روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 8 تیر ماه در ستون جهت اطلاع خود می نویسد
« یکی از مدعیان ارتباط با امام زمان (عج ) که با فعالیت های خود مریدانی را نیز گرد خود جمع کرده بود ، یک شنبه ی گذشته در تهران بازداشت شد . براساس گزارش بازتاب ، به همراه فرد مذکور بیش از 20 نفر از مریدان وی در تهران و شهرستان ها دستگیر شدند . همچنین مکان های تجمع آنان تفتیش و شماری از کتب فرد یاد شده به همراه برخی بولتن ها کشف شده است . مسئولان قبلا به وی در مورد فعالیت هایش تذکر داده بودند و او نیز جلسات خود با هواداران را بسیار محدود کرده بود با این حال بعد از پدید آمدن فضای جدید [دوران اصلاحات] وی نیز فعالیت های خود را اندکی افزایش داده بود . یک منبع نزدیک به وی می گوید تلاش هایی برای آزادی وی در جریان است . »
این روزنامه در روزهای بعد از راه اندازی مرکزی برای پرورش طلاب در « کلاردشت » با افکار انحرافی پیرامون امام زمان(عج)و تعطیلی «خورشید مکه» ارگان مطبوعاتی این فرقه که با تبلیغاتی سنگین توسط نیرو های تشکیلاتی در سطح شهرستان ها پخش می شده است خبر داده است و در ادامه افزوده است که « وی اطرافیان خود را به گونه ای تربیت کرده بود که ارتباط با وی را غیر ممکن می دانستند و هر کس که درصدد دیدار یا صحبت کردن با او بود می بایست مراحلی را نزد مریدان وی طی کند . »
برای افرادی که پیگیر مسائل در حوزه ی دینی می باشند شناسایی این فرد مدعی آسان بود و نیازی به ذکر نام او نبود تا این که فرزند ایشان « آقای محمد علی ابطحی » رئیس دفتر و معاون پارلمانی وی در سایت خود – وب نوشت – اعلام کرد که افراد دستگیر شده پدر و برادر من هستند . وی می نویسد :
« آره بابا درسته . هی تو این دو هفته از هر طریقی از من می پرسند این آقای ابطحی که به دلیل مسائل فکری و تشکیلاتی مربوط به امام زمان دستگیر شده است پدر شماست یا نه . بله ، ایشان ابوی محترم بنده هستند !!!! »
بدین ترتیب نام ایشان هم در اخبار سایت های خبری و روزنامه ها از « فرد مدعی » به « حجت الاسلام سید حسن ابطحی » تغییر یافت
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه ی خود با عنوان « دستگیری چند عضو گروه انجمن حجتیه می نویسد :
« سیدمحمد علی ابطحی معاون سابق حقوقی رئیس جمهور نوشت با پدرش سیدحسن ابطحی که یکی از چهره های شاخص انجمن حجتیه است و عملاً پس از فوت شیخ محمود حلبی اداره فکری این مجموعه را تا حدود زیادی در دست دارد، اختلاف نظر داشته و از همین رو هیچگاه اعتقادات و تحلیل های سیاسی او مورد قبول پدرش نبوده است. سیدحسن ابطحی که هفته گذشته با چند نفر دیگر از عناصر این گروهک دستگیر شده اند طی دو سه سال گذشته تبلیغات انحرافی فراوانی را در سطح کشور به راه انداخته اند آنان جلسات هفتگی خود را عمدتاً در یک باغ بزرگ در منطقه لواسان که ساختمان مجللی در آن قرار دارد، برگزار می کردند و در این جلسات راه های رسوخ در اقشار مذهبی و ایجاد انحرافات را مورد بحث قرار داده و برای اجرایی شدن به شهرستان ها ارسال می کردند. در این میان ماهنامه «خورشید مکه» که با تبلیغات بسیار گسترده و غیر متعارف در سطح کشور توزیع می شد، بصورت سازمان یافته به انحراف در باورهای مذهبی می پرداخت و به دروغ افراد شیاد را بعنوان کسانی که با امام زمان (ع)رابطه خصوصی دارند، معرفی می نمود. سوء استفاده از محبت مردم به حضرت ولیعصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- از سوی این گروه دستمایه انحراف افرادی در بعضی از شهرستان ها بود در حالی که باورهای مذهبی شرکت کنندگان در این جلسات در معرض هجوم افکار باطل قرار می گرفت. خبرهای رسیده از این گروه بخصوص در قم، کرج و لواسانات نشان می داد که آنان اقدامات خود را تشدید کرده بودند و این سبب طرح شکایات مختلف از سوی مردم شده بود.»
نکته قابل توجه آن که استان فارس به دلیل حضور « سید جعفر رفیعی » مرد شماره 2 این تشکیلات از فعال ترین مراکز این گروه می باشد و در بین شهرستان ها نیز « کازرون » فعال ترین شهرستان جنوب کشور بوده و حتی شنیده ها حاکی از آن است که از شهرمان در مواقعی به عنوان مرکز پشتیبانی جنوب کشور یاد می شده است .
اما آنچه نگارنده را بر آن داشت تا این سطور را به رشته تحریر در آورد خوشوقتی از آن است که بالاخره سلامت اعتقادی – فکری جامعه نیز مورد توجه مسئولین واقع گردیده و دست از سیاست های حمایتی و کج دار و مریز مسئولین قبلی برداشتند و با عقاید انحرافی که طبق نظر حضرت امام غیر قانونی می باشند برخورد نمودند . نکته دیگری که تذکر آن لازم به نظر می رسد این امر است که ارگان مسئول باید نسبت به جمع آوری کتب فرد یادشده نیز اقدامی اساسی انجام دهند .
به امید آن که در همه دوران ها این دغدغه نیروهای فرهنگی کشور دغدغه دولت نیز باشد .
روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 8 تیر ماه در ستون جهت اطلاع خود می نویسد
« یکی از مدعیان ارتباط با امام زمان (عج ) که با فعالیت های خود مریدانی را نیز گرد خود جمع کرده بود ، یک شنبه ی گذشته در تهران بازداشت شد . براساس گزارش بازتاب ، به همراه فرد مذکور بیش از 20 نفر از مریدان وی در تهران و شهرستان ها دستگیر شدند . همچنین مکان های تجمع آنان تفتیش و شماری از کتب فرد یاد شده به همراه برخی بولتن ها کشف شده است . مسئولان قبلا به وی در مورد فعالیت هایش تذکر داده بودند و او نیز جلسات خود با هواداران را بسیار محدود کرده بود با این حال بعد از پدید آمدن فضای جدید [دوران اصلاحات] وی نیز فعالیت های خود را اندکی افزایش داده بود . یک منبع نزدیک به وی می گوید تلاش هایی برای آزادی وی در جریان است . »
این روزنامه در روزهای بعد از راه اندازی مرکزی برای پرورش طلاب در « کلاردشت » با افکار انحرافی پیرامون امام زمان(عج)و تعطیلی «خورشید مکه» ارگان مطبوعاتی این فرقه که با تبلیغاتی سنگین توسط نیرو های تشکیلاتی در سطح شهرستان ها پخش می شده است خبر داده است و در ادامه افزوده است که « وی اطرافیان خود را به گونه ای تربیت کرده بود که ارتباط با وی را غیر ممکن می دانستند و هر کس که درصدد دیدار یا صحبت کردن با او بود می بایست مراحلی را نزد مریدان وی طی کند . »
برای افرادی که پیگیر مسائل در حوزه ی دینی می باشند شناسایی این فرد مدعی آسان بود و نیازی به ذکر نام او نبود تا این که فرزند ایشان « آقای محمد علی ابطحی » رئیس دفتر و معاون پارلمانی وی در سایت خود – وب نوشت – اعلام کرد که افراد دستگیر شده پدر و برادر من هستند . وی می نویسد :
« آره بابا درسته . هی تو این دو هفته از هر طریقی از من می پرسند این آقای ابطحی که به دلیل مسائل فکری و تشکیلاتی مربوط به امام زمان دستگیر شده است پدر شماست یا نه . بله ، ایشان ابوی محترم بنده هستند !!!! »
بدین ترتیب نام ایشان هم در اخبار سایت های خبری و روزنامه ها از « فرد مدعی » به « حجت الاسلام سید حسن ابطحی » تغییر یافت
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه ی خود با عنوان « دستگیری چند عضو گروه انجمن حجتیه می نویسد :
« سیدمحمد علی ابطحی معاون سابق حقوقی رئیس جمهور نوشت با پدرش سیدحسن ابطحی که یکی از چهره های شاخص انجمن حجتیه است و عملاً پس از فوت شیخ محمود حلبی اداره فکری این مجموعه را تا حدود زیادی در دست دارد، اختلاف نظر داشته و از همین رو هیچگاه اعتقادات و تحلیل های سیاسی او مورد قبول پدرش نبوده است. سیدحسن ابطحی که هفته گذشته با چند نفر دیگر از عناصر این گروهک دستگیر شده اند طی دو سه سال گذشته تبلیغات انحرافی فراوانی را در سطح کشور به راه انداخته اند آنان جلسات هفتگی خود را عمدتاً در یک باغ بزرگ در منطقه لواسان که ساختمان مجللی در آن قرار دارد، برگزار می کردند و در این جلسات راه های رسوخ در اقشار مذهبی و ایجاد انحرافات را مورد بحث قرار داده و برای اجرایی شدن به شهرستان ها ارسال می کردند. در این میان ماهنامه «خورشید مکه» که با تبلیغات بسیار گسترده و غیر متعارف در سطح کشور توزیع می شد، بصورت سازمان یافته به انحراف در باورهای مذهبی می پرداخت و به دروغ افراد شیاد را بعنوان کسانی که با امام زمان (ع)رابطه خصوصی دارند، معرفی می نمود. سوء استفاده از محبت مردم به حضرت ولیعصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- از سوی این گروه دستمایه انحراف افرادی در بعضی از شهرستان ها بود در حالی که باورهای مذهبی شرکت کنندگان در این جلسات در معرض هجوم افکار باطل قرار می گرفت. خبرهای رسیده از این گروه بخصوص در قم، کرج و لواسانات نشان می داد که آنان اقدامات خود را تشدید کرده بودند و این سبب طرح شکایات مختلف از سوی مردم شده بود.»
نکته قابل توجه آن که استان فارس به دلیل حضور « سید جعفر رفیعی » مرد شماره 2 این تشکیلات از فعال ترین مراکز این گروه می باشد و در بین شهرستان ها نیز « کازرون » فعال ترین شهرستان جنوب کشور بوده و حتی شنیده ها حاکی از آن است که از شهرمان در مواقعی به عنوان مرکز پشتیبانی جنوب کشور یاد می شده است .
اما آنچه نگارنده را بر آن داشت تا این سطور را به رشته تحریر در آورد خوشوقتی از آن است که بالاخره سلامت اعتقادی – فکری جامعه نیز مورد توجه مسئولین واقع گردیده و دست از سیاست های حمایتی و کج دار و مریز مسئولین قبلی برداشتند و با عقاید انحرافی که طبق نظر حضرت امام غیر قانونی می باشند برخورد نمودند . نکته دیگری که تذکر آن لازم به نظر می رسد این امر است که ارگان مسئول باید نسبت به جمع آوری کتب فرد یادشده نیز اقدامی اساسی انجام دهند .
به امید آن که در همه دوران ها این دغدغه نیروهای فرهنگی کشور دغدغه دولت نیز باشد .
اول از قرار معلوم اولین توصیه ام را نادیده گرفته ای وگرنه این سوالات ابتدایی را در قوی ترین مبحث فلسفه سیاسی اسلام - 2 خط آخر نظرت - نمی پرسیدی
دوم مثل این که هر جایی که مطلبی با رویکرد مذهبی نگارش شود سر و کله شما هم پیدا می شود و نه هر جایی که فلیدون و آش ماست باشند ( بر خلاف ادعای خودت )
سوم از قرار معلوم تشکیک در باورهای دوستان وبلاگ نویس ما را جزو رسالت های خود می دانید و در این راستا این قدر کل کل می کنید که آن فرد از نگارش این قبیل موضوعات پشیمان شود لکن این ره که تو می روی به ترکستان است و از این به بعد هر جا که تو باشی من هم خواهم بود .
چهارم مثل این که خیلی خودت را مطلع می دانی در حالی که تمامی جملات شما مملو از مغالطات و بی اطلاعی است هم چون قیاس های مع الفارقت در آخرین نظرت و البته در این یکی .
پنجم از کی تا حالا میان پیروی از مجتهد و یک شیاد فرقی نیست لطفا به منابع مشروعیت دهنده هرکدام که یکی در ظرف الهی است و دیگری در ظرف جهالت و شما هم در ظرف ....
ششم حتما کسی که دروغین بودن یک ادعا را تشخیص می دهد شما نیستید و من هم نیستم بلکه آن است که ادعای صحیح را داراست البته بلا به نسبت شما چون در این جهان کسی چون شما نمی داند !!!!!!!!
در پایان از این که با جرات تمام و با اسم خانوادگی ات به من سر می زنی ممنونم.