” سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانهی فرهنگساز، به طراز رسانهئی است که دین وَ اخلاق وَ امید وَ آگاهی، بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد و هنر و شیوههای گوناگون حرفه ئی و آزموده شده یا نوپدید، یکسره در خدمت رشد این شاخصها در آید. از تجربههای موفق یا ناموفقِ دورهی پنجسالهی باید برای رساندن این رسانه به این کیفیت برتر سود ببرید و با زمانبندی برنامهها و تعیین شاخصهای قابل اندازهگیری، حرکت مجموعه را تکمیل یا تصحیح نمائید. انتظار دارد نشانههای این تحول در اولین سال مسئولیت جنابعالی مشاهده شود.” جملات بالا بخشی از حکم رهبر معظم انقلاب به عزت الله ضرغامی در ایتدای دوره دوم ریاست وی بر سازمان صدا و سیماست. امری که تا کنون سابقه نداشته است که رهبری در مدت زمانی کمتر از زمان قانونی تکبیفی را بر عهده ی مسوولی قرار دهند؛ مهلتی که دیروز به پایان رسید.
اما آن طور که از قرائن و شواهد پیداست، حضرت ایشان تمدید این حکم را بر اساس معدل گیری انجام داده اند و بر همین اساس این تصمیم با تاخیر و در ادامه با مهلتی یک ساله اتخاذ شد. اما به راستی ارزیابی فعالان جبهه ی فرهنگی انقلاب از عملکرد ضرغامی در مدت این یک سال چگونه بوده است ؟
دیروز و به دلیل اتمام این مهلت جمعی از فعالان عرصه فرهنگ انقلاب اسلامی طی بیانیه ای انتقادات فراوانی را بر عملکرد ضرغامی وارد کرده و نظرات خود را به محضر رهبر نعظم انقلاب ارایه دادند. انتقاداتی که اهم آن را می توان در این موارد دانست:
” ۱٫ امروز حضور روشنفکران معاند یا مذهبیهای سکولار و انجمن حجتیهای در شبکههای تلویزیون به امری عادی تبدیل شده و حضور نادر نیروهای حزب اللهی و برنامههای حزب اللهی در صدا و سیما معمولا مایة اعجاب می شود. افراد خنثی یا مخالف در رسانه ضریب بیشتری از نویسندگان و هنرمندان انقلاب پیدا می کنند. به همین صورت آثار تولید شده هنر انقلاب هم معرفی نمی شود و انعکاسی در صدا و سیما پیدا نمی کند. به طور کلی تفکر حزب اللهی به ندرت خود را در برنامه های مختلف تلویزیون خصوصا در حوزه های اجتماعی ،فرهنگی و هنری مشاهده می کند.و به جای آن حضور روشنفکرمابان خنثی و حتی معاند در آنتن و حتی گلوگاههای رسانه ملی به امری عادی تبدیل شده است .
۲٫ تبلیغات تلویزیونی و ترویج روزافزون مصرفگرایی علاوه بر خطرات عامی که دارد، به طور مضاعف مخل فرهنگ اصیلی است که در دل روستاها و شهرهای کوچک همچنان جریان دارد. فرهنگ تولید و تلاش، در کنار قناعت و اقتصاد در مصرف، رمز سلامت اقتصادی و فرهنگی در سنت اصیل بومی ما است. اگر رسانه ملی برای طبقات مصرفگرای شهرهای بزرگ، علاقهای به حفظ این فرهنگ ندارد، دلیل نمیشود تبلیغات مخرب خود را در سراسر کشور و با مخاطب طبقات مولد انجام داده و در یک سیر غیر قابل برگشت بر شدت آن بیفزاید. بگذریم از این که هیچ توجیهی وجود ندارد که رسانه ملی با داشتن بودجههای مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرف زدگی و غرب زدگی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی – آن هم در شرایطی که بعضی از کشورهای تولیدکننده در سال جاری در تحریم اقتصادی کشور شریک شده اند – بغلتد.
۳٫ صدا و سیما پیش از استقرار دولت عدالتخواه آقای احمدی نژاد، بیشتر به پیگیری مطالبات عدالتخواهانه توجه نشان میداد. هرچند در آن زمان نیز نقدهای جدی به نوع نگاه رسانه ملی به مقوله عدالت و عدالتخواهی وارد بود. اما به هر حال، وضعیت، بهتر از رکود فعلی بود. صدا و سیما باید توضیح دهد پس از دو بار رأی قاطع مردم به عدالت محوری چه تغییر و تحولی در برنامهسازیهای خود در این راستا انجام داده است و چقدر توانسته است قدر این ظرفیت را بشناسد و پتانسیلهای آن را احیاء کند.
۴٫ تاکیدات حضرتعالی بر ادامه مناظرات درباره مسائل مختلف کشور، تنها در یک برنامه که تداوم نیافت، متجلی شد. مقولات اساسی و مهم برآمده از روح انقلاب اسلامی حتی در حد برنامه های ساده سیاسی همچون گفتگو و مناظره مطرح نشده و نمی شود. مقولاتی که مساله اصلی منازعات سیاسی امروز است؛ همچون اشرافیت نخبگان ومسوولان، ساده زیستی، عدالت، فساد اقتصادی و سیاسی، رانت خواری و پارتی بازی، ریاکاری و اسلام قشری و غیره.
۵. در رسانه ملی، دردهای مردم کشور همیشه در حاشیه دردها و مشکلات مردم پایتخت مطرح شده است. برای مثال معضل ترافیک یا آلودگی هوا که مشکل تهران و چند شهر بزرگ کشور است، انبوهی از برنامههای آموزشی، کارشناسی، طنز و داستانی را اشغال کرده است. اما مقوله دردناکی مانند زمینخواری با این که مقولهای مبتلابه در کل کشور است، ارزش مطرح کردن ندارد. واقعیت تلخ این است که فقط برخی اصناف و اقشار و احزاب و طیفها ی خاص ابزار فشاری برای تحت تأثیر قراردادن این سازمان از بیرون در دست دارندو رسانه ملی تحت تاثیر همین اقلیت زیاده خواه به فکر شکستن خط قرمزها به نفع مستضعفین نمیافتد. صدا و سیمای مدعی شکستن خط قرمزها، باید پاسخ بدهد که چرا خط قرمزهای مبارزه با مفاسد اقتصادی را نمیشکند.
۶٫ استفاده مناسبتی و مقطعی از تنوع قومی و تکثر فرهنگی در مناطق مختلف کشور، از دیگر نقاط تاریک عملکرد صدا و سیماست. لباسهای محلی و گویشهای مختلف در مناسبتهایی از قبیل انتخابات، ظهوری سمبلیک، تزئینی و موقتی پیدا کرده و دوباره تا مقطع بعدی از صفحه تلویزیون محو میشوند و جای خود را به دغدغههای بالاشهرنشینان تهران میدهند. در شرایطی که صدا و سیمای ما باید سراسر جهان اسلام و بلکه تمام جهان را همچون محیط بومی خود بازشناخته و براساس نگاه انقلابی منعکس کند، متأسفانه شاهد چنین نقص غیرقابل اغماضی حتی دربارهی خود کشور هستیم.
۷٫ در پوشش و انعکاس مسائل خارجی و جهان اسلام برنامه های تولیدی صدا و سیما در حد ناچیز و نوع اخبار و گزارشهایش مبتنی بر اخبار تلکسهای خارجی است و این وضع باعث شده مخاطب عادی با وجود شنیدن مکرر اینگونه اخبار، اطلاع چندانی از واقعیت مردم عراق، افغانستان یا پاکستان نداشته باشد. این بی خبری حتی در میان خواص و نخبگان سیاسی هم وجود دارد. همچنین در تولید خبر و انعکاس مشکلات روزانه زندگی مردم ضعف و کوتاهی مشهودی وجود دارد. تولید و انعکاس اینگونه خبر و گزارش که بسیار برای اصلاح امور حیاتی است، تصادفی است و در بسیاری اوقات به مواجهه خبرنگاران صدا و سیما بامسائل خاصی همچون تاخیر فلان هواپیما یا خطای لپی فلان وزیر محدود است.
۸٫ فقر مسئله و فقر مضمونی که امروز صدا و سیما را به جایی کشانده که مهمترین و جذاب ترین برنامه هایش ماجراهای حاشیهای و مبتذل تیمهای فوتبال باشد، ریشه در بی دردی و بی دغدغگی مدیران سازمان و غفلت عظیم آنها از ظرفیتهای رسانهای انقلاب اسلامی دارد. ما معتقدیم رسانه ملی، با این نوع مدیریت نمی تواند ادعای پرچمداری در جنگ نرم و مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی را داشته باشد.
۹٫ انفعال عملی از انفعال فکری و معرفتی متولیان فرهنگی آغاز میشود. بی اعتقادی به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایی و جنگ فقر و غنا و تقلیل دادن دینداری و انقلابیگری به مقولاتی صرفاً فردی یا مناسبتی، صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانهای با گرایش سرمایهداری غربزده و تریبون محافظه کاران منفعل کرده است. تقلید از شبکههای بیگانه، فانتزیتر شدن ادبیات رسانهای و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرفگرایی و تفاخر و تکاثر نتیجه چنین فضایی است. چاره تمام این مشکلات، بازگشت به نگاه عمیق نبرد فرازمانی و فرامکانی حق و باطل و جدی گرفتن آرایش جنگی برای رسانه ملی در فضای حساس و سرنوشت ساز ملی و بینالمللی امروز است.”
در این میان اما نظر رهبر معظم انقلاب که یکی از مهم ترین و بزرگترین نظریه پردازان هنر دینی و رسانه اسلامی می باشند در رابطه با انتقادات مطرح شده حول عملکرد صدا و سیما چه می باشد؟ حجتالاسلام والمسلمین اسلامیان در حاشیه دیدار اخیر حضرت ایشان با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سفر به قم این مهم را این گونه نقل می کند :
” بحث صدا و سیما از دغدغههای به حقی بود که برخی اعضای جامعه مدرسین در دیدار با رهبر فرزانه انقلاب مطرح کردند و ایشان هم در پاسخ فرمودند “من از عملکرد صدا و سیما دفاع نمیکنم و اشکال وارد است و خیلی هم برای این موضوع وقت می گذارم “.
عضو کمیسیون فرهنگی – اجتماعی مجلس خبرگان رهبری افزود: آقا فرمودند “من به مسئولان صدا و سیما خیلی تذکر میدهم ولی با همه این تذکرات دردمندانه، این خروجی صدا و سیماست ” و تاکید فرمودند “آقایان جامعه مدرسین باید کاری کنند که روحیه ایمان در هنرمندان و روح ایمانی در جامعه تزریق شده و گسترش یابد ” و این را هم تصریح کردند که “اگر هنرمندان ما ایمان پیدا کنند و روح ایمانی در آنها تقویت شود، بسیاری از مشکلات فعلی برطرف میشود “.
وی هم چنین از جلسات جامعه مرسین حوزه علمیه قم با رییس رسانه ملی خبر داده و متذکر شد که پیش از این سه مرتبه با عزتالله ضرغامی در خصوص وضعیت رسانه ملی بحث کردهایم که دو مرتبه رئیس صدا و سیما در جامعه مدرسین حضور یافته و یک بار هم در شورای نگهبان در حضور آیتالله جنتی و دیگر اعضای شورا در خصوص وضعیت تلویزیون با وی صحبت کردهایم.”
بی شک اما عملکرد صدا و سیما با اشکالات مهم و زیربنایی ای روبروست چرا اگر جز این بود موج توجه به رسانه های فارسی زبان بیگانه رو به رافزایش نمی گذاشت . امری که حقیت داشتن آن را در تقلید کورکورانه ی برنامه های جدید رسانه ی ملی از نوع دبیان تا حتی فونت های استفاده شده در زیرنویس ها به وضوح می توان جستجو کرد.
برهمین اساس و با توجه به اتمام فرصت رهبری و عدم رضایت فعالن فرهنگ انقلاب اسلامی و حتی خود ایشان باید دید که چه اتفاقاتی روی خواهد داد .
” سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانهی فرهنگساز، به طراز رسانهئی است که دین وَ اخلاق وَ امید وَ آگاهی، بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد و هنر و شیوههای گوناگون حرفه ئی و آزموده شده یا نوپدید، یکسره در خدمت رشد این شاخصها در آید. از تجربههای موفق یا ناموفقِ دورهی پنجسالهی باید برای رساندن این رسانه به این کیفیت برتر سود ببرید و با زمانبندی برنامهها و تعیین شاخصهای قابل اندازهگیری، حرکت مجموعه را تکمیل یا تصحیح نمائید. انتظار دارد نشانههای این تحول در اولین سال مسئولیت جنابعالی مشاهده شود.” جملات بالا بخشی از حکم رهبر معظم انقلاب به عزت الله ضرغامی در ایتدای دوره دوم ریاست وی بر سازمان صدا و سیماست. امری که تا کنون سابقه نداشته است که رهبری در مدت زمانی کمتر از زمان قانونی تکبیفی را بر عهده ی مسوولی قرار دهند؛ مهلتی که دیروز به پایان رسید.
اما آن طور که از قرائن و شواهد پیداست، حضرت ایشان تمدید این حکم را بر اساس معدل گیری انجام داده اند و بر همین اساس این تصمیم با تاخیر و در ادامه با مهلتی یک ساله اتخاذ شد. اما به راستی ارزیابی فعالان جبهه ی فرهنگی انقلاب از عملکرد ضرغامی در مدت این یک سال چگونه بوده است ؟
دیروز و به دلیل اتمام این مهلت جمعی از فعالان عرصه فرهنگ انقلاب اسلامی طی بیانیه ای انتقادات فراوانی را بر عملکرد ضرغامی وارد کرده و نظرات خود را به محضر رهبر نعظم انقلاب ارایه دادند. انتقاداتی که اهم آن را می توان در این موارد دانست:
” ۱٫ امروز حضور روشنفکران معاند یا مذهبیهای سکولار و انجمن حجتیهای در شبکههای تلویزیون به امری عادی تبدیل شده و حضور نادر نیروهای حزب اللهی و برنامههای حزب اللهی در صدا و سیما معمولا مایة اعجاب می شود. افراد خنثی یا مخالف در رسانه ضریب بیشتری از نویسندگان و هنرمندان انقلاب پیدا می کنند. به همین صورت آثار تولید شده هنر انقلاب هم معرفی نمی شود و انعکاسی در صدا و سیما پیدا نمی کند. به طور کلی تفکر حزب اللهی به ندرت خود را در برنامه های مختلف تلویزیون خصوصا در حوزه های اجتماعی ،فرهنگی و هنری مشاهده می کند.و به جای آن حضور روشنفکرمابان خنثی و حتی معاند در آنتن و حتی گلوگاههای رسانه ملی به امری عادی تبدیل شده است .
۲٫ تبلیغات تلویزیونی و ترویج روزافزون مصرفگرایی علاوه بر خطرات عامی که دارد، به طور مضاعف مخل فرهنگ اصیلی است که در دل روستاها و شهرهای کوچک همچنان جریان دارد. فرهنگ تولید و تلاش، در کنار قناعت و اقتصاد در مصرف، رمز سلامت اقتصادی و فرهنگی در سنت اصیل بومی ما است. اگر رسانه ملی برای طبقات مصرفگرای شهرهای بزرگ، علاقهای به حفظ این فرهنگ ندارد، دلیل نمیشود تبلیغات مخرب خود را در سراسر کشور و با مخاطب طبقات مولد انجام داده و در یک سیر غیر قابل برگشت بر شدت آن بیفزاید. بگذریم از این که هیچ توجیهی وجود ندارد که رسانه ملی با داشتن بودجههای مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرف زدگی و غرب زدگی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی – آن هم در شرایطی که بعضی از کشورهای تولیدکننده در سال جاری در تحریم اقتصادی کشور شریک شده اند – بغلتد.
۳٫ صدا و سیما پیش از استقرار دولت عدالتخواه آقای احمدی نژاد، بیشتر به پیگیری مطالبات عدالتخواهانه توجه نشان میداد. هرچند در آن زمان نیز نقدهای جدی به نوع نگاه رسانه ملی به مقوله عدالت و عدالتخواهی وارد بود. اما به هر حال، وضعیت، بهتر از رکود فعلی بود. صدا و سیما باید توضیح دهد پس از دو بار رأی قاطع مردم به عدالت محوری چه تغییر و تحولی در برنامهسازیهای خود در این راستا انجام داده است و چقدر توانسته است قدر این ظرفیت را بشناسد و پتانسیلهای آن را احیاء کند.
۴٫ تاکیدات حضرتعالی بر ادامه مناظرات درباره مسائل مختلف کشور، تنها در یک برنامه که تداوم نیافت، متجلی شد. مقولات اساسی و مهم برآمده از روح انقلاب اسلامی حتی در حد برنامه های ساده سیاسی همچون گفتگو و مناظره مطرح نشده و نمی شود. مقولاتی که مساله اصلی منازعات سیاسی امروز است؛ همچون اشرافیت نخبگان ومسوولان، ساده زیستی، عدالت، فساد اقتصادی و سیاسی، رانت خواری و پارتی بازی، ریاکاری و اسلام قشری و غیره.
۵. در رسانه ملی، دردهای مردم کشور همیشه در حاشیه دردها و مشکلات مردم پایتخت مطرح شده است. برای مثال معضل ترافیک یا آلودگی هوا که مشکل تهران و چند شهر بزرگ کشور است، انبوهی از برنامههای آموزشی، کارشناسی، طنز و داستانی را اشغال کرده است. اما مقوله دردناکی مانند زمینخواری با این که مقولهای مبتلابه در کل کشور است، ارزش مطرح کردن ندارد. واقعیت تلخ این است که فقط برخی اصناف و اقشار و احزاب و طیفها ی خاص ابزار فشاری برای تحت تأثیر قراردادن این سازمان از بیرون در دست دارندو رسانه ملی تحت تاثیر همین اقلیت زیاده خواه به فکر شکستن خط قرمزها به نفع مستضعفین نمیافتد. صدا و سیمای مدعی شکستن خط قرمزها، باید پاسخ بدهد که چرا خط قرمزهای مبارزه با مفاسد اقتصادی را نمیشکند.
۶٫ استفاده مناسبتی و مقطعی از تنوع قومی و تکثر فرهنگی در مناطق مختلف کشور، از دیگر نقاط تاریک عملکرد صدا و سیماست. لباسهای محلی و گویشهای مختلف در مناسبتهایی از قبیل انتخابات، ظهوری سمبلیک، تزئینی و موقتی پیدا کرده و دوباره تا مقطع بعدی از صفحه تلویزیون محو میشوند و جای خود را به دغدغههای بالاشهرنشینان تهران میدهند. در شرایطی که صدا و سیمای ما باید سراسر جهان اسلام و بلکه تمام جهان را همچون محیط بومی خود بازشناخته و براساس نگاه انقلابی منعکس کند، متأسفانه شاهد چنین نقص غیرقابل اغماضی حتی دربارهی خود کشور هستیم.
۷٫ در پوشش و انعکاس مسائل خارجی و جهان اسلام برنامه های تولیدی صدا و سیما در حد ناچیز و نوع اخبار و گزارشهایش مبتنی بر اخبار تلکسهای خارجی است و این وضع باعث شده مخاطب عادی با وجود شنیدن مکرر اینگونه اخبار، اطلاع چندانی از واقعیت مردم عراق، افغانستان یا پاکستان نداشته باشد. این بی خبری حتی در میان خواص و نخبگان سیاسی هم وجود دارد. همچنین در تولید خبر و انعکاس مشکلات روزانه زندگی مردم ضعف و کوتاهی مشهودی وجود دارد. تولید و انعکاس اینگونه خبر و گزارش که بسیار برای اصلاح امور حیاتی است، تصادفی است و در بسیاری اوقات به مواجهه خبرنگاران صدا و سیما بامسائل خاصی همچون تاخیر فلان هواپیما یا خطای لپی فلان وزیر محدود است.
۸٫ فقر مسئله و فقر مضمونی که امروز صدا و سیما را به جایی کشانده که مهمترین و جذاب ترین برنامه هایش ماجراهای حاشیهای و مبتذل تیمهای فوتبال باشد، ریشه در بی دردی و بی دغدغگی مدیران سازمان و غفلت عظیم آنها از ظرفیتهای رسانهای انقلاب اسلامی دارد. ما معتقدیم رسانه ملی، با این نوع مدیریت نمی تواند ادعای پرچمداری در جنگ نرم و مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی را داشته باشد.
۹٫ انفعال عملی از انفعال فکری و معرفتی متولیان فرهنگی آغاز میشود. بی اعتقادی به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایی و جنگ فقر و غنا و تقلیل دادن دینداری و انقلابیگری به مقولاتی صرفاً فردی یا مناسبتی، صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانهای با گرایش سرمایهداری غربزده و تریبون محافظه کاران منفعل کرده است. تقلید از شبکههای بیگانه، فانتزیتر شدن ادبیات رسانهای و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرفگرایی و تفاخر و تکاثر نتیجه چنین فضایی است. چاره تمام این مشکلات، بازگشت به نگاه عمیق نبرد فرازمانی و فرامکانی حق و باطل و جدی گرفتن آرایش جنگی برای رسانه ملی در فضای حساس و سرنوشت ساز ملی و بینالمللی امروز است.”
در این میان اما نظر رهبر معظم انقلاب که یکی از مهم ترین و بزرگترین نظریه پردازان هنر دینی و رسانه اسلامی می باشند در رابطه با انتقادات مطرح شده حول عملکرد صدا و سیما چه می باشد؟ حجتالاسلام والمسلمین اسلامیان در حاشیه دیدار اخیر حضرت ایشان با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سفر به قم این مهم را این گونه نقل می کند :
” بحث صدا و سیما از دغدغههای به حقی بود که برخی اعضای جامعه مدرسین در دیدار با رهبر فرزانه انقلاب مطرح کردند و ایشان هم در پاسخ فرمودند “من از عملکرد صدا و سیما دفاع نمیکنم و اشکال وارد است و خیلی هم برای این موضوع وقت می گذارم “.
عضو کمیسیون فرهنگی – اجتماعی مجلس خبرگان رهبری افزود: آقا فرمودند “من به مسئولان صدا و سیما خیلی تذکر میدهم ولی با همه این تذکرات دردمندانه، این خروجی صدا و سیماست ” و تاکید فرمودند “آقایان جامعه مدرسین باید کاری کنند که روحیه ایمان در هنرمندان و روح ایمانی در جامعه تزریق شده و گسترش یابد ” و این را هم تصریح کردند که “اگر هنرمندان ما ایمان پیدا کنند و روح ایمانی در آنها تقویت شود، بسیاری از مشکلات فعلی برطرف میشود “.
وی هم چنین از جلسات جامعه مرسین حوزه علمیه قم با رییس رسانه ملی خبر داده و متذکر شد که پیش از این سه مرتبه با عزتالله ضرغامی در خصوص وضعیت رسانه ملی بحث کردهایم که دو مرتبه رئیس صدا و سیما در جامعه مدرسین حضور یافته و یک بار هم در شورای نگهبان در حضور آیتالله جنتی و دیگر اعضای شورا در خصوص وضعیت تلویزیون با وی صحبت کردهایم.”
بی شک اما عملکرد صدا و سیما با اشکالات مهم و زیربنایی ای روبروست چرا اگر جز این بود موج توجه به رسانه های فارسی زبان بیگانه رو به رافزایش نمی گذاشت . امری که حقیت داشتن آن را در تقلید کورکورانه ی برنامه های جدید رسانه ی ملی از نوع دبیان تا حتی فونت های استفاده شده در زیرنویس ها به وضوح می توان جستجو کرد.
برهمین اساس و با توجه به اتمام فرصت رهبری و عدم رضایت فعالن فرهنگ انقلاب اسلامی و حتی خود ایشان باید دید که چه اتفاقاتی روی خواهد داد .
اداره کردن صدا و سیما کار دشواری است. و برای ارزیابی عملکرد آن باید نگاهی فراگیر و جامع داشت. الان نه گروه های سیاسی راضی اند نه علما راضی اند نه مردم. کیفیت برنامه های تولیدی صدا و سیما روز به رور اسف بارتر می شود باید دید چه کسانی از این وضعیت راضی اند. بی توجهی به گروه گسترده ای از هنرمندان متعهد و استفاده از گروهی اندک همین تبعات را دارد. در جریانات سال 88 هم صدا و سیما آتش بیار معرکه بود.
با این همه باید پذیرفت وضع مدیریتی صدا و سیما از وضع جاهای دیگر بدتر نیست. همه جا مثل همین صدا و سیماست.