اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب با موضوع «یادداشت ها :: تاریخی» ثبت شده است


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روابط عمومی انتشارات سلمان فارسی، کتاب «بوی خوش عطر» یادداشت‌های روزانه شهیدنصرالله ایمانی که به اهتمام حجت‌الاسلام مهدی صنعتی تصحیح و تحقیق شده، ازسوی این انتشارات رونمایی می‌شود.

این یادداشت‌ها مشاهدات شهیدایمانی در هفت سفر خود به مناطق عملیاتی است. تدوین کتاب در ادامه طرح تدوین نقش رزمندگان کازرون در سال‌های دفاع مقدس بوده که دومین کتاب از این تاریخ‌نگاری است.

این یادداشت‌ها حوادث مربوط به مهرماه 1359 تا اردیبهشت ماه 1361 را در بردارند که به بیان شرح عملیات‌ها، دل‌دادگی‌ها و سختی‌های آن روزها از زاویه نگارش این شهید می‌پردازد و برای همین یکی از مهم‌ترین اسناد فرهنگ پایداری شهرستان کازرون خواهد بود.

 

شهید نصرالله ایمانی در سال 1337 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پس از گذراندن دوران ابتدایی در «دبستان ناصری» برای ادامه تحصیل وارد «دبیرستان بواسحاق» و سپس «شاپور» و موفق به اتمام تحصیلات تا دریافت دیپلم شد. در سال 1356 به سربازی اعزام و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد.

وی‌ با شروع اعتراض‌های مردمی نسبت به حکومت شاه ضمن فراری دادن تعدادی از سربازان، خود نیز از پادگان گریخت. پس از پیروزی انقلاب به تصمیم خانواده وارد بازار کار شده، به شغل پارچه‌فروشی روی آورد. با صدور پیام حضرت امام خمینی مبنی بر شرکت جوانان در دفاع از مرزهای ایران اسلامی، به سوی جبهه‌های جنگ شتافت و از آغازین روزهای دفاع از سوسنگرد تا آزادسازی خرمشهر در غالب عملیات‌ها حضور یافت. وی سرانجام در تاریخ 20/2/ 62 هنگامی که به همراه هم‌رزمانش در یک سنگر موقت، پشت یک خاک‌ریز منتظر فرصتی برای حمله بود، در اثر اصابت خم‌پاره‌ پس از ۲۰ ماه انتظار به شهادت رسید.

کتاب «بوی خوش عطر» در 287 صفحه به زودی منتشر خواهد شد و از سوی این انتشارات و با حضور خانواده های شهدا، رزمندگان و مسوولین رونمایی می‌شود.

بازتاب خبر :

- خبرگزاری ایبنا

-خبرگزاری ایمنا

- خبرگزاری رسا

- کازرون نما

- خبرگزاری دفاع مقدس

- پایگاه چامع ایثار و شهادت

مهدی صنعتی
۲۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

جمعه ای که گذشت برای انجام چند کار و البته شرکت در دو مراسم به شهرمان کازرون رفتم.

مراسم ها یکی محفل معنوی یا مهدی است که هر جمعه به یاد یک شهید در گلزار شهدای بهشت زهرای کازرون به همت هیات فاطمیون از سال 1390 شروع شده و الآن در بالندگی به سر می برد و دیگیری مراسم سوم وهفتم مادر شهیدان خسروی...

خانم "حاجیه بی بی طالبی"همسر جانباز دفاع مقدس می باشد که علاوه بر تقدیم دو شهید، دارای دو فرزند جانباز نیز می باشد و داماد ایشان نیز (شهید ابراهیم باقری) به فیض شهادت نائل آمده است. عزیزی می گفت که خودشان تعریف کرده اند که در زمان برقراری برخی از عملیات ها چون کسی نبود و همه مردان خانواده در میدان رزم بوده اند ایشان پوتینی را پشت درب حیاط خانه شان می گذاشته اند تا کسی فکر نکند خانه شان از وجود سرپرست خالی است.

دیروز داشتم حسرت می خوردم از این کوتاهی دیگران و ما که در ضبط و ثبت رشادت های این شیر زن صبور، قصور کرده ایم. دعا کنید تکرار نشود.

 

پ.ن:

- دارم به این فکر می کنم که کم شدن سایه پدران و مادران شهدا از سر این ملک و ملت چه توفیقاتی را که از مردم مان سلب نمی کند.

- شنیدم تعداد قابل توجهی از هم شهریان ما در سوریه به سر می برند و در حال دفاع از حرم حضرت زینب هستند. برای سلامتی و پیروزی این رزمندگان و دیگر مدافعان حرم دعا کنیم..

مهدی صنعتی
۲۷ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۵ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

سخن گفتن از فردی که بسیاری از لحظات زندگی ات به حضورش آغشته بوده است و تاثیرات وجودش را هنوز هم در مراوداتت احساس می کنی سهل ممتنع است؛ از آن جهت که قابل حس است سهل و از آن رو که شاید حق مطلبش را نمی شود به تمامه ادا نمود ممتنع.

سخن گفتن از حاج عبدالحسین محمدپور اما، سخن گفتن از اخلاص، تهجد و شب زنده داری و انفاق و دست گیری است، اکرام سنت دیرپا و البته رو به زوال ریش سفیدی است، تعظیم در مقابل مردانگی و ایستادگی در راه آرمان هاست، بزرگ داشتن مقام نمازگزاران است و انجام وظیفه ای نسبت به مقام شامخ پدران شهدا که آسمانی ترین پدرانند و در یک کلام سخن گفتن در ستایش نیک مردی است و در این راه سخت و بغض آلود ـ برای همچون منی ـ چه بیم که شاید در دل دیگران خطور کند که نانی را به آشنایانم قرض می دهم!!

مهدی صنعتی
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر


برادر شفیعم باش

«سخن گفتن» از توان‌مندی‌ها و ظرفیت‌های بالقوه در فرهنگ و هنر پایداری کازرون به‌اندازه‌ای فراوان‌شده و وضوح آن آشکار گردیده‌است که داد سخن دادن از آن، چیزی به اطلاعات خوانندگان نمی‌افزاید و در این نکته هم که خاطرات برآمده از آن فرهنگ غنی، استعداد تولیدات فراوان و متنوع فرهنگی دارد نیز شکی باقی نمی‌گذارد.

آن‌چه تا کنون از تولیدات فرهنگی و به صورت خاصه در حوزه کتاب در این عرصه اتفاق افتاده‌است از تعداد انگشتان یک‌دست فراتر نرفته‌است و به همین خاطر است که حتی تولید یک کتاب جدید هم مایه خوشحالی فراوان و امیدبخشی زایدالوصفی است. لکن این‌که چرا این اتفاق به‌درستی تا کنون نیفتاده‌است دلایل فراوانی دارد که پرداختن به این دلایل علاوه بر آن‌‌که از حوصله و موضوع این مقاله خارج‌است چون اهتمام و عزم جدی‌ای در این مورد – حتی در حد شنیدن راه‌کارهای فعالان این عرصه-  وجود ندارد به آن نخواهیم‌پرداخت ولی سعی بر آن داریم تا بایسته‌هایی مهم در  تولید یک اثر فرهنگی در این حوزه را مورد بررسی قرار دهیم.

مهدی صنعتی
۱۶ دی ۹۲ ، ۱۴:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

همیشه استاد

هربار که در مراسمی می بینیشان شاید پیش خودت احساس کنی که ای بابا، این ها را آورده اند تا دوباره گزارش کاری بگیرند و خلاص. خودت را که جایشان می گذاری احساس نفرت و بد دلی تمام وجودت را می گیرد ولی این تازه اول راه گمراهیت هست.

نمی دانم در شهر خودمان اصلا جانباز قطع نخاعی داریم یا نه ؟ واقعا من با این همه ادعا نمی دانم ولی این را خوب می دانم که طاقت یک لحظه محتاج دیگران بودن را ندارم. می دانم که آدم متوقعی هستم و اگر اندک کاری برای کسی کنم لااقل در دلم از او توقع فراوانی دارم هر چند که بر زبان نیاورم.

این فکرها را وقتی بلند بلند برای خودم و شمای خواننده این سطور می نویسم که مبهوت یک مکالمه ام . مکالمه ای میان یک جانباز قطع نخاعی از ناحیه گردن با رهبر عزیز تر از جانم. بخوانید:

" رهبر انقلاب به هر جانبازی می‌رسیدند اول کارتش را نگاه می‌کردند تا به نام با او صحبت کنند. بعضی‌ها نداشتند به هر دلیلی. به یکی‌شان گفت: کو کارتت؟ و جانباز جواب داد: سرباز احتیاج به نام و نشان نداره. سرباز را به اسم فرمانده می‌شناسن. و با دست خود رهبر را نشان می‌داد. "

کم آورده ام واقعا. شما اگر دم دست چیزی دارید بیایید و لطفا فک بر زمین مانده ام را جمع کنید.

خیلی معرفت می خواهد که بعد از این همه سال سختی و مرارتی که برای همچو منی حتی قابل تصور هم نیست این چنین امام شناسی ات قوی باشد. آن روزها اینان استادان کلاس عشق و ایثار و جان بر کفی بودند و امروز استاد کلاس معرفت و بصیرت.

و من و تو چه می‌دانیم که جانباز قطع نخاع گردنی یعنی چه؟!

 

مهدی صنعتی
۲۹ مهر ۹۰ ، ۱۵:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ نظر

مدتی پیش در برخی رسانه‌های شهرستان، به بهانه‌ی ارائه‌ی راه‌کار برای برگزاری هر چه بهتر و مناسب تر "هفته فرهنگ کازرون"، سخن از "روز کازرون" و زمان مناسب برای برگزاری دائمی این هفته با تاثیرپذیری از آن روز به میان آمد. از این ره‌آورد هم بودند بزرگوارانی که با ارائه‌ی نظرهای خود زمان‌ها و روزهای متفاوتی را برای این کار برگزیدند. برخی مناسبت‌های ملی و برخی دیگر تعطیلات چند روزه هم چون ایام نوروز را بر‌گزیده و در سایه‌ی انتخاب خود به بررسی چگونگی و بایدهای برگزاری چنین روزی می‌پرداختند.

بی شک اما برای انتخاب و برگزاری چنین روزی باید نگاهی به ارزش‌های دینی و ملی آن داشت. توجه به انقلاب اسلامی ایران ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که انقلاب ما مجموعه‌ای بود از تبلور ارزش‌های ملی و مذهبی با غلبه‌ی قاطع دیدگاه‌های دینی به گونه‌ای که دین و ملیت را به یکدیگر پیوند داده و هرگونه تنافی این دو از میان برداشت و همان طور که دین اسلام و علمای ربانی آن مرز میان دین و علم را از بین برده بودند این بار مردمان به رهبری مردی از همان تبار، این دو را الفتی شایسته و محبتی عمیق دادند و هر کدام را بر جای خویش نشاندند؛ بر همین اساس و با توجه به این الفت، می‌بایست برای انتخاب و برجسته کردن روزهایی برای شهرهای این کشور دلیل و منطقی قوی داشت تا با تکیه بر آن ضمن اهمیت به زادگاه و وطن دوستی، تجلی ارزش‌هایی هم‌چون آزادگی، عشق، ایثار، رشادت، شجاعت، آرمان گرایی، ظلم ستیزی، خلوص و ایمان، کمال طلبی و تعالی معنوی، مردانگی و... باشد. 

ادامه مطلب در : 

http://kazeroonnema.ir/fa/pages/?cid=6143

مهدی صنعتی
۲۰ دی ۸۹ ، ۰۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهید گمنام

دو روز پیش بود که خبر مفتخر شدن قائمیه به قدوم شهدای گمنام در من حسی دوگانه بوجود آورد. حسی ممزوج از شعف و خوشحالی زایدالوصف و غم و اندوهی جانکاه. بیاد آوردم تلاش های مخلصانه جمعی از دوستانم را، 7 سال پیش و پیگیری های مجدانه ی سردار امیری – فرمانده وقت تیپ دوم امام سجاد(ع) – به منظور عزیمت 7 پرستوی گمنام به دیارمان که سرانجامی دردناک یافت و 7 سال غربت و تنهایی این بزرگ مردان را در پی داشت.

مهدی صنعتی
۱۴ مهر ۸۹ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

یروزی انقلاب اسلامی در ایران به دلیل موقعیت استراتژیک ایران در پهنه ی جغرافیایی جهان و زرخیز بودنش به سبب غنای فراوان منابع طبیعی که از دیر باز آن را مورد طمع بیگانگان قرار داده بود از یک سو ، ماهیت فرهنگی اصیل اسلامی ، انقلابی و مهاجم این انقلاب که حامل پیام های امید بخش و ویرانگری برای ملت های استعمار زده و کشورهای استعمارگر به همراه داشت و بر همین اساس از فردای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی کشورهای استعماری وجه همت خویش را بر سرنگون نمودن این انقلاب شکوهمند قرار دادند تا پیش از آن که دیر شود جلوی این تهاجم عظیم فرهنگی را گرفته بنیان های جهان خواری خویش را از انهدامی سخت نجات دهند . بر همین اساس جنگی 8 ساله – و یا 10 ساله -  را بر ایران تحمیل نمودند تا شاید از این راه طرفی بسته مراد دلشان را محقق بیابند.

 

مهدی صنعتی
۱۴ مهر ۸۹ ، ۱۴:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
همان طور که می دانیم حماسه سازی های دلاورمردان کازرونی عرصه ی ایثار و شهادت و پایداری از گذشته تا به حال در بسیاری از موارد بسیار نادر و مثال زدنی بوده است که گنجینه ای عظیم و گرانبها را در ساحت های مختلف با تنوعی مثال زدنی بوجود آورده است لکن تا کنون به نحوی که بایسته و شایسته بوده از آن استفاده نشده است .
 
در این میان البته بوده اند گروه های مختلفی که در برهه های مختلف و بر اساس احساس تکلیف و وظیفه ی شخصی و در حد توان و امکانات خود کارهای پراکنده ای را در نقاط مختلف شهرستان انجام داده اند که شاید در برخی موارد اقدامات قابل توجهی هم بوده است لکن فقر انسجام و امتداد این قبیل فعالیت ها و در طول هم قرار گرفتن آن ها این واقعیت اجتماعی و فرهنگی را بوجود آورده است که سهم برداشت جامعه و جوانان کازرون از کاشت آن فعالیت های بعضاً درخور تقدیر در حد ناچیزی بوده است و لذاست که کازرون با وجود حضور پررنگ و ماندگار در عرصه ی ایثار و شهادت در فرهنگ و هنر برجای مانده از آن سال های حماسه و شعور سهمی ناچیز و حقیر دارد .
 
از دیگر سو توجه به ارزش گذاری های مسوولان فرهنگی شهرستان دلسوزان را با این واقعیت آشکار مواجه می نماید که در خوش بینانه ترین حالت ، نگاه و دیدگاهی کاریکاتوری که امر را در برگزاری یادواره هایی در ایام خاص و من باب خالی نبودن عریضه و تکمیل فعالیت های مناسبتی دائر می داند حاکم بر فضای فرهنگ ایثار و شهادت است و بر همین اساس ذائقه جوانان و بخشی از فعالان این عرصه را در همین حد نگاه داشته که اوج آمال و آرزوهای شهید پژوهانه ی خود را برگزاری یادواره ای با فلان وسعت قرار داده است.
 
اگر به این موارد عملکرد نامناسب برخی گروه های شهیدپژوه در حیف و میل اسناد و بازمانده های شهدا را که نقش غیر قابل انکاری در بی اعتمادی خانواده های شهدا در برابر جوانان مشتاق و دلداده این عرصه و عدم همکاری دلچسب این بزرگواران – صاحبان !!! اسناد و بازمانده های شهدا و گروه های شهیدپژوه اعتماد برانداز - را بیفزاییم نتیجه غیر قابل انکار آن فقر امکانات و راه طاقت فرسای رسانیدن کازرون به جایگاه اصیل خود حاصل خواهد شد چرا که پژوهش در این عرصه با مشکلات بزرگی از قبیل آن چه در سطور بالا ذکر شد مواجه است که حل این مهم ، به راحتی نخواهد بود .
 
بر همین اساس لزوم قالب شکنی و پی ریزی رویکردی جدید که همین اعتماد ساز باشد و هم امکانات آور روز به روز بیشتر و بیشتر احساس می شود . تصور بفرمایید پدران و مادران شهدا همگی در سنین بالایی در حال زندگی می باشند که البته بخشی از آنان نیز رحل عزیمت افکنده اند ، رزمندگان و همرزمان شهدا نیز پس از گذشت 20 سال یا خاطرات را با جرییات موثر فراموش کرده اند و یا بیم این فراموشی آنان را به شدت تهدید می کند و البته برخی جریان سازی های کاذب سیاسی نیز آنان را از تمایل بازگویی خاطرات بازداشته و یا رجوع به آنان را در کمال بی رحمی منکری لایغفر می دانند که مرتکب آن در خوشبینانه ترین حالت دارای روحیه ای التقاطی است . می بینید که چه راحت 2 کانال اصلی ارتباط و آشنایی با سیره فردی - خانوادگی و اجتماعی در معرض خطر جدی قرار دارند که اقدام عاجل مسوولان و دلسوزان را می طلبد .
 
تجربه طرح نایبان شهیدان و فصلنامه راوی به دست اندرکاران آن این واقعیت را اثبات نموده که اگر نگوییم تنها راه جلب اعتماد این دو قشر، این دو رویداد است بی شک یکی از معدود راه های اندک این عرصه است و جلب اعتماد خانواده های شهدا از طریق نیابت یکی از اعضای همان خانواده از شهیدشان جهت در اختیار قرار دادن اسناد مربوط به ایشان و هم چنین ارتباط نسبتاً محکم با رزمندگان عرصه جهاد و شهادت از طریق نایبان شهیدان و فصلنامه راوی و استقبال قابل توجه هر دو قشر هدف بارقه های امیدی را در دل دست اندرکاران روشن ساخته است که می شود کاری کرد تا کازرون به جایگاه خود بازگردد؛
 
امبد که بزرگواران در راه به انجام رسانیدن این رسالت تاریخی یاری گرمان باشند .
مهدی صنعتی
۲۵ بهمن ۸۸ ، ۲۳:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

1. این روزها همه ی حواس ها به فوتبال است و عمل جوانمردانه ی " امین متوسل زاده " . آقا هر کی هر چی داشته داره میده تا از ایشون تقدیر کنه از سازمان صدا و سیما گرفته تا باشگاه قلی آباد سفلی از محلات بالا برره . البته انصافا حرکت ایشان قابل تقدیر است لکن از همان آغاز موج تقدیرها حرفی چون بغض در گلویم گیر کرده بود که نه پایین می رفت و نه می شد آن را بیرون ریخت تا این که خود آقای متوسل زاده در برنامه ی این هفته 90 آن را این گونه فریاد زد :

" من یک توپ را رها کردم و از آن گذشت کردم، کار خاصی نبوده، لطفا به کسانی دقت کنید که بیشتر از اینها زحمت کشیده اند، زیاد توضیح نمی دهم که شعاری شود. من از یک توپ گذشتم ولی کسانی بودند که برای آزادی وطن از جان و سلامتی خودشان گذشت کردند. چرا از آنها تجلیل نمی شود... من افراد زیادی را می شناسم که برای این ملت و این کشور ایثار کرده اند، شهید شده اند، مجروح بوده اند و بعد هم شهید شده اند، اما یکبار هم از آنها تجلیل نشده است ... خواهش می کنم این تجلیل ها و این مراسم ها را قطع کنید، هرچه بوده در همان زمان بود و گذشت، به جای این حرفها به فکر تجلیل از قهرمانان واقعی باشید"

واقعا برای این بزرگمردان چه کرده ایم ؟ جز آن که به قول شاعر گرانقدرمان محمد حسین جعفری هر بار که قرار بوده گزارش کاری از فعالیت های هفته های مختلف بدهند از شهدا مایه گذاشته اند و یا اگر قرار بوده جایی افتتاه شود و یا انتخاباتی برگزار شود جانیازان را به همراه برده اند . بد نیست ببینیم که ما که همین امنیت مان را مدیون این بزرگواران هستیم در روز که چه عرض کنم در هفته چقدر برای آنان وقت گذاشته و در دلمان لااقل بزرگشان داشته ایم ؟

۲. راستی یکی نیست بگوید اگر عمل جوانمردانه این قدر مهم است و قابل تقدیر چرا صدا و سیما کمی به عملکرد خود در این مدت نیم نگاهی نمی اندازد تا شاید راه بازگشت به انصاف را که فراموش کرده است به یاد آورد ؟ فکر کنم همین مقدار کافی باشد .

۳. نمی دانم ولی فکر می کنم که شاید اگر کمی از خر شیطان پیاده شویم و همه ی مسایل را ناموسی نبینیم یهتر یاشد . شاید من که نمی توانم اصلا فکرش را بکنم که حماقت من باعث آزار چندین ماهه مردم شود . بابا دیگه شورش در آمده به قرآن .

۴. این روزها شدید درگیر صفحه بندی راوی 2 هستیم . دلیل این که مدتی است به روز نمی شوم این است که به علت فاصله انتشار کم شماره ی اول و دوم راوی مجبور بودم که  اکثر وقتم را برای آن بگذارم . شرمنده لکن همین الان 2 مطلب آماده دارم که به مرور و در وقت مقتضی آن را در همین جا یا در کازرون نما خواهم گذاشت .

مهدی صنعتی
۱۴ بهمن ۸۸ ، ۱۳:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۵ نظر