اشراق

یادداشت های یک فرهنگ دوست

هنر
  • یا مرتضی علی (ع)
کتاب
  • “بوی خوش عطر” رونمایی شد
طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب با موضوع «خاطره» ثبت شده است


 

شده تا الان کاری رو شروع کنید و در ادامه احساس کنید که اونی که میخواستید نشد و بیشتر چیزی شده که دیگرون می پسندند ؟ حال منم الان یه چیزی تو همین مایه هاست . روزی که وبلاگ « اندیشه وب » رو راه انداختم خیلی آرمان ها داشتم که قصد محقق کردن اونو توی وبلاگم داشتم ولی خوب وضعیت به نحوی شد که مجبور شدم که در مقابل خیلی از رخدادها به اصطلاح عامیانه سیب زمینی بشم و از کنارش بی تفاوت رد بشم . تا حالا بهت دست داده در خیلی از مواقع برخی از حقایق رو جلوت قربونی کنند و تو هر چی بخوای فریاد بزنی نتونی ؟ من تو این مدت کمی تا اندکی این طوری بودم و دلیل مهمش هم نظرات خوانندگان و کمی هم این اصطلاح شوم مصلحت طلبی که اون عزیز جان از ما جوونا خواسته ازش دور باشیم و با آرمان خواهی از مسوولان بخواهیم ، بود . خوب ، از قدیم گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است و دست بر قضا من هم درصدد شکار ماهی هستم  اون هم از نوع بزرگش . قصد دارم اگه خدا توفیق بده و شما همراهی کنید و مشکلی پیش نیاد هر روز یه مطلب داشته باشم و این امر بدیهیه که روندش با این یکی فرق می کنه . هم نوع نگارش مطالب و هم موضوعاتش و البته گستره مطالب که کمی بیشتر می شه  یعنی در برخی موارد در حد جریانات و رویدادهای کشور  . میدونم کار سختیه ولی می خوام که انجامش بدم و شما هم دعا کنید که بتونم.

راستی ، من یه پیش دستی کردم و همه دوستان شناسنامه دار رو لینک کردم . اگه اون عزیزا هم لطف کن ممنون می شم آخه « هل جزاء الاحسان الا الاحسان ؟ » تا بعد خداحافظ.

 

مهدی صنعتی
۰۳ فروردين ۸۶ ، ۱۹:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

حرکت خیلی جالبی از شب یلدا بین بچه‌های وبلاگ‌نویس کازرونی  شروع شده است . پنج اعتراف و معرفی پنج وبلاگ‌نویس دیگه برای ادامه‌ی این اعترافات که البته لازم نیست کازرونی باشند  . من هم به وسیله این علی آقای فراری به این حرکت دعوت شده ام. این هم از پنج اعتراف بنده:

۱. قدیم ها وقتی کوچک تر بودم به خاطر دغدغه ی  پدر و مادرم که به علاقه ی من تبدیل شده بود اشتیاق فراوانی به یادگیری قرآن و مسائل مذهبی داشتم . حالا که به آن زمان فکر می کنم و با وظیفه الآنم مقایسه می کنم به لحاظ درصدی من می مانم و نگاهی حسرت آمیز از برای معصومیت دوران کودکی ام . امیدوارم شما از این نگاه ها نداشته باشید !!!!

۲. روزی - چهارم تیرماه ۱۳۸۵ - که اولین مطلب وبلاگم را با عنوان « شکاف میان مردم و مردم » پست کردم ٬ شور و شعف فراوانی داشتم و نظرات را با حرارت زایدالوصفی دنبال می نمودم و البته از میان آن ۱۸ نظر اظهار لطف بحرانی عزیز - که دوستان من امیرش می خوانند - بسیار برایم دلنشین بود و اعتراف می کنم که در یک و یا چند مورد از آن نظر استفاده نموده ام و هم چنین باز اعتراف می کنم که برای مراعات حال همین خوانندگان چه بسیار مطالبی را که حتی بر روی کاغذ هم نیاوردم .

۳. اعتراف می کنم که برای راه اندازی وبلاگ های دیگر٬ بیش تر از به روز کردن وبلاگ خودم وقت گذاشته ام و چه منبرهایی که در باب ضرورت راه اندازی و حضور در این عرصه نرفته ام که البته هنوز هم در ۲ یا ۳ مورد ادامه دارد و گذاشته ام برای ایام محرم . نه این که ناراحت باشم ولی واقعیت این است که گاهی برخی با برخی کارهایشان خستگی این همه تلاش را در جان آدم نهادینه !!!! می کنند .

۴. از حضور فعال ۲ تن در عرصه وبلاگ نویسی کازرون هم بسیار خوشحال شدم و هم بسیار ناراحت . یکی « فخر نارازی » و دیگری « بابونه » . خوشحال از این که بسیار در نظراتشان مصرند و گاهی حرف حساب هم که می فهمن با این که جوابی ندارند در مرحله بعد دوباره آن را تکرار می کنند و البته در این راه گاهی هم بسیار عصبانی می شوند ( به چهاردهمین نظر دقت کنید) و این حداقل برای من مثل عود ضمیر بر متاخر لفظی و رتبه ای است - هیچو کس نگرفت که من چی گفتم - و محرکی برای تلاش بیشتر و انگیزه بیشتر در تحکیم باورهایم و ناراحتبه خاطر خودشان که به هر دلیلی نمی توانند خود را معرفی کنند تا حداقل آدم بداند طرف مقابلش کیست . این امر برای تاثیرگذاری اندیشه ها بسیار مفید است . 

۵.اعتراف می کنم که هیچ وقت فکر نمی کردم که بدترین و بهترین حادثه زندگی ام در فاصله ۱۰ ماه اتفاق بیفتد . اولی از دست دادن بهترین دوستم مرحوم « محمد کشاورزی » بر اثر سانحه رانندگی - اسفندماه ۱۳۸۴ - و دومی ازدواجم - آبان ماه ۱۳۸۵ - و البته هر دو تاثیرات مهمی را بر من نهاده اند . 

فکر می کنم الان نوبت منه که ۵ نفر را برای ادامه این حرکت دعوت کنم . مدعوین بنده عبارتند از : صدراوب ( محمد رضا صفرزاده ) نواندیش (هادی صحرابان ) گلبانگ ( مهدی تقی نژاد ) فکرت ( جواد بهنامی ) و بابونه که امیدوارم این آخری بالاخره اعتراف کنه که کیه !!!!!

 

مهدی صنعتی
۱۸ دی ۸۵ ، ۱۰:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر
مهدی صنعتی
۳۰ شهریور ۸۵ ، ۲۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ نظر

دیروز با خبر شدم که مقاله دوست عزیزم جناب آقای جواد بهنامی در نقد مقاله ای با عنوان« فروغی دیگر » را روزنامه شرق به چاپ رسانده است . با این که از مقالات دیگران در پست مطالبم استفاده نمی کنم لکن چون هم این مطلب زیبا بود و هم به خاطر شیطنت زیبای ایشان در اضافه نمودن پسوند « کازرونی » به نام خانوادگی شان پست جدیدم را به این امر اختصاص دادم . پس برای خواندن این مطلب اینجا را کلیک کنید.

مهدی صنعتی
۳۰ مرداد ۸۵ ، ۱۲:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر