کازرون در هفته های اخیر روزهایی پر التهاب و سراسر نگرانی را پشت سر می گذارد و محمل جریاناتی بوده است که بی شک اکنون که غبار حوادث فروکش کرده می توان با رویکردی منطقی و به دور از احساس به تحلیل برخی از اتفاقات پرداخت و امید به تاثیر داشت با این که در آن برهه ی سراسر احساس، بودند افرادی که منطقی فکر کردند و منطقی تصمیم گرفتند و رو در روی اقدامات بی اساس ایستادند .
نگارنده ی این سطور به واقع هیچ گونه انگیزه ای جهت نگارش و تحلیل اقدامات اخیر طرفین درگیر در قصه ی هزار و یک شب عزل فرماندار کازرون نداشت اما نکته ای که سبب شد به این امر بپردازد اقدامی بود که از سوی معترضین و در راستای لاپوشانی یکی از بزرگترین اشتباهات و البته نابخشودنی ترین آن ها صورت پذیرفت. بی شک اما هیچ انسان منصف و البته آگاه از وقایع اخیر کازرون نمی تواند هر کدام از طرفین اعتراضات را شر مطلق و یا خیر مطلق بداند لکن آن چه به نظر واضح است آن که برای روشن شدن ماجرا و فرار از غبارآلودگی ، پذیرش اشتباه و تلاش درصدد جبران آن بهترین راه است .
چندماهی است که فضای مباحثات فرهنگی شهرمان به تبعیت از کشور حول مساله حجاب و بد حجابی می چرخد و از این رهگذر بیانیه ها ،تهدیدها ، راهپیمایی ها، تجمعات و صد البته اقدامات خودجوشی صورت پذیرفته است؛ لکن توجه به این سوال نیز خالی از لطف نمی باشد که براستی شهر مذهبی کازرون که روزگاری مامن خانواده هایی بود که به دنبال فضایی سالم برای رشد فرزندانشان بودند چگونه به جایی رسیده است که امام جمعه محترمش خود احساس وظیفه کرده درصدد مقابله با این پدیده به صورت خودجوش و با یاری مردم می افتد؟ برای پاسخ به این سوال بد نیست که نیم نگاهی به ماهیت این قبیل پدیده ها بیفکنیم.
فرهنگ و پدیده های فرهنگی به دلیل ساختار پیچیده خود که عمدتا محصول خرده فرهنگ ها و پدیده های فرهنگی کوچکتر و مرتبط به هم است، به شدت تحت تاثیر پارامترهای خرد و کلان قرار دارند و تغییر در یکی تغییر در دیگری و در نهایت تبدیل و تغییر در فرهنگ عمومی را در پی دارد به نحوی که می شود پدیده ای فرهنگی را به غیر فرهنگی و یا بالعکس تبدیل نمود؛ لکن تغییرات در این وادی به کندی و البته در صورت انجام همه ی پیش نیازها با نتیجه بخشی صد در صدی همراه خواهد بود . بی شک اما مواجهه با معضلات فرهنگی و هنجار شکنی در هر جامعه نیز قبل از هر اقدامی باید با ریشه یابی و در ادامه اقدام درخور فرهنگی همراه با ارایه محدودیت ها و مجازات های متناسب و قاطع و بدون هرگونه مماشات باشد.
داستان بد حجابی در کازرون و شهرهای مشابه نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. تغییر رویکردها و ارایه ی گفتمان های جدید در حوزه ی فرهنگ عمومی با محوریت تساهل و تسامح دینی – مولود ناشناخته ای که بسیاری از اندیشمندان دینی وجودش را منکر می شوند - که ابتدایا با چراغ خاموش و سپس در 8 سال دولت اصلاحات با آشکاری هر چه تمامتر بر طبل آن کوبیده شد نوعی فضای باز فرهنگی را در پی داشت که تضاد ارزش ها و غیر ارزش ها به شکلی شدید و به منظور غالب سازی گفتمانی در کشور آغاز و تا روستاها ادامه یافت اما بودند شهرهایی که با ارایه راه کارها و اقداماتی تاثیرپذیری از این باصطلاح فرهنگ عمومی را کاهش دادند و توانستند فضای غالب فرهنگی – مذهبی شهرشان را با فرهنگ اصیل دینی باقی گذارند .
چندی پیش و در دیدار معلمان با مقام معظم رهبری به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم وزیر محترم آموزش و پرورش در حین ارایه گزارش عملکرد و فعالیت های مهم وزارتخانه متبوعش اشاره ای به تنطیم سند تحول و یا نظام جامع آموزش و پرورش نمود که اقدامی مناسب و درخور می باشد . لکن در خلال صحبت های حاجی بابایی به نکته ای اشاره شد که می تواند محل تاملات جدی و سوالات مهم باشد .
وی در تشریح برنامه های خود به طرحی جامع اشاره کرد که طی آن بر اساس سلسله برنامه هایی و در ظرف زمانی مشخصی مدارس در محلات مختلف به اصلی ترین و مهم ترین مراکز فرهنگی محلات کشور تبدیل خواهند شد .
" رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه وظیفه اصلی نیروی انتظامی مقابله با فساد اعم از بی نظمی، اغتشاش گری، قاچاق، دزدی، ناامنی و مواد مخدر است، خاطرنشان کردند: لازمه اصلی مقابله با فساد، نبود فساد حتی در کمترین میزان، در دستگاه مقابله کننده با فساد است." آن گاه که رسانه های دیداری و شنیداری ورای دیدار مقام عظمای ولایت با فرماندهان نظامی و انتظامی کشور برای چندمین بار بر وظیفه ی مهم و اصولی مقابله با فساد و بی بندوباری دستگاه های انتظامی تاکید ایشان را رسانه ای می نمودند این نیروی انتظامی بود که با خاطره ای سخت از تنهایی، نشاط و امیدی دوباره می یافت تا لبیک گویان به ندای ایشان همت خود را در برچیدن مظاهر فساد مضاعف نماید . اما به واقع مقام معظم رهبری از این حمایت و تاکید بر انجام آن رسالت اجتماعی چه چیزی را می خواستند متذکر شوند ؟ بی شک نگاهی به گذشته خود راهگشا و پاسخی مناسب به این سوال خواهد یافت .
چندی پیش به اصرار عزیزی مطلبی نگاشتم که قصد منتشر کردنش از این درگاه را نداشتم . لکن حال نظرم عوض شده است و منتظر قدومتان.
4 سال عملکرد دولت اصولگرای نهم در کنار فضای باز سیاسی و انتقادات بعضا سیاه نمایانه فراوان برخی از رسانه های نوشتاری و دیجیتالی و صد البته پمپاژ های خبری بنگاه های خبرپراکنی بیگانه، پیش از خرداد 88 رهاوردی تمام عیار را نوید می داد که کاندیداهای انتخابات را بر یک امر متمرکز می نمود و آن چیزی نبود جر نقد عملکرد دولت حاکم و بد بینی مفرطانه به فرآیند انتخابات .از دیگر سو حجم بالای گفتمان ها و گوناگونی نقدها - که بیشتر مبنایی بودند تا روشی - در ساحت های مختلف اداره ی جامعه فضایی غبارآلود را فراهم کرده بود که رودررویی کاندیداهای این انتخابات را لابدی می نمود و این گونه بود که مناظرات کاندیداها با همه کم و کاست هایش به انجام رسید لکن آن چه در اذهان مردم از این انتخابات و مناظرات جنجالی آن باقی ماند سوالات و شبهات و اتهاماتی بود بدون پاسخ که فضای انتخاباتی جواب های درخوری برای آن در آستین نداشت بلکه بر ابهامات آن می افزود و این گونه بود که رقابت انتخاباتی ای که می بایست با رای، حضور قاطع و طراز بی نظیر 85 درصدی مردم به پایان می رسید این بار به صحنه ی خیابان ها آمده بود و لزوم پاسخگویی به شبهات معترضین را یادآور نظام اسلامی می شد .
میگویند مردی که از کارهای ناشایست فرزندش به ستوه آمده بود رو به فرزند کرد و گفت : " به خدا تو را عاق خواهم کرد . " پسر در کمال آرامش و با قیافه ای حق به جانب گفت : " اگر تو عاق می کنی من هم تو را عوق می کنم !!!! "
پدر که از یک سو از گستاخی پسر ناراحت بود و از سوی دیگر نکته ای جدید را فهمیده بود گفت : بی ادب این چه طرز حرف زدن است ؟ عوقت می کنم دیگه چه صیغه ای است ؟
پسر در جواب گفت : " مثلا می نشینم و خانه های مردم کثیف می کنم تا هر که رد شد لعن و نفرینی برای تو بفرستد . یا آن قدر مردم را اذیت می کنم تا هر وقت مرا دیدند در دل ناسزاها روانه ات کنند و ... !!!!
پدر که دید حرف پسر پر بیراه هم نیست تصمیم گرفت که شاید از راه دیگری وارد شدن بیشتر بر فرزندش اثر بگذارد .
----------------------------------------
پ.ن(1) :سال جدیدتان مبارک!!! دعا بفرمایید که مطالب وبلاگ ما هم مضاعف باشد در راستای همت و تلاش مضاعفمان.
پ.ن(2) : این نوشته به مسایلی که در چند روز اخیر در یکی از شهرهای ایران اتفاق افتاده است مربوط نمی باشد!!!!! از باب این که دست به تکذیب آدمیان این روزها ملس است !!!
پ.ن(3) : این ماجرای به روز نشدن کازرون نما هم که در این جا دلیلش توضیح داده شده است هم ماجرایی شده است برای خودش .
پ.ن(4) : در حال جمع آوری آخرین مطالب شماره سوم راوی هستیم . اگر مطلبی دارید فکر کنم که هنوز یکی دو روزی مانده است تا تکمیل صفحات نشریه !! به آدرس نشریه ایمیل فرمایید .
1. بالاخره پس از 3 ماه کار فشرده و پیگیری های مستمر شماره دوم راوی منتشر شد . دست همه عزیزان ونویسندگان بالاخص آقایان زارعی و فروزنده که برای این شماره زحمت فراوانی متحمل شدند درد نکند . خدا قوت .
2. این شماره با افزایش 16 صفحه ای در تعداد صفحات و افزایش 20 نفری در تعداد نویسندگان تقدیم فرهنگ و هنر شهرستان شده است . امید که مقبول افتد .
3. این 16 صفحه اضافه را ویژه نامه انقلاب کار کردیم که با استفاده از مطالب آقایان " مهندس رجبعلی طاهری، مصطفی بخرد، محمد باقر باقری نژادیان فرد ، مرحوم نصرالله مردانی، رضا صنعتی و ... " و استفاده از عکس ها و اسناد ناب و منتشر نشده کار قابلی درآمده است . نظر شما هم البته یاری گر ما خواهد بود برای رشد قدم به قدم مان .
4. برای پربار تر شدن ویژه نامه مذکور تلاش فراوان کردیم که برخی ما را وعده به کاری درخورتر دادند و صبرمان را خواستند و برخی هم با نامهربانی کم لطفی نمودند . در هر حال در کار مطبوعاتی این چیزها پیش می آید.
4. قرار است زین پس همین تعداد صفحه و یا احیانا 40 صفحه کار کنیم . دعا بفرمایید دستمان برای انجامش باز باشد.
5. هنوز که هنوز است التماس دعایمان به همان قوت شماره قبل پابرجاست . چه به لحاظ مطلب و چه به لحاظ مالی . حیف است اگر این تلاش بخواهد درد نان داشته باشد و نتواند برای تعالی تلاش کند که برای بقا دست و پا بزند .
6. مطالب و تراوشات قلبی تان را می توانید به همان صندوق پستی و یا به آدرس اینترنتی ravishohada.mag@gmail.com برایمان ارسال کنید .
7. در فاصله شماره اول و دوم بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس شرمنده ی الطافشان کردند ما را . از همین جا دستبوس شان هستیم .
8. راستی این شماره را همراه با هدیه ای کار کردیم که بازهم امید به مقبول افتادنش داریم .
9. مراکزی که می توانید جهت تهیه راوی مراجه فرمایید :
* چهارشنبه شب ها ، بعد از نماز مغرب و عشا ، مسجد امام حسن مجتبی(ع) ، مجلس هفتگی هیات فرهنگی مذهبی فاطمیون
* خیابان طالقانی ، بالاتر از 15 خرداد ، فروشگاه کامپیوتری کوثر ، آقای هادی دیدار
* خیابان امام خمینی (ره) ، فروشگاه موبایل ایران همراه ، آقای عبدالحسین افتخارزاده
تنگه احد انقلاب این بار خالی نخواهد شد!
اصلا بگذریم...به جز "آقا"، تعارف که نداریم؛ چفیه به هیچ کدام تان نمی آید. شما با همان کت و شلوار و دکمه ذوب در ولایت، خوشگل ترید. چفیه تیپ تان را بهم میزند. ای بسیجی تر از بسیجی شده ها، ای فدایی تر از شهدا شده ها، ای ذوب شده های در ولایت، بی کوره شهادت، ای آب ندیده ها و آبی شده ها، بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها، الکی ژست نگیرید. آخرین بار که به خانه یک مادر شهید سر زده اید بر می گردد به چند هزار سال قبل از میلاد؟ یاد امام و شهدا دل شما را به "بهارستان" می برد یا "کرب و بلا"؟ ...