خوب میدانیم که سال های گذشته از انقلاب مان، قرائت های مختلف در اداره امور، از سوی مردم انتخاب و جریان های مختلف اجتماعی، فرصت ارایه برنامه و راهبری اجرایی انقلاب مان را داشته اند و از ظن خود در مسیر دستیابی به آرمان های انقلاب تلاش هایی کرده اند اما مردم به عنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی مان، مهمترین قاضیان بایسته های پیش گفته و میزان موفقیت جریان های مختلف هستند.
تامل و تعمیق بر خواسته ها و مطالبات نسل انقلاب کرده و در ادامه نسل متولد جمهوری اسلامی، دلدادگی و وفاداری بیش از حد آنان به آرمان ها و ارزش های انقلاب مان را فریاد می زند. چه آنکه هنوز، عدالت خواهی، استقلال طلبی، آزادی خواهی، تلاش برای ارزش های معنوی، ایثار و از خود گذشتگی از جمله مطالبات و روحیات نسل های مختلف است و با همین نگاه، عملکرد مسوولین را مورد ارزیابی قرار می دهند.
فرصت ایام رحلت امام خمینی ره، بهترین زمان برای ارزیابی و آسیب شناسی مسیر گذشته و هدف گذاری برای مسیر پیش روست. اینکه در این مدت فاصله مان با تحقق آرمان های انقلاب تا چه اندازه کم شده است؛ سیاست گذاری ها، دست یابی به چه قله هایی را هدف گرفته اند و نسبت مسیرهای متعددی که در این سالها رو به سیاست، فرهنگ و اجتماع ما توسط دولت ها گشوده شده است در چه نسبتی با ارزش های اسلام ناب قرار دارد.
واقعیت آنکه، هرجا از آن آرمان ها و اهداف فاصله گرفته ایم، نارضایتی و اعتراض مردم نیز افزایش پیدا کرده است و آنها در نقش ناهیان از منکر، این فاصله را فریاد زده اند. عرصه هایی مثل پاکدستی مدیریتی، شایسته سالاری و پرهیز از فامیل سالاری، تعهد فراگیر مسوولان به بایسته های تفکر انقلابی و اسلام ناب در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، اخلاق مداری، دوری از ریا، مردم داری و در نهایت پایبندی کامل به سه شعار اصلی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی جزو پربسامدترین اعتراضات چشمان بیدار و صاحبان اصلی انقلاب یعنی مردم عزیزمان است.
ناگفته پیداست، همه این امور از جمله انتظارات مردم از انقلاب عزیزان از آغازین روزهای آن تا کنون بوده است و مطالبه این امور، پایبندی روز افزون مردم عزیزمان به آن ارزش ها را نشان می دهد و اگر فردی از مسوولین خود را مصداق این اعتراضات می بیند حق آن است که مسیر رفته خویش را اصلاح و خود را سپاس گذار مردم عزیزمان بداند.
بی شک، سنجه ارزیابی پیش گفته، بهترین ملاک برای مسیر پیش رو خواهد بود.
پ.ن: این یادداشت جهت انتشار در شماره 567 هفته نامه شهر سبز مورخ 11 خردادماه 1401 نگاشته و در آن شماره منتشر شده است.
مدت هاست رهبر عزیز و فرزانه کشورمان در ادامه تلاش شان جهت احیای گفتمانی کشور و زدودن آثار اقدامات ناشایست دیگران در آکنده سازی فضای جامعه اسلامی از گفتمان های بدلی، به تعیین و امتیاز بخشی سره از ناسره پرداخته، به صورت ویژه بر گفتمان " انقلابی بودن و انقلابی ماندن" نظام اسلامی، نهادها، مسوولین، مردم عزیز، جوانان و بالاخص حوزه های علمیه تاکید دارند تا جایی که در مورد اخیر فرمودند: " اگر بخواهیم نظام اسلامی انقلابی بماند، اسلامی بماند، حوزهی قم باید انقلابی بماند" و از این راه، زیست مطلوب فردی-اجتماعی اقشار مختلف مردم به ویژه طلاب و روحانیون را مشخص نمودند.
روی کرد و گفتمان جدید معظم له اما، الزامات رفتاری متعددی در ساحت های مختلف را در پی خواهد داشت که لازم است به بحث و کنکاش گذاشته و به عنوان مثال شاخصه های مختلف و دقیق این "زیست انقلابی" روشن گردد تا از یک سو چارچوب های گفتمان مورد نظر شناخته شده و وظایف دلدادگان به انقلاب در این آزمون جدید شناخته شود و هم از سوی دیگر از اتخاذ رویکردهای نادرست با عنوان انقلابی گری و انقلابی بودن جلوگیری به عمل آید.
نگارنده، به عنوان مخاطب عام "انقلابی بودن" و خاص "طلبه انقلابی" و برای شناخت دامنه ی وظایف خود در تحقق فرامین مقام معظم رهبری (مدظله) پس از مراجعه به آرشیو سخنان مقام معظم رهبری – که بی شک بهترین میزان برای ارزیابی شاخصه های گفتمان مذکور می باشند- و بررسی کلیدواژه انقلابی، به نتایجی دست یافت؛ معظم له در فاصله سال های 1368 تا 1395 موارد زیر را از جمله ویژگی های تفکر ایران انقلابی و ایرانی مسلمان انقلابی دانسته اند:
" تدین و پای بندی به ظواهر دینی و اخلاقی،
تعمیق اعتقاد و ایمان و پای بندی به اصول اسلامی،
اعتقاد به ظهور حضرت حجت و لوازم آن،
تلاش در جهت شناساندن توانایی ها و توانمندی های نظام فکری اسلام و تفکر انقلابی،
مومن به فرهنگ اسلامی،
صداقت و جدیت،
بصیرت و روشن بینی،
داشتن روحیه مطالبه گری،
خوش بینی و خوش روحیه گی،
عدم بی خیالی و سهل اندیشی در مسایل،
دارا بودن روحیه خدمت گزاری و آمادگی ورود در میدان های دشوار،
رعایت قوانین و مقررات،
عدالت طلبی عملی و نه شعاری،
دوربودن از نفع طلبی، فساد، تبعیض و رفیق بازی،
دارابودن روحیه تلاش و کار،
داشتن خودباوری،
استقلال فکری سیاسی و اقتصادی،
برخورداری از بیان منطقی قوی و مستحکم،
آزاد اندیشی و باور به لزوم آن،
آمیختن دانش اندوزی با اندیشه ورزی و این دو را با پرهیزگاری و پاکدامنی،
دفاع از حیثیت انقلاب و اسلام و جلوگیری از صدمه زدن به آن،
نفی ظلم استکبار و استبداد،
جرات و هویت انقلابی و اقدام بر اساس خودباوری،
اعتقاد به مبانی نظام جمهوری اسلامی و حرکت بر اساس آن،
قراردادن مبانی انقلاب به عنوان اصول زندگی فردی،
تلاش در جهت گسترش و روزآمد کردن پایه های فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی،
تلاش در جهت گفتمان سازی مبانی انقلاب و عدم وام گیری از واژه های بیگانه در واژه سازی های گفتمانی،
باور به عزت ملی و اسلامی،
حرکت در جهت رشد علمی،
ابتکار و نوآوری در جهت تعالی کشور،
قاطعیت در برابر دست اندازی، تجاوز و خدشه دار کردن استقلال ملی،
فهم درست از موقعیت و علاقه مند به آینده کشور،
اذعان به قدرتمندی و تاثیرگذاری ایران در جهان،
استغناء از تکیه زدن و آویزان قدرت ها بودن و پاسداری از انقلاب،
تلاش در جهت ایجاد اقتصاد قوی و مقاوم و عمران و آبادانی سراسر کشور،
جلوگیری از اختلاف و دودستگی و عمل بر اساس وحدت کلمه،
تلاش در جهت تقویت دولت برای پیشرفت هدف ها و برنامه های اقتصادی مسوولان
تربیت جوانان انقلابی"
بی شک شاقول موجود، جهت ارزیابی میزان انقلابی بودن و رصد کاستی ها و افزودن آن ها به داشته های انقلابی خودمان بهترین معیار در روند رو به رشد انقلابی گری و حفظ شاخص های انقلابی مان خواهد بود و بر ما روشن خواهد کرد تا چه میزان در دایره انقلابیون هستیم و به چه میزان شاخصه ها و آداب انقلابی بودن را زیر پا گذاشته و از انقلابی ماندن دور گشته ایم.
پر واضح است که در این مسیر، آن چه عاری از هرگونه فایده ای است برگزاری نشست ها و میزگردها با عناوین متعدد و با انگیزه انقلابی کردن حوزه ، دانشگاه و یا هر نهاد دیگر از طریق آن هاست. چه آنکه کوتاه ترین راه در دست یابی به مطلوب، نگاه به خود است و قدم بر داشتن در مسیر شاخصه های موجود و مشخص شده از جانب رهبر معظم انقلاب.
پ.ن:
1. این مواردی که به عنوان شاخصه های انقلابی بودن بیان شد نتیجه جست و جوی حقیر است و ممکن است شاخصه های دیگری نیز موجود باشد که نگاه نگارنده مغفول مانده باشد.
2. بیانات معظم له صریح است و نیاز به تاویل و تقدیر و ... ندارد. کاش فقط به منویات شان عمل کنیم.
من مدتهاست که خیلی دلم نمی خواد به وقایع روز بپردازم و در مباحثات کوچه بازاری ای که حول اقدامات مجریان کشور هست شرکت کنم، چون به یقین خیلی از آنها و بیانات طرف های درگیر رو دارای اشکال تصوری می دونم. یعنی اینکه غالب مباحثات سیاسی از حدود 10 سال پیش تا حالا بر اساس دروغ هایی صورت گرفته که یه وقتی آدم می بینه که به واسطه یه اطلاعات غلط، من گناه چه آدمایی رو شستم و تا مدتها باید درگیر استغفار و توبه باشه.
ماجرای دیشب اما نتونست منو آروم بذاره و واقعا نتونستم اقدام دولت عربستان رو تحسین نکنم.
تعجب نداره...
بله، درست شنیدید... من کار دولت عربستان رو مبنی بر قطع رابطه دیپلماتیک با ایران کار قابل تحسینی در عرف دیپلماسی می دونم.
یعنی در واقع ما هم بودیم باید همین کار رو می کردیم. یعنی ما هم در هر شرایطی از حقوق دیپلماسی خودمون دفاع کنیم و و با هر اهرمی حتی قطع رابطه دیپلماتیک از شهروندامون و عزت مون و قدرت مون دفاع کنیم.
اصلا خیلی وقت پیش باید این اتفاق می افتاد ولی خب دولت عزیز ما این جوری دوست نداشت.
راستش رو بخواید این موضع انفعال و ضعفی که الآن ایجاد شده رو دولت محترم مان با دستای خودش برای این کشور عزیز ایجاد کرد.
فکر نمی کنم که کسی این ماجراهای اخیر رو یادش رفته باشد.
ماجرای فرودگاه جده...
ماجرای زیرگرفتن اون ایرانی توسط اون آل سعودی مست...
ماجرای شهادت اون همه حاجی توی منا...
انصاف این است که عملکرد دولت محترم اصلا عملکرد عزت مندانه ای در این جریان نبود
یک وقت فکر نکنید که من فقط قطع روابط دیپلماتیک رو عمل عزت مندانه می دونم ولی همه هم اینو می دونیم که مثلا در جریان حادثه منا اگر موضع قاطع رهبری عزیزمون نبود هیچ توجهی به تلاش های دیپلماتیک ایران نمی شد.
واقعا نمی دونم که چطور میشه که توی مثل چنین مسایلی دولت تدبیر و امید عزیز ما به این فکر نمی کنه که باید یک اقدام درخور کنه ولی دولت آل سعود بلافاصله برخورد محکمی رو مبنی بر عدم دخالت در مسایل داخلی – قاعدتا استدلال اونا اینه – و تجاوز به سفارت شون از طرف ایران انجام دادن. در هر حال بد نیست که دوستان دیپلماسی مون یه چند واحدی هم این جور اقدامات رو مطالعه کنن.
یادمه تو یه سریال طرف می گفت: " تو جیب ما رو نزن نمیخواد به ما چیزی قرض بدی!"
حالا شده حکایت ما، آقا بی خیال! لطف کن و احترام رو به پاسپورت ایرانی بر نگردون! میشه؟
پ.ن:
- مقام معظم رهبری: دست انتقام الهی گریبان آل سعود را خواهد گرفت
- اقداماتی که در مورد سفارت عربستان در مشهد و تهران صورت گرفت رو شدیدا محکوم می کنم. این اقداماتخودسر که در آخرین مورد مورد نهی رهبری هم واقع شده بود رو اگه به صورت جدی باهاشون برخورد نشه معلوم نیست چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد.
- دوستی می گفت که الآن بهترین وقت برای حمایت علنی و نقش آفرینی جدی ایران در مساله یمن هست. حرف خوبیه به نظرم.
مذاکرات ژنو و معاهده برآمده از آن، این روزها بسیار محل مباحثات فروان شده است. و موافقان و مخالفان و منصفینی هم نسبت به این مذاکره به ارائه دیدگاه پرداخته اند که در توصیف حالات و احوال این گروه ها دوست عزیزم جناب آقای علی بابایی مطلب خوبی نگاشته اند که خواندنش خالی از لطف نیست.
خود تیم مذاکره کننده هم طبق تصریح جناب ظریف در مجلس شورای اسلامی معتقدند که " ادعا نداریم که امکان نتیجه بهتر در ژنو نبود" و " از نقد این رویداد هم استقبال میکنند"؛ حقیر هم در اجابت درخواست ظریف جناب آقای ظریف، مشارکتی ظریف خواهم داشت در این بحث و تقاضامندم اندکی وقت گذاشته و کلیپ زیر را مشاهده فرمایید:
یکی از نکاتی که از ابتدای انتخابات تا کنون همواره ذهنم را در ارزیابی کاندیداها به خود مشغول کردهاست نوع نگاه آنان به حیطهی مدیریتی و مدیریت کلان قوه مجریه است. برخی کلیه دیدگاههای مطرح شدهشان فقط در حوزه اقتصاد است و نقش یک وزیر اقتصاد را بر عهده گرفتهاند، برخی داعیه حل مشکلات ایران و در برخی زمانها مشکلات جهان را دارند و در بهترین حالت نقش یک وزیر امور خارجه را بر عهده گرفتهاند؛ برخی در بهترین حالت نقش یک جریانشناس را بازی می کنند، برخی هم بماند که در یک شهر ماندهاند و بیرون نمیآیند. لکن در میان کاندیداها دونفری هستند که البته با قوت و ضعف نگاهشان به عرصه مدیریت اجرایی کشور، نگاهی راهبردی است. امری که در سه مناظره انتخاباتی صداوسیما به شدت نمود پیدا کرد و این دو در واقع بیشترین استفاده را از این فرصتها کردند و در این نظرسنجیهایی که منتشر میشود خود را به فینال انتخابات نزدیک کردند. نگاهی که بر همه عرصهها نگاهی مساوی و برنامهمحور دارد و می توان از نوع نگاه به حوزه اقتصاد- مثلا- بلافاصله پی به برنامههای وی در سایر حوزهها و ساحتها برد. قطعا دارابودن نگاهی بخشی در هرنوع برنامهای زیانهای جبران ناپذیری را به سرمایهها و ظرفیتهای کشور وارد میآورد که به قول رهبر معظم انقلاب گاهی تا چهل سال تاثیر این نگاه و تصمیمات منشعب از آن در عرصههای گوناگون کشور باقی خواهد ماند.
ما هم، بد نیست اگر در انتخابمان به این نکته هم توجه کنیم.
پ.ن:
- همینجا باید بهترین آرزوهایم را نثار دکتر حدادعادل، مرد پاک و بزرگ انتخابات اخیر که به حق، اخلاق را به دیگران میآموخت کنم. زنده باشی دکتر.
- انصرافهای صورتگرفته، فضای انتخابات را رقابتیتر کرد و البته مشارکت را افزایش خواهدداد. به نظرم در نتیجه انتخابات هم موثر خواهدبود و صدرنشینان انتخابات را تغییر خواهدداد.
- از جمله دلمشغولیهایم این بود که چطور میشود حتی اپوزیسیون را هم به پای صندوق آورد؛ خوب یا بد ولی گویا همه سلیقهها در این انتخابات کاندیدای خود را خواهندداشت.
یکی از کلیدواژههای مورد تاکید رهبری از مدتها قبل تا کنون بحث امیدبخشی به جامعه و ترویج نگاه مثبت به آینده کشور عزیزمان است. آیندهای که بر اساس شواهد و قرائن بسیار نزدیک است و اندک مقاومتی می تواند دروازههای پیشرفت را به روی ملت عزیزمان بگشاید. این رویکرد رهبری در دیدار با شاعران نیز نمودی ویژه یافت. آنگاه که پس از قرائت شعری از جانب امید مهدی نژاد و در ازریابی شعر وی گفتند: " غزل شسته رفته و خوبی بود. طنز خوبی هم داشت ولی در آن بیت یکی مانده به آخر با «نه امیدی» من موافق نیستم. هر کاری که ما میکنیم چراغ امید را خاموش نکنیم....خوبه اگر این بیت را به مضمون امید تبدیل کنید. هر فکر و مرامی انسان داره باید امید را زنده نگه دارد".
یادم میآید در ایام تبلیغات انتخاباتی سال 1384، دانشگاهی حجتالاسلام خاتمی را دعوت کردهبود تا دکترای افتخاری به وی اعطا کند. به رسم مراسم دریافت دکتری و فارغالتحصیلی، وی لباس فارغالتحصیلان را پوشید لکن از پوشیدن کلاه آن، امتناع نمود. سپس در سخنرانی بعد از اعطای این دکترای افتخاری دلیل این کارش را جلوگیری از اینکه کلاه دیگری به سرش برود دانسته و اظهار تعجب کرد که چرا این همه کاندیدا بر سر کلاهی که هشت سال بر سر او رفتهاست دارند با هم رقابت میکنند؟ خبرنگاری از احمدی نژاد پاسخ سوال خاتمی را طلب کرد و او هم در جواب گفت: باید از خودشان پرسید که چکار کرده اند که این اتفاق افتادهاست؟
این روزها گویا حال و هوای آن روزهای خاتمی را احمدی نژاد دارد تجربه میکند با این تفاوت که در فضای انتخاباتی سال 1384 خاتمی چند کاندیدایی داشت که داعیه اصلاحطلبی داشتهباشند و یا آن که دست حمایت علنی وی را پشت خود ببینند هرچند برایشان فایدهای نداشته باشد و امروز احمدینژاد از این هم محروم است. آن روز، ۸ کاندیدا بودند و امروز ۸ کاندیدا؛ آن روز غالب کاندیداها به سیاهنمایی شراط موجود میپرداختند و امروز هم همین شرایط حاکم است.
- ای کاش تایید صلاحیت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، فردای انتخابات دهم ریاست جمهوری برگزار می شد و مشایی رد می شد تا معلوم شود که نه مشایی و نه احمدی نژاد اهل آبستراکسیون علیه انقلاب نیستند و حتی مصداق تشکر رهبر عزیزمان می شوند. ای کاش این اتفاق آن روزها می افتاد تا بر همه آن هایی که 4 سال بر طبل جریان انحرافی کوبیدند و جریان جریان کردند می فهمیدند که جریانی وجود ندارد که اگر داشت الآن کو؟ کجایند؟ البته این را می شد از فردای انتخابات مجلس نهم هم که قرار بود بریزند و بپاشند و 150 کرسی مجلس به دست بیاورند فهمید و این قدر سیاسی کارانه بر طبل بی خردی و بی تقوایی نکوبید. ای کاش این اتفاق آن روزها می افتاد تا این قدر طرح های دولت به عنوان خریدن مردم برای رای دادن به مشایی از سوی مجلس رد نمی شد و به سلامت نفس و صداقت مردم مان توهین نمی شد چه اگر واقعا این نبود این بار چرا مجلس یارانه ها را افزایش نمی دهد و هزینه سوخت را افزایش می دهد و البته که این اقدام هم در جهت حمایت از قشر مستضعف جامعه هست!!!!
در تاریخ سی و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی، انتخابات و در راس آن انتخابات ریاست جمهوری همواره منشا تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراوانی بوده است که ارکان مختلف جامعه ایرانی را دستخوش تغییرات کرده است. تغییراتی که از پایین ترین مراتب اجرایی تا ارایه گفتمان های جدید را دربر می گیرد. اتفاقات سال 88 که در همان ایام - و به درستی - به فتنه 88 مشهور شد و در برخی جراید، آن سال را سال هزار و سیصد و فتنه نام گذاری می کردند نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
امروز برای چندمین بار هم استانی های عزیز مرکز استان نشین برای یکی از بزرگترین مشاهیر کازرون در شیراز، کنگره بین المللی برگزار کردند و در جهت معرفی ایشان کوشیدند. تعظیم و بزرگداشت مشاهیر هر دیار از سوی هر کس و هر جریانی که برگزار شود مورد تقدیر و ستایش است و واقعا تلنگری است بر ما و مسوولین که در رابطه با شخصیت های ارزشمند شهرمان چه برنامه ای داریم؛ البته از حق نگذریم برزاری کنگره بین المللی سلمان فارسی- با هر میزان کیفیت که برگزار شده باشد – خود طلیعه ی گران قدری است که به شخصه امیدوارم با رفع معایب مسیری رو به تعالی باشد.