امروز سالگرد 28 مرداد است . روزی که تاریخ درباره ی اشتباهات مسلم و غیر قابل انکار مسببین از دست رفتن آن فرصت تاریخی قضاوت خواهد نمود و آن سهل انگاران درباره ی آن باید پاسخ دهند و مورد مواخذه واقع گردند . آنان که از یک سو با آمریکا پالوده می خوردند و از سوی دیگر دم از مبارزه با استکبار و منتخب ملت بودن می زدند . در هر حال درباره ی اتفاقات منجر به مهم شدن این روز باید اندیشید و درس گرفت که اگر این نبود الآن حکومتی اسلامی در ایران وجود نداشت .
در حدود یک سال قبل با دوستان طلبه مان در مدرسه ی محل تحصیل در قم ماهنامه ای موفق را منتشر می نمودیم با نام « مشکات » . در شماره ی اسفندماه سال 1384 مصاحبه ای انجام دادیم با حجه الاسلام احمد رهدار دبیر گروه تاریخ معاصر موسسه ی آموزشی پژوهشی امام خمینی ( ره ) در رابطه با ملی شدن صنعت نفت که بی ارتباط با این واقعه ی امروز نمی باشد . لذا آن را تقدیم می کنم و امیدوارم مورد استفاده واقع شود . با تشکر .
نمی دانم چرا نمی شود خیلی از اوقات انسان ، مکنونات قلبی خویش را بدون هیچ واهمه و یا حتی مشکلی بیان کند ولی چه کنم که بسیاری از اوقات واژه ای مناسب از برای این احساسات یافت نمی شود . این سومین ضایعه ی بزرگ جهان تشیع است که رخ داده است و آن هم در فاصله ای کمتر از یک سال !!!! . سه عالم بزرگ که هرکدام قسمتی از عظمت علمی – اخلاقی حوزه ی مبارکه و مقدسه ی علمیه ی قم را بر دوش می کشیدند . چه می توانیم بگوییم جز این که خداوند آنان را با اهل بیت محشور کرداند که عمرشان را در راه گسترش منویات آنان صرف نمودند .
امروز که در وبلاگ هم شهریان وبگردی می کردم ، وبلاگی را دیدم که آخرین پستش را به رحلت این عالم بزرگ اختصاص داده و بر او خندیدم . یادم می آید چند سال پیش که زمان تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس هفتم بود حضرت آیت الله مشکینی برای تاکید بر صیانت و حفاظت از جایگاه های مدیریتی نظام ،در خطبه های نمازجمعه ی قم با مثالی شیوا خطاب به شورای نگهبان فرمودند : « همان طور که اگر فضله ی موشی در غذایی بیفتد آن غذا را نجس می کند ، آقایان از شما می خواهم که جلوگیری کنید از این که هر کسی وارد این مجلس شود » - نقل به مضمون - و فردای آن روز بود که هم فکران و دوستان سیاسی همین دوست وبلاگ نویسمان چه ها که بر سر حضرت ایشان نیاوردند . در هر حال امیدوارم خداوند به ما قدرت حق گویی را در همه حال بدهد ، حتی اگر بر خلاف برخی از منافع ما باشد . انصاف و حق مداری نعمت بزرگی است که برخی پس از مدت ها یادشان می آید که در فلان مورد اجحاف و ظلم کردند و نه حق طلب .
تا بعد حق نگهدارتان
مدت هاست که بحث درآمدهای غیر نفتی به یکی از پردامنه ترین بحث های روز محافل اقتصادی و سیاسی تبدیل گردیده است و در راستای تحقق آن و فرار از اقتصاد نفتی طرح های بسیاری مطرح می نمایند . عده ای با استفاده از الگوی آمریکا راه حل آن را استفاده از پتانسیل های طبیعی دانسته و خواستار رشد و توسعه ی کشاورزی شده و عده ای دیگر راه کار خود را بر صنایع تبدیلی قرار داده و به دلیل اتصال ایران از دو جانب شمال و جنوب کشور به آب های وسیع و امکان ارتباط با بسیاری از کشورها بر استدلال خود پافشاری می نمایند . عده ای دیگر نیز راه کاری را که در این چند ساله ی اخیر با شدت و حدت فراوانی از جانب مسولان کشور مورد تاکید قرار گرفته است و سرمایه های فراوانی را نیز در راه تحقق برنامه های خود داده و .....
برای خواندن ادامه ی مطلب بر روی آدرس زیر کلیک کنید :
مدت هاست که بحث درآمدهای غیر نفتی به یکی از پردامنه ترین بحث های روز محافل اقتصادی و سیاسی تبدیل گردیده است و در راستای تحقق آن و فرار از اقتصاد نفتی طرح های بسیاری مطرح می نمایند . عده ای با استفاده از الگوی آمریکا راه حل آن را استفاده از پتانسیل های طبیعی دانسته و خواستار رشد و توسعه ی کشاورزی شده و عده ای دیگر راه کار خود را بر صنایع تبدیلی قرار داده و به دلیل اتصال ایران از دو جانب شمال و جنوب کشور به آب های وسیع و امکان ارتباط با بسیاری از کشورها بر استدلال خود پافشاری می نمایند . عده ای دیگر نیز راه کاری را که در این چند ساله ی اخیر با شدت و حدت فراوانی از جانب مسولان کشور مورد تاکید قرار گرفته است و سرمایه های فراوانی را نیز در راه تحقق برنامه های خود داده و حتی در بعضی موارد اظهار نظرهای برخی از مسؤلان رده بالای آن به جنجال هایی کشوری و تا حدی به دور از انصاف هم کشیده شده است را که « صنعت توریسم » می باشد راه حل برون رفت از این معضل اقتصادی بیان نموده اند و نمونه ی موفق در این مورد را کشورهایی چون چین و ایتالیا معرفی می نمایند .
کازرون اما - با توجه به اظهارات نماینده ی محترم شهرستان کازرون مبنی بر راه اندازی کارخانجات صنایع تبدیلی در کازرون – به دلیل جایگاه خاص خود به دلیل قرار گرفتن در نقطه ی اتصال 3 استان جنوبی کشور با راه اندازی پتروشیمی خشت از همه ی پتانسیل های موجود برخوردار است و امکان انجام برنامه ها و ایده های مختلف در این راستا مهیا است و در چند نقطه ی دیگر شهرستان نیز پتانسیل راه اندازی هایی از این قبیل وجود دارد و لکن در این میان آن چه در اندازه ی واقعی خود مورد لطف و مرحمت مردم و مسؤلین واقع نگردیده است بحث گردشگری و صنعت توریسم است .
این ها همه در حالی است که چندی پیش آزمون دکترای حرفه ای دانشگاه های آزاد جنوب کشور در کازرون برگزار گردید و 7500 نفر از داوطلبین در کازرون برای راه یابی به دانشگاه با یکدیگر به رقابت پرداختند که این میزان نسبت به سال های گذشته رشدی 5/2 درصدی داشته است . نکته ی جالب و مورد توجه آن که آمار های غیر رسمی حکایت از این دارد که در روز برگزاری کنکور شهرستان کازرون میزبان 70000 نفر – حدود 10 برابر شرکت کنندگان – از هم میهنان عزیز کشورمان بوده است .
روزگار عجیبی است ، در دورانی که نهادهای مسؤول در کشور و حتی در جهان سرمایه های هنگفتی را برای رشد و افزایش حجم ایرانگردی و جهان گردی می پردازند و امکانات بی بدیلی را در این راستا فراهم می کنند ، آن چه در این میان به عنوان یک سرمایه ی رایگان و بدون برنامه ریزی و متحمل شدن مرارت های فراوان – هم چون فعالیت های طاقت فرسایی که برای رشد این صنعت خرج می شود - هر ساله و با رشد سالانه ی معین در اختیار مسؤولین محترم شهر ما قرار می گیرد چه بی محابا به هدر داده می شود . به راستی دستگاه های مسؤول برای افزایش این سرمایه ی فرهنگی – اجتماعی و استمرار بخشیدن به آن در طول سال و معرفی پتانسیل های گردشگری و فرهنگی شهرمان در بهترین و مناسب ترین رویداد سال چه کاری انجام داده اند ؟
چند شب پیش از شبکه ی یک سیما مستندی پخش شد با نام « به اسم آزادی » که واکنش های فراوانی را در پی داشت که قطعا خودتان هم از این ها همه باخبرید و مطلع . این مستند به طرز جالب و زیبایی به بیان برنامه های مختلف بنیاد سوروس درباره ی کشورهای آسیایی و چگونگی انقلاب های مخملین می پرداخت و با برنامه ای مستند در حاشیه ی متن اصلی – که همان اعترافات آن سه تن بود – به راه کارهای ارایه شده از سوی آمریکا به کشورها و کشورهای انقلاب شده به دیگر کشور ها بود که نشان از برنامه ای دقیق برای این کشور ها بود تا جایی که برای انقلاب های آتی نیز تاریخ هایی مشخص شده بود . نکاتی که از سوی این برنامه ی مستند از کشورهای مخملی شده !!! برای انتقال تجربه مطرح می شد انسان را به یاد وقایعی مشابه در کشورمان می انداخت که در ادامه با توضیحات خانم اسفندیاری و آقای تاج بخش هر بیننده ی مطلعی می توانست به رمز شکافی از آن ها بپردازد . اوج این اظهارات جایی بود که آقای کیان تاج بخش داشت از فعالیت هایش و تدریسش در دوره ی دکترا در دانشگاه های تهران و حتی چاپ کتاب منبع انقلاب های نارنجی از سوی وزارت کشور – البته حتما وزارت کشور دولت احمدی نژاد بوده و نه دولت های قبل وگرنه این دولت ها را چه به این کارها – و در ادامه استفاده از کلید واژه های آن کتاب چون « جامعه باز » و « حکمرانی خوب » در شعارهای انتخاباتی بعضی از گروه ها – توجه به همان توضیح قبلی با اندکی دخل و تصرف !!! - و هم چنین استفاده از همان تفکرات در جلسه ای بسته و مشورتی با مدیران ارشد دولت – توجه به توضیح قبل – بوده است که این ها خود همه گویای مسایل بسیار مهمی است . البته به همه ی اظهارات جناب تاج بخش می توانید این گفته های مهم ایشان را هم اضافه کنید که « هدف دراز مدت بنیاد سوروس برای پیاده کردن آن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه یا جامعه ای به سمت جامعه باز- این است که بین حاکمیت و ملت شکاف ایجاد بشود و از طریق این شکاف آن قسمت های جامعه مدنی که برمبنای جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده - روی آن حاکمیت به منظور تغییر رفتارش فشار اعمال کند، این احتمال دارد شکل شتاب زده ای داشته باشد (اگر درجایی مثل گرجستان باشد ) و درجایی دیگر می تواند شکل تدریجی به خود بگیرد و تغییر رفتارها شکلی تدریجی و نرم داشته باشد برای ایجاد چنین شکافی می گوید- یا دولت مرکزی یا حاکمیت مرکزی باید تضعیف بشود یا آن بخش جامعه مدنی یا بخش عمومی را که همراه با آن حاکمیت نیست، باید توانمند باشد. سرمایه گذاری بنیاد سوروس بعد از فروپاشی نظام کمونیسم و شوروی این باید باشد که جهان اسلام را هدف قرار دهند و همین امر همان حالت "اتو پیک " را مجددا و استراتژی دراز مدت این بنیاد را نیز نشان می دهد یعنی درواقع تا بحال بیشتر برنامه ها و سرمایه گذاریهای بنیاد سوروس در داخل اروپای شرقی - آسیای مرکزی و جماهیر شوروی سابق قرار داشته است ولی الان بطور محاوره ای اگر عنوان کنیم آن بنیاد احساس می کند که کارشان در آنجا اگر تمام نشده باشد الان تمام شده و دارد به سمت کشورهای اسلامی از جمله ترکیه، کشورهای عرب، پاکستان، افغانستان وسایر اینها به پیش می رود. » .
حتما در ادامه از جانب این دو عزیز هم شنیدید که دو تن از چهره های قدیما معروف در سیاست ایران آقایان « علی افشاری » و « سازگارا » هم هم اکنون از بورس های این نهاد های شیرین تر از باقلوا دارند استفاده می کنند . دومی را که یادتان هست ، در ماجرای تعطیلی پایگاه های دشمن یکی از ان روزنامه ها روزنامه ی ایشان بود . خوب ، کم کم دارد معلوم می شود که تعطیلی آن نشریات فله ای بود یا حساب شده . شما هم می توانید پیدا کنید پرتقال فروش را .
یا حق
مکتب یا ایدئولوژی چیست و چگونه تعریف میشود ؟ چه ضرورتی است که انسان به عنوان یک فرد و یا به عنوان عضو یک جامعه پیرو یک مکتب باشد و به یک ایدئولوژی بپیوندد و ایمان داشته باشد ؟ آیا وجود یک ایدئولوژی برای فرد یا جامعه انسان ضروری است ؟ مقدمهای اینجا لازم است . فعالیتهای انسان دو گونه است .....
از جمله معانی ای که برای جهان بینی به کار برده اند این است : « یک سلسله اعتقادات و بینش های کلی هماهنگ در باره ی جهان و انسان و بطور کلی درباره ی هستی . » ( 1 ) که البته در جاهای دیگر به صورت « نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره ی جهان و هستی عرضه می دارد ، زیرساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار می رود که از آن به جهان بینی یاد می شود » ( 2 ) تعریف شده است . بر اساس این تعاریف و مشاهده ی عقلانی و اصولی وقایع موجود باید به این نکته توجه داشت که .....
چندی است در این فکرم که چگونه می توانم تا حدودی وظیفه ی اصلی خودم را در راستای طلبه بودنم به انجام رسانم تا این که با درخواست برخی از دوستان که برای من اولویت را این گونه مسایل می دیدند تصمیم گرفتم در وبلاگم به موضوع « اندیشه و کلام اسلامی » هم بپردازم و به تبع از ابتدایی ترین مباحث آن آغاز می کنم که دین و واژه های مربوط به آن است . پرواضح است که از انتقادات و سوالات شما دوستان استقبال خواهم کرد و به تبع خوشحال خواهم شد چرا که سبب تلاش روز افزون من خواهد شد . در انتها خواستارم بزرگواران و عزیزان خواننده ی مطالب اندکی دندان بر جگر گذاشته و شبهات و سوالات خود را همراه با بحث جلو آورند تا سبب پراکندگی نشود . لطف نموده و برای خواندن اولین مطلب آن بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید .
امروز و فردا روزهایی است مانا در تاریخ کشور اسلامی مان که در یکی خداوند ذریه ی پاک رسول خدا را از شر خناسین در امان داشت و ذخیره ای قرار داد از برای انقلاب شکوهمند حضرت روح الله و در دیگری چهره ی نفاق را آشکار نمود و به آسیب زدایی از این حرکت الهی پرداخت . بی شک هر دو در تاریخ ما منشا خیرات بسیاری شده است که تا کنون هم ادامه دارد . البته باید دانست که تاریخ در حال تکرار است و هر روز نو به نو می شود و در قالب و چهره هایی جدید و اگر امروز برای ما افسوس هایی است بی کران به خاطر از دست دادن سرمایه هایی بزرگ چون مطهری و رجایی و بهشتی و باهنر و دیگر جوانان رشید و مومن و تاثیرگذار کشورمان و در این راستا گه گداری در گوشه ی ذهنمان حال کشورمان را با وجود آنان چه رویایی تصور می کنیم باید درس عبرتی باشد تا از مطهری ها و رجایی ها و بهشتی ها و باهنرهای زمانمان غافل نشویم و بر نداشته هایمان حسرت خورده و داشته هایمان را مورد بی مهری قرار دهیم . امنیدوارم که هر کدام از ما به سهم خود در راه درونی نمودن این باور گام برداریم .
برای امروز گوشه ای از سخنان زیبای شهید مظلوم دکتر بهشتی را گذاشتم تا هم استفاده کنیم و هم تازگی سخنان بهشتی و افرادی چون او از این تبار را بار دیگر درک کنیم :
- جامعهای که درآن گروهی سیر و گروهی گرسنه باشند ، جامعه اسلامی نیست.
- خطر برای انقلاب اینجاست که مردم میبینند انقلاب شده، مسکن ندارند و مقدمات زندگیشان را نمیتوانند فراهم کنند. ما را از آن طرف مرزها نترسانید که درآنجا خطری نیست، خطر واقعی اینجاست. لذا میخواهند شما را از خطر واقعی غافل کرده و از خطر خیالی بترسانند.
- مگر دریک جامعه اسلامی به هر صاحب نظری میشود حق داد خود و مقلدین او درباره مسائل اجتماعی آنطور تصمیم بگیرند که آنها تشخیص میدهند و مگر هرج و مرج غیر از این است؟ کیست که بتواند بگوید اسلام یاتشیع آیین هرج و مرج است.
- میگویند: روحانیت برود کنار ، روحانیت از سیاست جداست! درحالی که هرگز چنین نیست ما یک اسلام و یک امت اسلامی داریم که منسجم و همهاش باهم یکی است. آهنگ واقعی توحید همین است.
- باید مجلس برای زندگی شرافتمندانه و پرسعادت اقلیتهای مذهبی کار موثری انجام دهد.
- ماباید انسانهای جامعهمان را از تنگناهای مصنوعی اقتصادی آزاد کنیم. امروز دراین جامعه ، تنگناهای مصنوعی اقتصادی ، برای روستائیان ، کارگران ، کارمندان جزء دولت و آموزگاران ، معلمان و برای بسیاری از افراد دیگر به شکل بازدارنده و سرگرمکننده درآمده و نمیگذارد آنها و خانواده هایشان فارغ البال از این نیازهای اولیه درمسیرکمال قرارگیرند، لذا باید این تنگناها را از بین ببریم.
- امروز زن میتواند پوشیده ، باعفت ، پاکدامن ، عزیز ، سرافراز ، سربلند ، سرشار از عشق و شور ایمان به خدا ، ایمان به مکتب ، ایمان به مسوولیت درخانواده و درمحل کار درمبارزات اجتماعی ، شرکت فعال داشته باشد.
- حتی درجنگ با دشمن هم ازدروغ و تهمت وفریب ونیرنگ باید پرهیزکرد.
- اگر باهمت یک یک شما تولید داخلی بالا نرود ومصرف روزانه داخلی پائین نیاید ، دیریا زود دشمنان شما و دشمنان آزادی و استقلال و آیین شما می توانند شما را در معرض تهدید اقتصادی قرار بدهند.
- اگر میزان صدور نفت را افزایش دهیم ، بیست سال دیگر فرزندان ما چه باید بکنند؟ چه عجلهای هست برای اینکه این ثروت خداداد نسلها را بااین سرعت خرج بکنیم ؟
- هیچ کس دراین کشور با هیچ روزنامهای خصومت ندارد... چاپ شود ولی به شرط اینکه این روزنامهها عامل توطئه بر ضد انقلاب و رهبری آن و همه نهادهای انقلابی ما نباشند.
- کسانی که خواهان خدمت در سمت زمامداری امتند باید نخست وضع خود و خانواده خود را از نظر سطح زندگی روشن کنند . اگر آماده آن هستند که در سطح کم درآمدترین مردمی که در قلمرو زمامداری آنهایند، زندگی کنند دراین راه گام بردارند وگرنه ، نه .
- شما در مسائل فردی آزادید و میتوانید از هر مجتهد عادل برجسته که به نظر شما بهترین مجتهد است تقلید کنید ، اما در مسائل اجتماعی فقط یک مقام در جامعه حق اظهار نظر دارد و جامعه باید یک مقام و مرجع و ملجا را به رسمیت بشناسد .
- با کمال صراحت و صداقت به شما خواهران و برادران اعلان میدارم که آینده انقلاب اسلامی ایران ، آیندهای است بسیار روشن ، من شخصا افق را بسیار روشن مییابم و درمقابل شایعه سازانی که مرتب اعلام خطر میکنند و می نویسند خطر نزدیک است و تا تیتر درشت آن را در روزنامهها چاپ می کنند، به شما اعلام میکنیم خطر اصلا نزدیک نیست ! این کسانی را که به عنوان خطر به رخ شما میکشانند نیز اینها برای انقلاب شما خطر نیستند.
- برادرها و خواهرها بدانید شما ملت انقلابی ایران امروز یک شانس دارید . نشان دادن یک الگو و نمونه جدید که دنیا دنبال آن میگردد ، باور کنید که خود غربیها از نظام حاکم برغرب خسته شدهاند.
- درجمهوری اسلامی ، حکومت و قدرت برای خدمت است و تنها حکومت و قدرتی که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد مشروعیت دارد.
به امید استفاده ی شما ، تا بعد .
واقعیت این است که واقعه ی سوم تیر به راستی رویدادی تنها ست در میان غوغاسالاران چرا که فرزند خلف 27 خرداد است و مدال آن را البته در حجمی بزرگتر بر سینه دارد . نمی خواهم در رابطه با پیام این روز حرفی بزنم چرا که معتقدم آنان که باید آن همه پیام را که چون روز می درخشید درک نمودند و آنان ها هم که نمی خواهند بفهمند از گفتن من دوباره نخواهند فهمید و معتقدم آن چه سبب ساز این رویداد شد نه تحلیل های دقیق و موشکافانه ی جناح های سیاسی و نه امدادهای غیبی و نه حتی رای های پادگانی بود که اخلاص اعضای ستاد ایشان در تبلیغ کاندیدای مورد علاقه شان بود که چون او را منطبق بر باورها و آرمان هایشان می دانستند با اعتقادی عمیق ، برای موفقیت او از جان مایه گذاشته و از کمترین چیزی فروگذار نمی کردند . آنان که از پس اندازهای خود به فعالیت های روزانه ی ستاد کمک می کردند و آنان که برای انجام تبلیغات وام گرفتند و پوستر چاپ نمودند و به دستان افرادی چون خودشان دادند . آنان که از سخنان از سر غرور مسوولین ستادهای سایر کاندیداها که چون گذشته شهر را پایگاه اصلی خود می دانستند و از افراد باصطلاح محبوبی که گمان می بردند حضور آنان در این ستاد سبب ساز و تضمین کننده ی رای بالایشان است ، ناراحت نشدند چرا که برای حرف دیگران نیامده بودند که برای باورهایشان آمده بودند و آرمان هایشان . آنان که میانگین سنشان حداکثر به ستاد دانشجویی دیگر کاندیداها می خورد و لکن یک تنه رای اول شهر را کسب نمودند . یاد آن روزی بخیر که دوست وبلاگ نویسی حامی دکتر معین بعد از خوش و بش با بچه ها گفت : « برای کاندیدایتان آرزوی موفقیت نمی کنم ولی برای شما چرا » و غافل از این که موفقیت این دو در گرو همدیگر است . یاد آن روزی که ستادی شخصیتی مهم را برای سخنرانی دعوت کرده بود و دوستان ما چون ستاد در نزدیکی سینما بود و برای آن که کمی جمعیت به چشم نیاید و با نظرات آنان آشنا شوند به آن جا رفتند و جلسه را از رکود کمی بیرون آوردند . یاد آن روزی که سراسیمه رای ها را از این صندوق به آن صندوق جمع می زدیم و هنوز تمام نشده بود که خبر رسید آمار 17 به 10 است و پس از جلسه با شورای تامین با آسودگی بسیار به خواب رفتیم تا فردا صبحی باشد از برای شادی و خوشحالی . در هر حال در این چند ساله خیلی ها نخواستند این پیام و نه بزرگ را به برخی از تفکر ها که رای مردم را سفید امضا از برای خودشان می دانستند درک کنند و شاید هم فهمیدند و از جهت گیری های او ترسیدند که وصف آنان را چه زیبا سلاله ی زهرا ، مقام معظم رهبری ( مد ظله ) بیان نمودند که : « امروز در دولت جدید به رغم همه کارشنکیها این ارزشها سخن اول و حرف رایج شده و دولت صریحاً آنرا بیان میکند و علت دشمنیها چه کسانی که در داخل و چه در خارج هستند همین است که رئیسجمهور به طور صریح به این ارزشها اظهار عشق و علاقه میکند. در داخل نیز، برخی نگاه میکنند آنجایی که این ارزشها پاس داشته میشود کجاست تا به آن حمله کنند و هر خط و حرکتی که علیه ارزشها باشد این افراد آنرا دوست دارند. »
تا بعد حق نگهدارتان