اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

نمی دانم که آیا اصولا واکنش نشان دادن به این قبیل صحبت هایی که نشان از حقارت افراد می دهد که نمی توانند مطلبی علمی در نقد نظرات یک عالم مسلم و مبرز حوزوی پیرامون فلسفه ی سیاست بدهند – که البته این به دلیل عدم صلاحیت علمی شان می باشد - تا جایی که کارشان به فحاشی می کشد ، کار درستی است یا نه .

آیا اصلا با این جو فی نفسه خوبی که در دفاع از ساحت علما در سطح وبلاگ نویسان و نیروهای سیاسی به وجود آمده و پایش هم به یکی دو تا از وبلاگ های کازرونی هم کشیده شده و صد البته حتی نقدهای علمی را هم بر سخنان و مواضع واضح البطلان – از لحاظ علم دینی – را هم بر نمی تابند و بر حفظ جایگاه مقدس علمای دین تاکید می نمایند لزومی دارد که من بخواهم چیزی بنویسم و یا استدلالی کنم یا خیر ؟ به نظرم می آید که باید تا کنون این عزیزان فحاشان به علمای مبرز و فیلسوفان عالی قدر و مجتهدین مسلم و تا حدودی توهین کننده به تایید کنندگان ایشان را تکه تکه کرده باشند و قطعا این کار را کرده اند و یا خواهند کرد و اگر تا کنون نکرده اند حتما متنی در این رابطه ندیده اند و الا نمی شود که آدم برخی را حتی تا مرجعیت بالا ببرد و برخی دیگر که مراتب علم و فضل شان زبان زد خاص و عام است – و بیشتر به دلیل استقلال فکری و عدم تاثیرپذیری و دایره ی وسیع تاثیرگذاری شان است که مورد فحاشی قرار می گیرند – را بی خیال شود .

سخن از فحاشی بی دلیل و بی مورد جناب آقای محتشمی است به ساحت حضرت آیت الله علامه محمد تقی مصباح یزدی ( حفظه الله تعالی ) . ایشان در مناسبت رحلت امام در اصفهان روند چندین باره ی توهین های خود را تکرار کرده و با وقاحت تمام می گوید : « هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد.... متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند و هیچ تفاوتی بین فرقه مصباحیه و طالبان و جاهلان صدر اسلام وجود ندارد و افرادی که هیچ اهمیتی برای مردم، ملت ایران و جوانانی که به عنوان یک رکن از ارکان انقلاب برای امام مطرح بودند قائل نیستند، از افکار امام پیروی نمی‌کنند. جریان مصباحیه حتی یک روز هم به جبهه نرفت و چگونه است که امروز داعیه‌دار آن شده است و در پایگاه‌های بسیج حضور می‌یابد. مصباح یزدی هیچ مسئولیتی در دوران امام نداشت و امام هرگز تفکر او را قبول نداشت. از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید... آیا اینان همان مسلمانان بعد از فتح مکه نیستند که آمدند و خاندان پیامبر را خانه‌نشین کردند؟ آیا مثل اینان مثل خوارج نیست که تفکر همه را به غیر از تفکر خود تکفیر می‌کنند و امروز شخصیت‌های انقلاب توسط همین افراد تکفیر می‌شوند. »

آنان که دستی در پیگیری این قبیل مسایل دارند می دانند که آغاز حملاتی از این دست به حضرت ایشان از شروع خطبه های قبل از نماز جمعه ی ایشان در دانشگاه تهران بود که در آن جا به طرح مباحثی از قبیل « نظریه ی سیاسی اسلام ، جایگاه سیاست در دین ، آزادی در اسلام ، تبیین ساختار و شکل حکومت ، بررسی جایگاه قوانین در نظام دینی ، ملاک اعتبار قانون ، اسلام و دموکراسی کالبد شکافی بحث شونت کاوشی در نظریه ی نسبی نگاری ارزش ها و گزاره های دینی و .... » می پرداختند و آنان که خود را مخاطب این مباحث می دانستند و تا حدودی رشته هایشان را در حال پنبه شدن می دیدند از میان این همه مباحث علمی و مستندل - که شرح آن را می توانید در کتاب نظریه ی سیاسی اسلام ، محمد تقی مصباح یزدی ، 2 جلد مشاهده نمایید - به مبحث خشونت در اسلام و تساهل و تسامح نظری انتقادی انداخته با بنگاه های خبرپراکنی خود که به تعبیر مقام معظم رهبری به پایگاه های دشمن بدل شده بودند ایشان را مورد هجمه ی خود قرار دادند و فردی از ایشان هم ضمن ارایه ی مباحثی در نقد این نظریه حضرت استاد را به مناظره طلبیدند که مورد موافقت قرار گرفت و با این که حجه الاسلام حجتی کرمانی در ابتدا از قبول پیشنهاد پخش زنده ی این مناظره ابا داشت – مناظره ی آیت الله مصباح یزدی و حجه الاسلام حجتی کرمانی ، صص 11و 12 ، انتشارات سروش - ولی در نهایت به زحمت توافق حاصل شد و آنان که بودند و دیدند ، یادشان می آید کهچه بر سر نظریات مخالفین ایشان آمد و از عصبانیت ها و فریاد زدن های طرف مقابل ایشان تصاویری به یادماندنی در اذهان خود دارند و لذاست که با یادآوری این قبیل صحنه ها انسان بهچرایی عدم مواجهه ی رو در رو با ایشان و طرح مباحث نظری در بین مردم کوچه و بازار پی می برد .

بی شک آن چه سبب ادامه ی این برخورد های ناشایست و به دور از ادب در این ایام شده است به انتخابات 3 تیر ماه بر می گردد که به راستی وزن کشی گروه های سیاسی بود در آن فضای ملتهب و متنوع انتخابات و حمایت ضمنی ایشان و طلاب طرفدار ایشان از کاندیدای پیروز انتخابات چرا که اینان بر این باورند که برای تخریب رییس جمهور باید عقبه ی فکری او را – به فرض صحت این امر – تخریب نمود و لذاست که این گونه بی محابا به پیش می رانند .

اما از هر چه بگذریم بررسی برخی از توهین های جناب محتشمی در رابطه با ایشان شیرین تر است . ایشان از مراتب فضل و علم حضرت علامه این گونه یاد می کنند : « متأسفانه امروز افرادی که مسائل اولیه اسلام را درک نکرده‌اند، ایدئولوگ یک جریان تندرو شده‌اند » و این در حالی است که جملات نغز و بی سابقه ای از سوی عالمان و مراجع عظام تقلید – که بررسی صلاحیت علمی و دادن مجوز اجتهاد از وظایف ایشان است – در بزرگداشت شخصیت علمی ایشان داریم که برای نمونه چندین و چند تعبیر مهم مقام معظم رهبری را به خدمت دوستان عرضه می کنیم : « بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان، یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت دارم.

اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیت هایى مانند علامه طباطبائى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر کرده است.

من خدا را شکر و حمد مى کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان (آیت الله مصباح یزدى) شدیداً علاقمند و قدردان است.

به نظر من یکى از چیزهایى که مى تواند خیلى کمک کند به این قضیه، این است که از کتابهاى شهید مطهرى، از معارفى که امروز بزرگانى بحمدالله هستند؛ از قبیل آقاى مصباح و دیگران که واقعاً مبانى فکرى اسلامى دست این هاست؛ از این ها استفاده کنند. حتى مى شود این ها را ساده کرد. شما مى توانید این کار را بکنید »

البته این که جایگاه علمی جناب محتشمی در میان حوزویان تا چه اندازه می باشد سوالی است که حداقل حقیر برای آن جوابی نیافته ام .

در ادامه ایشان در رابطه با سوابق مبارزاتی ایشان می گوید : « از سال 44 در تمام اعلامیه‌هایی که علما و روحانیون قم و شهرستان ها امضا کرده‌اند حتی یک امضا از این آقا دیده نمی‌شود و چه شد این افراد اینگونه انقلابی شدند؟ شمایی که یک عمر خون به دل امام کردید، شما متحجران و شما مقدس‌نماها که وقتی دیدید امام سر بر زمین گذاشت برخاستید » در گذر از این که جناب محتشمی از حدودآن همه نامه و بیانیه ی مهم در حمایت از امام فقط 4 نامه ی آن را امضاء نموه است باید به این نکته توجه داشت که حضرت علامه در انتهای 18 نامه و بیانیه را امضاء نموده اند که 7 مورد آن مربوط به پس از سال 42 ی باشد - دوره ی 5 جلدی اسناد انقلاب اسلامی - و بی شک د ر این زمینه نیز صلاحیت اظهار نظر ندارند و این ها همه را در کنار « مشارکت در راه اندازی جامعه ی مدرسین به همراه 11 تن از فضلای آن زمان و مرجع تقلید و علمای حال حوزه های علمیه و نگارش اساس نامه ی آن با قلم خویش ، راه اندازی گروه ولایت ، مدیریت نشریه های به شدت انقلابی بعثت و انتقام ، عضویت در هیات مدیریه ی مدرسه ی حقانی به همراه شهید بهشتی و شهید قدوسی و دیگر از علمای حوزه که یکی از پایگاه های انقلابی بوده است و چندین و چند مورد دیگر  » را می توان از فعالیت های انقلابی ایشان نام برد .

در هر حال این اندکی از شخصیت بزرگ و فرهیخته ی حضرت ایشان است که دوستان وبلاگ نویس و کاربران محترم را جهت کسب اطلاعات جامع تر به مطالعه ی کتاب « مصباح دوستان » اثر نویسنده ی توانمند کازرونی دعوت می کنم .

 
مهدی صنعتی
۱۸ خرداد ۸۷ ، ۰۸:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

نمی دانم که آیا اصولا واکنش نشان دادن به این قبیل صحبت هایی که نشان از حقارت افراد می دهد که نمی توانند مطلبی علمی در نقد نظرات یک عالم مسلم و مبرز حوزوی پیرامون فلسفه ی سیاست بدهند – که البته این به دلیل عدم صلاحیت علمی شان می باشد - تا جایی که کارشان به فحاشی می کشد ، کار درستی است یا نه ....

مهدی صنعتی
۱۸ خرداد ۸۷ ، ۰۸:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ نظر

ایام ، ایام ماتم و دو عزای بزرگ است . یکی عزای بانوی دو عالم صدیقه ی طاهره حضرت زهرا (س) و دیگری رحلت جانگداز سکاندار انقلاب اسلامی و بزرگ مرد جریان ساز قرون حضرت امام خمینی ( ره ) می باشد . نکته ی جالب دراین تقارن آن است که امسال علاوه بر آن که در روز ولادت حضرت زهرا به شادی میلاد امام خمینی هم خواهیم نشست هم اکنون در ایام شهادت ایشان به عزای امام نشسته ایم و چه زیبا تعبیری است که او که خود مفسر دین بود این گونه با شارعین هم زمان شده است و این سان مردم او را سایه ی آنان می دانند .....

 

 

مهدی صنعتی
۱۴ خرداد ۸۷ ، ۱۹:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

خط سیر نظریات فقهی جناب آیه الله صانعی چندسالی است که از خطر سیر مشهور فقها فاصله‌ای محسوس گرفته است؛ به طوری که هرچه پیشتر می‌رویم زاویة بین این دو خط بزرگتر می‌شود.

 

در این میان پرسش‌هایی چند، در ذهن آشنایان با مواضع ایشان، جوانه می‌زند:

 

الف) منحنی سلوک علمی ایشان در نقطة شروع و اوج و نقطة فرود و نقطه عطف چگونه قابل تحلیل و تفسیر است؟

 

ب) تطابق فتاوای ایشان با برخی رویکردهای سیاسی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای چگونه تفسیر می‌شود و این مطابقت تا کجا ادامه خواهد یافت؟

 

ج) تفاوت‌های عمده مبادی و مبانی فقهی ایشان با دیگر فقیهان در چه حدی است و چگونه در نتایج استدلال‌های ایشان اثر می‌نه....

مهدی صنعتی
۲۵ ارديبهشت ۸۷ ، ۱۴:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ نظر

 

آن روزها که نه دولت نهمی در کار بود و نه سفرهای استانی ای و شکاف میان مردم – به عنوان مقبولیت بخش و اعتبار دهنده ی به مسوولین -  روز به روز در حال گسترش و عمیق تر شدن بود ومسوولین، در پی رتق و فتق امور !!!! و دوری از شنیدن مشکلات فراوان ملت عزیز ایران با این استدلال که "  مقام عالی رتبه را چه به درگیری با جزییات چه اگر این گونه شود  ذهن کل نگر و مصلحت اندیش و برنامه ریز مدیر و وزیر را تحت تاثیر قرار داده و نمی تواند به درستی و به دور از احساسات به برنامه ریزی برای رشد و تعالی !! کشور بپردازد و اصولا مسوولین رده های پاین تر را گذاشته اند برای همین و ما نیز با مشکلات اصلی را از طریق گزارشات رصد نمده در صدد حل آن خواهیم بود " و لذا بود که له شدن بخشی از مردم را زیر چرخ های بی رحم توسعه لابدی و لازمه ی رشد و تعالی !! جامعه می دانستند این مقام معظم رهبری ( مدظله ) بود که به درستی خلا موجود در فضای مدیریتی کشور را شناخته و درصدد رفع آن با ایده ی سفرهای استانی بودند و هر از چندگاهی با انتخاب استانی و عزیمت به آن جا این سیل نامه ها و مشکلات فراوان ودرخواست های بسیار مردم و مسوولان محلی بود که در جهت رفع مشکلات و نیازهای واقعی خود از ایشان طلب یاری می نمودند و از آن جا که در این سفرها بودند وزیرانی که ایشان را همراهی می کردند و در ابتدای سال هم بودجه ی قابل توجهی برای سفرهای حضرتشان پیش بینی می شد خود مرهمی بود بر زخم های چندین ساله ی مردم رنج کشیده ی اقصی نقاط کشور...

 

برای مطالعه ی ادامه ی مطلب بر روی آدرس زیر کلیک کنید :

 

http://salmancity.blogfa.com/post-674.aspx

 

مهدی صنعتی
۱۱ ارديبهشت ۸۷ ، ۲۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر

آن روزها که نه دولت نهمی در کار بود و نه سفرهای استانی ای و شکاف میان مردم – به عنوان مقبولیت بخش و اعتبار دهنده ی به مسوولین -  روز به روز در حال گسترش و عمیق تر شدن بود ومسوولین، در پی رتق و فتق امور !!!! و دوری از شنیدن مشکلات فراوان ملت عزیز ایران با این استدلال که "  مقام عالی رتبه را چه به درگیری با جزییات چه اگر این گونه شود  ذهن کل نگر و مصلحت اندیش و برنامه ریز مدیر و وزیر را تحت تاثیر قرار داده و نمی تواند به درستی و به دور از احساسات به برنامه ریزی برای رشد و تعالی !! کشور بپردازد و اصولا مسوولین رده های پاین تر را گذاشته اند برای همین و ما نیز با مشکلات اصلی را از طریق گزارشات رصد نمده در صدد حل آن خواهیم بود " و لذا بود ....

مهدی صنعتی
۱۱ ارديبهشت ۸۷ ، ۰۶:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

مهدی صنعتی
۲۰ فروردين ۸۷ ، ۱۸:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر

اندکی پیش شبکه ی دو سیما فیلم سینمایی " دهخدا " را پخش نمود که از جمله رویکردهای خوب رسانه ی ملی است . امروز در حین وبگردی ام در وبلاگ " خمینیسم " نامه ی دعوت صدای آمریکا از دهخدا و پاسخ ایشان را دیدم که بد ندیدم دوستان از متن آن مطلع شوند .

 

دعوت رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا از استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه با رادیو صدای آمریکا

 19  دیماه 1332  تهران

آقای محترم- صدای آمریکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتباً یا شفاهاً نظر خودتان را اعلام فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد .

ضمناً در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار، قطعه ای نیز از جدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد .

بدیهی است صدای آمریکا ترجیح می دهد که قطعه انتخابی سرکار، جدید و قبلاً در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیه این برنامه جالب، نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حُسن استقبال به عمل خواهد آمد.

با تقدیم احترامات فائقه :

سی. ادوارد. ولز

رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا

 

پاسخ استاد علی اکبر دهخدا

 

جناب آقای سی. ادوارد. ولز،

رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا

نامه مورخه 19 دیماه 1332 جنابعالی رسید  و از اینکه این ناچیز را لایق شمرده اید که در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید متشکرم .

شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعض از دول خارجه، مکرر گفته اند. اگر به انگلیسی این کار می شد، تا حدی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحده آمریکا، مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیده من نتیجه ندارد ...

و چون اجازه داده اید که نظریات خود را دراین باره بگویم واگرخوب بود، حسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت می دهم :

بهتر این است که اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق می داند، معرفی کند و بهتر از آن این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که در خانه های روستاها  و قصبات آنجا، در و صندوقهای آنها قفل ندارد، و در آن خانه ها و صندوقها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه، از زن و مرد به صحرا می روند و مشغول زراعت می شوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به  خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد ...

یا یک شتردار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران می آید و در ازای ?پنج دلار? دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل می کند و نصف کرایه را در مبداء و نصف دیگر آن را در مقصد دریافت می دارد، و همیشه این نوع مال التجاره ها سالم به مقصد می رسد .

و نیز دو تاجر ایرانی، صبح شفاهاً با یکدیگر معامله می کنند و در حدود چند میلیون، و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر می کند، معهذا هیچ وقت آن معامله را فسخ نمی کند و آن ضرر را متحمل می شود.

اینهاست که شما می توانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آنها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسی ها ایران را معرفی کرده اند، یک مشت آدمخوار زندگی نمی کنند ...

در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم می دارد

مهدی صنعتی
۱۱ فروردين ۸۷ ، ۱۴:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک مشت عشق ... یک جرعه خورشید... یک دریا عطش... چه کنیم خدایا؟!!

نوروز باستانی بر هم میهنان عزیز گرامی باد .

مهدی صنعتی
۰۱ فروردين ۸۷ ، ۰۸:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

 

« گریه ها و ضجه ها برای اهل بیت(ع) داری ثواب است و این علم ها ارزش معنوی ندارند و شعارهای اتحاد ملی و انسجام اسلامی باید پیشاپیش هیات های مذهبی قرار گیرد... علم ها باید از هیات های مذهبی برداشته شود. » آن گاه که حضرت آیت الله جوادی آملی " حفظه الله "  به رسم  چند ساله در واپسین خطبه ی ماه ذی الحجه ی خویش  به آسیب شناسی عزاداری ها می پرداخت و برای چندمین سال به مذمت همراه نمودن « علم » ها در عزاداری ها توسط هیئات مشغول بود ، شاید کمتر کسی فکر می نمود که چندی بعد فرمانده ی نیروی انتظامی تهران بزرگ در ادامه ی سلسله فعالیت های فرهنگی زیرمجموعه ی خویش این بار از برخورد با هیئاتی که « علم » حمل می نمایند خبر دهد و این برنامه را در امتداد حرکت سال های گذشته ی نیروی مطبوع خویش در جمع آوری  تمثال های ائمه ی معصومین از هیئات قرار دهد و این گونه  بیان دارد که « بهتراست اصالت هرهیئت مذهبی به شهدا و بسیاری از مسائل فرهنگی آن هیئت باشد و نه علم و علم کشی .» . البته این حرکت دور از انتظار نمی نمود چرا که اگر در فعالیت های اخیر این نیرو کمی دقت می شد، لاجرم می توان این قبیل حرکات شایسته و بایسته را در امتداد  طرح های مبارزه با اراذل و اوباش و مبارزه با بدحجابی در راستای ارتقای امنیت اجتماعی و تصحیح رویکردهای جامعه دانست چه اگر آن دو طرح در پی اصلاح کژ روی ها در قشری خاص و با پایگاه اجتماعی ویژه ای در تحلیل های جامعه شناختی و هویت سنجی  بودند ، این دو طرح نیز در پی اصلاح همان در قشری دیگر و با پایگاه اجتماعی دیگری بودند که بی شک اهمیت این آسیب ها از عکس العمل های بزرگانی چون مراجع عظام تقلید و علمای گرانقدر حوزه های علمیه فهمیده می شد .

از دیگر سو سخن از آفات عزاداری مدت هاست که نقل جوامع علمی و محافل روشنفکری کشور  است و هر ساله در این ایام هر کس به فراخور حال و جایگاه و البته رسالت خویش در این باب داد سخن سر داده و گاه سخن آن چنان در این وادی به حاشیه کشیده می شود که منجر به اظهارنظرهایی فاقد وجهه و جایگاه تخصصی نیز می گردد و لذاست که بی شک گوش مردم و هیئات از این قبیل سخنان آکنده و تا حدودی به مطالبه ای عمومی تبدیل گشته است که اگر این باشد لاجرم بحث برخورد با موارد مذکور نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود . لکن مراد و مقصود نگارنده از این سطور آن است که به واقع نهادهای مسوول که دغدغه ی اصلاح عزاداری  سالار شهیدان را هر ساله فریاد می کشند تا چه اندازه در این راه به وظایف ذاتی خود با توجه به منع قانونی این قبیل رفتارها و توانایی استفاده از قوه ی قهریه در این راستا عمل نموده اند؟

گذاری در ایام بزرگوار و محترم محرم در اطراف و اکناف شهرستان و دقت در نشانه های عزاداری هیئات این واقعیت تاسف بار را نشان می دهد که گویا نه تنها اراده ای در این راستا وجود ندارد بلکه حتی  از پس ممنوعیت این قبیل نشانه ها سال به سال به تعداد آن ها و بر مبالغ تحمیل شده بر هیئات عزاداری به سبب تهیه ی علم های گران قیمت تر و تمثال های بزرگ تر افزوده گردیده و نه نیروی محترم انتظامی شهرستان اقدامی در این باره انجام می دهد – همان طور که در دو آسیب قبل اقدام قابل توجهی انجام نداد – و نه حتی شورای هیئات عزاداری مستقر در سازمان تبلیغات اسلامی تمهیدی در راستای بصیرت بخشی به مسوولان هیئات انجام می دهند و لذاست که نتیجه همان خواهد شد که در چند سطر قبل توضیح داده شد و این گونه است که طرح های بسیار صحیح با پشتوانه های دینی بسیار گران قدر به سبب ملاحظات ناچیز و فرومایه از سوی افرادی با ذهنیت ها و داشته هایی به مراتب ناچیز در مقابل بزرگان مذکور نادیده انگاشته شده ، در نطفه خفه می شوند و این ها همه در حالی است که هنوز سخن ها و افاضات  بسیاری در رابطه با انحراف های عزاداری و راه های مقابله با آن به گوش می رسد .

 

مهدی صنعتی
۲۹ اسفند ۸۶ ، ۱۴:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر