شعری از امام خمینی ( ره )
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده بوقت سحر افتاد
افطار بمی کرد ، برم پیر خرابات
گفتم تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
شعری از امام خمینی ( ره )
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد
عشق و طرب و باده بوقت سحر افتاد
افطار بمی کرد ، برم پیر خرابات
گفتم تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
نمی دانم تا الآن شنیده اید که مثلا می گویند فلان مورد نسبی است و یا این که در رابطه با مسایل اخلاقی می گویند که این قبیل امور نسبی نیستند یا نه , ولی آن چه در این باره به نظرم می آید این که بجز موارد محدودی مابقی موارد در این دنیا دارد به اموری نسبی تبدیل می شود . به دیگر سخن این امور می تواند بسته به نظر شما دارای بار منفی بشود و یا مثبت و در این میان واقعیات چیزی است که روز به روز دارد بر میل به واژگونی اش افزوده می شود . خدا بیامرزد ارسطو را که یکی از مواردی که برای فهم بشر و هم شهریانش آن را فریاد می زد همین « واقعیت » و « حقیقت داشتن واقعیت » بود . او در مقابل سوفیست هایی که در برابر گرفتن هدیه !!!! هایی فراوان حقیقت را به دروغ تبدیل می کردند و واقعیت را به مسلخ منافع شخصی می بردند و فغان عدم وجود آن را سر می دادند سر برآورد و نیرنگشان را فاش ساخت و این گونه بود که از آن دوران فقط او در تاریخ سر درآورد .
این روزها معرکه ی حقیقت جلوه دادن منافع شخصی است . روزهایی از برای موفقیت های بزرگ را شکست جلوه دادن و پیروزی شکننده و ضعیف را در ابتدا مصادره نمودن و در ادامه قاطع و بزرگ جلوه دادن . کجاست گرگیاس – سوفیست عصر ارسطو – که او را گرامی داریم چه او اگر می گفت واقعیتی وجود ندارد و مردانه مکنونات قلبی اش را فریاد می کشید این روزها افرادی پیدا شده اند که این قدر جرات ندارند که بر داشته های خود – هر چند پست و فرومایه – تکیه کنند . این روزها باید برای افرادی مثل او هم یک بزرگداشت حداقل برای شناخت تفکرات او و این جانشینان خلف که خوب توانسته اند راه مراد خویش را آسیب شناسی کنند, برگزار نمود.
راستی دوستانی که مایلند , می توانند ضمیرها را به دلخواه خود به صاحبانش برگردانند.
افتتاح مجلس اعلای شیعیان تو سط امام صدر در لبنان همزمان بود با تدریس مباحث «ولایت فقیه» بوسیله ی امام خمینی در نجف. آقا موسی در اوایل سال 1347 و پیش از شروع به کار مجلس به نجف رفت و در یک نشست خصوصتی چند ساعته با امام خمینی گفتگو کرد . از حاج آقا روح الله پرسیدند : « اگر حکومت پهلوی در ایران سرنگون شود و وحکومت اسلامی مستقر گردد، کسی را سراغ دارید که در راس حکومت بگذارید؟» امام خمینی گفت : «بله . همین آقا موسی صدر .»
امروز و بر اساس عادت وبگردی ام سری به وبلاگ " محمد علی ابطحی " زدم که البته در مطالب پیشینش این مطلب او توجه ام را جلب کرد . او درباره ی دلایل سخنرانی جناب آقای خاتمی رییس جمهور پیشین نوشته است : « در سالهای اخیر مسئله مهدویت و امام زمان(عج) مورد سوءاستفادههای گوناگون قرار گرفته بود. در سطح جهانی نیز این مسئله به دلایلی که بر همگان روشن است، مهدویت به صورت مشبوه و غیر روشنی مطرح شده بود و هر کس از دریچهای به این موضوع پرداخته است. » . اصولا این نوع احساس وظیفه بسیار گرانبها و شایسته ی تقدیر است و موجب خرسندی . لکن ابراز آن از سوی کسی که پدر و برادرش به دلیل ادعای ارتباط با امام زمان(عج) و سرکیسه کردن عوام به این بهانه ، چندی پیش توسط نهادهای امنیتی دستگیر شده بودند کمی عجیب می نمایاند چه این که چراغی که به خانه رواست بر همسایه حرام است .
دوستی تعریف می کرد که در اوایل ریاست جمهوری آقای خاتمی ، او به همراه محمدعلی ابطحی (که آن موقع رئیس دفترش بود) سفری به شهر قم داشتند . در این سفر ، خاتمی و ابطحی به دیدار جمعی از علما از جمله آیت الله جوادی آملی رفتند. در دیدار با جوادی آملی ، خاتمی به معرفی ابطحی پرداخته و خیلی جدی می گوید:« ایشان پسر همان آقای ابطحی هستند که خدمت امام زمان(عج) مشرف می شوند!» (احتمالا" خاتمی می خواسته وزن علمایی دولت خود را بالا ببرد).
آیت الله جوادی آملی هم در پاسخ ، لبخند بر لب می گوبد: « البته امام زمان(عج) خدمت ایشان می رسند!» و همین جمله استهزاء آمیز آیت الله کافی بود تا خاتمی به سرعت موضوع بحث را عوض کند و از خیر توصیف ارتباطات دولتش با امام زمان(عج) - آن هم به واسطه پدر ابطحی- بگذرد.
حالا دوستان عزیز پیدا کنند لبو فروش را!
درباره ی وجود مبارک ایشان آن چه از زیبایی در این دنیا هست باید گفت و فراتر که او منشا علم و برکت است از برای آدمیان . او که در سایه ی مبارکش و به امید دیدن روی زیبایش اگر قرن ها را به انتظار نشست بیهوده نبوده است . درباره ی او چه می توان گفت جز آن چه او بیش از همه آن را می پسندد :
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
درباره ی وجود مبارک ایشان آن چه از زیبایی در این دنیا هست باید گفت و فراتر که او منشا علم و برکت است از برای آدمیان . او که در سایه ی مبارکش و به امید دیدن روی زیبایش اگر قرن ها را به انتظار نشست بیهوده نبوده است . درباره ی او چه می توان گفت جز آن چه او بیش از همه آن را می پسندد :
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
چندی پیش دوست عزیزی برای سالگرد شهادت شهید اسدالله لاجوردی که از چهره های زجرکشیده ی انقلاب بود مطلبی را در وبلاگشان کار کرده بودند که بی مناسبت با ماجرای 7 شهریور نبود . لذا آن را در وبلاگ قرار دادم تا رفقا از آن استفاده کنند . لازم به ذکر است که انعکاس آن دلیل بر تایید برخی از مطالب آن نمی باشد . لطفا برای خواندن آن بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید .
امروز روز ولادت حضرت علی اکبر است . او که برای ترجمه ی بسیاری از معانی قدسی عالم آمده بود تا آنان را برای ما زمینی کند و در مقابل چیزی را برایمان قدسی و آن چیزی نبود جز « جوان » . بی شک اگر چون اویی جوانی نمی کرد و به این زیبایی این کلمه را ترجمانی قدسی نمی نمود شاید هنوز هم از جوان معنایی چون « رشادت , شجاعت , ایمان و سخاوت » فهمیده نمی شد و او را مصادف با « سادگی , بی تجربگی , غیر قابل اعتماد بودن و البته پر اشتباه بودن و گناهکار بودن » می دانستند چه اگر این نبود با وجود جوانانی غیور چون او و رهروان راهش امروز نوع نگاهمان به جوانان جز این نبود . اما آن چه لازم است در این میان به آن اشاره نمود بی اعتقادی برخی از مسوولین به این قشر و به این نگاه به جوانان است چرا که هر آن که درصدد رسیدن به جاه و مقامی است – چه با انگیزه های شایسته و چه بر خلاف آن - نگاه همراه با مهر چند روزه ای به جوانان می اندازد و از میان این همه صفات حمیده و پسندیده انگشت بر خطاهای او گذاشته و آنان را اقتضای جوانی می داند , گو این که خود او از این قبیل اشتباهات مبرا است و معصوم . جوانان را قشری این گونه دانستن و بر اساس این نگاه دردناک برنامه ریزی نمودن برای آنان نتیجه ای جز این ندارد که قشر عظیمی از جوانان را که بزرگترین گناهشان داشتن تمایلات صحیح و ضریب اشتباه پایین است را از برنامه ریزی ها حذف نموده و جوانان پرصلابت گذشته را نیز که الگوی راستین جوانی اند را محو می نمایند . عزیزی می گفت که برای تشکیل گروهی پیرامون جوانان رشید و همیشه زنده و جاوید این مرز و بوم که مقدایشان آن تفسیر کننده ی قدسی از ساحت جوان و جوانی بود و 8 سال برای داشتن این تفسیر از زندگیشان جنگیدند به خانه ی جوان شهرمان رفتم و با تعجب دیدم از میان 20 رویکرد برای راه اندازی ngo , هیچ کدام پیرامون شهدا و دفاع مقدس نمی باشد !!!! گو این که این همه رشادت و بزرگی از این مدت از برای میانسالان بوده است و البته شاید هم آشنایی با سیره ی شهدا و بزرگمردان جوانی چون آن ها از نظر سیاست گزاران فعالیت های جوانان با روحیات جوانان سازش ندارد . قبولش اندکی سخت و درک تفکر و باور ورای این نوع سیاست گزاری بسیار خنده آور است .
روز جوان بر همهی جوانان این مرز و بوم گرامی باد
30 ام مرداد مصادف است با روزی که صهیونیست ها مسجد الاقصی را به آتش کشیدند . شاید تصور بسیاری از ما این باشد که جنگ فلسطین و لبنان با اسرائیل برای ایجاد خاورمیانه جدید با رویکردی سیاسی است و حامیان این رژیم اشغالگر این قبیل اعمال را برای نشان دادن پشیمانی خویش از فجایع جنگ جهانی دوم – که البته بطلان آن چون روز روشن است - و دفاع از ملتی که در سالیان قبل رنج و محنت جانکاه و طاقت فرسایی را متحمل شده اند ، می باشد لکن آن چه واقعیت امر است و مجوز تمامی این رذالت ها چیز دیگری است و در واقع به رویکرد آخرالزرمانی یهودیان باز می گردد. در ادامه از آنجا که اطلاعات شخصی من مربوط به سخنان و صحبت ها و مقالات دیگران است که هم اکنون نمی توانم با استفاده از آنان مطلب مستدلی در این باره بنویسم و لذا تصمیم گرفتم مطلبی را از سایت موعود که به صورت اختصاصی به مسائل آخرالزمانی می پردازد را تهیه نمایم و در پست جدید حضورتان تقدیم کنم . با مطالعه این مطلب می توانید برای سوالات زیر پاسخ هایی را بیابید :
واقعه آرمگدون چگونه است ؟
علت حمایت مسیحیان با وجود رنج های درازمدتی که از جانب یهودیان متحمل شده اند چه می باشد ؟
چرا نظریه مشهور برخورد تمدن ها مطرح شد ؟
چه ایدئولوژی ای در نهان فیلم هایی چون ماتریکس ، جنگ ستارگان ، آرمگدون و ترمیناتور وجود دارد ؟
چرا صهیونیست ها قصد تخریب مسجدالاقصی را دارند ؟
ماجرای گاو سرخ موی چیست ؟
و چندین و چند سوال دیگر . موفق باشیید و پیروز . حق نگهدارتان