متعال را فراموش کرده و در هیبت فردی قدرتمند به خود جرات داده و بزرگ لایزال را نافرمانی کرده ایم.
همه این ها اما دلیل نمی شود که در خودمان نبینیم که می توان اشتباهات گذشته را جبران کرد. از فرصت پیش آمده و مهمانی حضرتش استفاده کرد و از میزبان خواست تا به واسطه اعمالمان قلم عفو بر اشتباهات مان بکشد. این خیل روسیاهان را به جلوه رحمانیش ببخشد و عهد کنیم که دیگر در باد زمان های مانده از زندگی مان نخواهیم خوابید و این دم را غنیمت خواهیم شمرد و قبل از هر کاری به عاقبتش خواهیم اندیشید. به ذات عمل نگاه خواهیم کرد و خوب وبد بودن حقیقتش را ملاک انجام و ترک آن کار قرار خواهیم داد و البته به آن شرط که حضرتش نیز، هدایت گرمان باشد.باور داشته باشیم – انشاءالله- که او حاضر و ناظر است و به هر طریقی هم که بخواهیم نمی توانیم به قول معروف جلو قاضی ملق بازی راه بیندازیم.
این روزها شاید به بهانه ساعات پربرکت و تفکر آفرینش، بیشتر در کارها و اعمال مان دقیق شویم. گذشته را مرور کنیم و بنا به توصیه اکید از ناکرده هایمان و بدکاری هایمان طلب مغفرت کنیم. حساب کنیم و کتاب که بالاخره وضعیت مان چگونه است و چه عاقبتی خواهیم داشت. وقتی که اندکی دقیق می شویم و به این نکته توجهمان جلب میشود که هرکس بر اساس جایگاهش و میزان علمش مورد مواخذه قرار می دهند کار گران تر و سخت تر می شود. تامل بر این که به واقع کجاهای روزگار سپری شدهمان چون زنبور بی عسل بوده ایم آزارمان می دهد و شاید از این که چرا چون "همام" تحمل این همه یادآوری گناه و کوتاهی را داریم و ناله مان بلند نمی شود و در دم نمی میریم خود بدترین آگاهی است بر وضع خراب و وخیممان هست.
روایات را هم که بالا و پایین می کنیم و علممان را سبک و سنگین می کنیم یادمان می آید که چقدر بوده است که حواسمان به کوچکی گناه بوده است و بزرگی خداوند متعال را فراموش کرده و در هیبت فردی قدرتمند به خود جرات داده و بزرگ لایزال را نافرمانی کرده ایم.
همه این ها اما دلیل نمی شود که در خودمان نبینیم که می توان اشتباهات گذشته را جبران کرد. از فرصت پیش آمده و مهمانی حضرتش استفاده کرد و از میزبان خواست تا به واسطه اعمالمان قلم عفو بر اشتباهات مان بکشد. این خیل روسیاهان را به جلوه رحمانیش ببخشد و عهد کنیم که دیگر در باد زمان های مانده از زندگی مان نخواهیم خوابید و این دم را غنیمت خواهیم شمرد و قبل از هر کاری به عاقبتش خواهیم اندیشید. به ذات عمل نگاه خواهیم کرد و خوب وبد بودن حقیقتش را ملاک انجام و ترک آن کار قرار خواهیم داد و البته به آن شرط که حضرتش نیز، هدایت گرمان باشد.باور داشته باشیم – انشاءالله- که او حاضر و ناظر است و به هر طریقی هم که بخواهیم نمی توانیم به قول معروف جلو قاضی ملق بازی راه بیندازیم.